به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران؛ پس از پایان لیگ برتر فوتبال روی کاغذ هر روز بازیکنی از یک تیم به تیم دیگری ومی رود، رقم های متفاوتی جابجا می شود، بازیکنی میرود و بازیکنی میماند اما این گوی وقتی به هوا می رود بارها چرخ می خورد و عوامل زیادی در این چرخش ها دخیلند.
چند نکته درباره نقل و انتقالات را که بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد در این گزارش بررسی میکنیم یکی از اصول بازار برای فروش یک کالا، کیفیت است.
در بحث نقل و انتقالات آنها که برای خودشان در فصل قبل نام و نشانی دست و پا کردهاند امروز از این قاعده بهره می برند و از با کیفیتها محسوب می شوند.
عدهای درهمین بازار آیندهنگری میکنند و آنهایی را به خدمت می گیرند که جوانترند و دوام بیشتری دارند و شاید سال ها برای یک تیم ماندگاری داشته باشند.
برخی دیگر نیزدرست مانند کالاهای کم نام و نشان یا با مبلغ کمتری، یا با آپشن های متنوع در نوع قرار داد پرداخت مبلغ و ...سرانجام به خانه خریدار راه پیدا می کنند.
باور کنید دراین بازار مجازی نقل و انتقالات برخی اصلاً درهیچکدام از گروهها نمی گنجند اما از مراکزی به فروش میرسند که برای خودشان دستی در بازار دارند و برندی در فروش کالا محسوب میشوند.
و اما نکته برجسته داستان این است که فضای رسانهای که همان فضای تبلیغاتی برای فروش کالا دربحث نقل وانتقالات محسوب می شود، این روزها نقش محوری را در این تبادل و معامله بر عهده دارد.
شاید تنها بازیکنی که این روزها بدون دغدغه به فصل آینده فکر میکند، علی رضا بیرانوند دروازه بان سابق نفت و حال حاضر سرخپوشان تهرانی است و در این باره پرسپولیس در مهم ترین و سنگین ترین پست این تیم که به نوعی پاشنه آشیل سرخپوشان در فصل گذشته لقب گرفته بود عملکرد بسیار مهمی داشت. شاید بسیاری از هواداران پرسپولیس بخشی از ناکامی این تیم در راه قهرمانی را به این پست مربوط می دانستند.
اما اصل ماجرا اینجاست که هر روز در صفحات مجازی و رسانه از انتقال یک بازیکن با یک مبلغ مشخص از فلان تیم به تیم فلان مطلبی دیده میشود و پایان نقل و انتقالات درصد این اخبار را که بررسی می کنیم، شاید فقط 20 درصد با تبلیغات فضای مجازی همخوانی داشته است.
پس، خلاصه در بازار نقل و انتقالات سه دسته بازیکن وجود دارد:
1-آنها که برند محسوب می شوند
2-آنها که در آینده برند خواهند شد
3-آنها که هیچکدام از 2 گزینه های فوق نیستند اما یک برند قدرتمند پشت سر خود دارند.
البته موارد یک و 2 تکلیفشان روشن است و گزینه سوم اما جای بحث دارد.
قدرت برندی که پشت سر این بازیکنان است در چیست؟
1-ارتباطات درون باشگاهی
2-ارتباطات برون باشگاهی
در بخش نخست ارتباط دلالها که به اصطلاح مدیر برنامه ها با آن دسته از سرمربیان و مدیرانی که موفقیت خودشان و تیم را نصف به نصف می خواهند یعنی از این نمد اگر برای خودشان کلاهی درست نشود، نیازی به آن ندارند و در این تیمها صرفاً برندهای مطرح جایی ندارند و بازیکنانی را به خدمت میگیرند که نانی هم برای خودشان داشته باشد. پس به عنوان بازوی برندهای نوع سوم عمل می کنند و جا را برای بازیکنانی که اصلاً برند نیستند باز می کنند و دست آخر اگر تیم هم سقوط کرد مهم نیست.
بخش دوم یعنی ارتباطات برون باشگاهی،همان فضای مجازی نقل و انتقالات است که در این مورد حتی بعضاً سر برخی مدیران و سرمربیان هم بی کلاه میماند و به نوعی بازیکن را قالب می کنند!
شاید در یک حساب سر انگشتی پولی که بابت این نقل و انتقالت نصیب دلالها میشود در یک فصل رقم تقریبی با سقف یک میلیارد و کف 200 میلیونی است.
سال های قبل بودند سرمربیانی در همین تیمهای تهرانی که وقتی بازیکن برای عقد قرار داد به باشگاه می آمد وی را نمی پذیرفتند. بعد به همان بازیکن پیغام می دادند که ازطریق فلان برند (دلال) اقدام کن جای شما روی چشم بنده است!
در مورد نکات بارز نقل و انتقالات میشود حتی یک کتاب نوشت. باور کنید بردن نامها دردی را دوا نمی کند، اینکه کدام مربی اینچنین است و کدام مدیر دردی را دوا نمی کند. وقتی برخی رسانهها صبح که از خواب بر میخیزند نام هر بازیکنی به ذهنشان رسید، یک تیم هم برایش جور می کنند و دست آخر مشخص می شود دلال ها در ارسال این اخبار نقش داشتهاند.
و پایان فصل میآید و نقل وانتقال پولهایی که جابجا می شود و تیمهایی که در پایان همان فصل فوتبالی سقوط می کنند و ناکام میمانند و فقط یک جمله می ماند:«معامله با موفقیت انجام شد. 20 درصد ما را واریز کن»
و دیگر مهم نیست اشکها و لبخندهای پایان فصل، حساب تکمیل است و فوتبال ادامه دارد.