دیشب، نخستین دوشنبه ای بود که بعد از 28 هفته، شهرزاد در جمع خانوادهای ایرانی نبود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دیشب، نخستین دوشنبه ای بود که بعد از 28 هفته، شهرزاد در جمع خانوادهای ایرانی نبود، سریالی که هفته پیش با پایان فصل اولش، به همه گمانه زنی ها درباره مثلث عشقی فرهاد، شهرزاد و قباد پاسخ داد و با پایانی باز، بیننده ها در هول و ولای عاقبت این سه کاراکتر نگه داشت.

حسن فتحی ،کارگردانی که با سریال های موفقی چون شب دهم، میوه ممنوعه، قهرمانان نمی میرند، مدار صفر درجه و در مسیر زاینده رود، توانسته بود میلیون ها بیننده ایرانی را از شبکه های ماهواره ای جدا و پای رسانه ملی بنشاند، این بار در شبکه خانگی، سریالی را تولید کرد که هر که دید به دیگران گفت: 'شهرزاد رو ندیدی؟ نصف عمرت بر فناست!'

شهرزاد را هرکس یک‌ جور می‌بیند، بعضی به رویکردهای سیاسی آن توجه می کنند، برخی از شخصیت دوگانه شهرزاد سخن می گویند که از دختر موردتوجه خانواده بودن سوء استفاده می کند و در جایی تهدیدکنان به پدر می گوید : 'من اجازه دادم خواهر کوچکم در انجمن دختران ثبت نام کند.'

برخی منتقدان از وجود نداشتن حتی یک شخصیت بی گناه در سریال انتقاد کرده اند و گفته اند همه شخصیت های سریال به نوعی دچار گناهانی هستند که در دین و عرف کبیره اند .

بزرگ آقا پدر خوانده ای است که دستور قتل می دهد ، هاشم و جمشید به رغم ظاهر موجه شان ، آدم می کشند و جسد جابجا می کنند ، قباد و شیرین ، هر دو مشروب خوار هستند ، داماد جمشید چاپلوس و ضعیف النفس است ، اکرم حسود و دارای عقده های درونی است ، حتی فرهاد و شهرزاد هم که بهترین شخصیت های سریال بودند از تیغ تیز منتقدان در امان نماندند و به ناموس دزدی و خیانت متهم شدند.

به قول مولانا که می فرماید : 'هر کسی از ظن خود شد یار من ...' هر بیننده ای از یک زاویه خاص شهرزاد را دید و شاید در این مشاهدات، وجهه عشق و زندگی آن از همه جوانب بیشتر بود.

بهمن بختیاری کارشناس رسانه می گوید: شهرزاد ملودرامی عاشقانه است که بر بستر وقایع 28 مرداد 1332 می گذرد ولی توانسته به خوبی با نسل جوان ، نوجوان و حتی میانسال درسال 1395 ارتباط برقرار کند، زیرا زبان گفت وگوها، شخصیت پردازی ها و فضاسازی، تلفیقی زیبایی از حادثه و عشق است.

وی می افزاید: بینندگان تلویزیون، شاید آخرین بار در یکی از همین سریال های حسن فتحی مثل مدار صفر درجه، میوه ممنوعه، شب دهم مزه عشق را چشیده و لطافت آن را حس کرده اند و برای همین با شهرزاد، هر چند این بار درشبکه خانگی، همراه شده اند.

این کارشناس معتقد است: عشق و امید به آینده، گمشده امروز سریال های ایرانی است که متاسفانه باعث شده بینندگان از پای سریال های رسانه ملی که به طور سلسله وار ، بدبختی، بیچارگی و موقعیت های ناخوشایند زندگی را نشان می دهند ریزش کنند و آن ها را پای ماهواره بنشانند.

عبدالله دلیری منتقد سینما هم نمایش لحظات خوشی و سر زندگی جوانی را از نکات مثبت سریال شهرزاد می داند و گفت: یکی از زیبایی های سریال که لبخند را به روی لبان بیننده می نشاند و حتی در او اضطراب ایجاد می کند ، تقابل بین عشق و استبداد است .

وی خاطرنشان کرد : این تقابل ، ارزش عشق را در زندگی بیش از پیش به بیننده می نمایاند و این هنری است که حسن فتحی پیش از این نیز در 'شب دهم ' به نمایش گذاشت . آنجا که نادیده گرفتن استبداد زمانه بامخالفت دربرگزاری آیین تعزیه شرط قبول درخواست عاشقانه حیدر خوش مرام از طرف شاهزاده خانم قجری است.

دلیری می گوید: این سریال علاوه بر اینکه نشان می دهد شهرزاد و فرهاد چقدر به هم عشق می ورزند ، نمونه تمام نمای عشق یک زن به خانواده و توجه او به حفظ کانون خانواده ای است که هر چند با زور و استبداد در آن قرار گرفته است .

ابوالقاسم صمیمی مشاور خانواده هم در تایید این گفته دلیری یادآور شد: شما در هیچ یک از سکانس هایی که شهرزاد و قباد به عنوان زوجی جوان در کنار هم هستند نمی بینید که شهرزاد به او بی حرمتی، درشتی و کم محلی کند به گونه ای که حتی توجه او به عکس مادر قباد، باعث تعجب و رضایت قباد می شود .

وی گفت: در سکانسی قباد برای نخستین بار از شهرزاد می پرسد هنوز دلش با فرهاد هست یا نه پاسخ شهرزاد این است که: فراموشی زمان می برد و این که او به هر دری زده نتوانسته به خواسته اش برسد به طور حتم اینکه می گویند چیزی قسمت نبوده خرافه نیست.

صمیمی معتقد است: شهرزاد کسی است که به زور پای سفره عقد قباد نشسته آن هم در شرایطی این کار را برای حفظ جان فرهاد انجام داده است ، او کسی است که قباد را یک هفته پس از ازدواج به اتاقش راه نداده ، با این حال بدون این که دروغی به همسر خود بگوید به او می فهماند که در حال فراموش کردن گذشته خود و آماده شدن برای آِینده است و این را با چیدن زیبای کلمات در کنار هم به زبان می آورد که این خود به نوعی آموزشی به همه افراد در گفتن حقایق تلخ به شیرین ترین روش است .

وی همچنین صبوری قباد برای بودن در کنار شهرزاد را نیز یادآور می شود و می افزاید : در این سریال قباد نمونه ای از مردی بی توجه به همسر ، لاابالی و الکلی معرفی می شود ولی همین فرد در قبال متانت و برخورد نجیبانه شهرزاد ، چنان سربراه است که تا وقتی اجازه ورود به اتاق نوعروس را نگرفته پای به حریم او نمی گذارد و بعد از آن هم همین شخص زیباترین لحظات عاشقی و دلدادگی را با همسر جدیدش خلق می کند.

این کارشناس ، خطاب قراردادن قباد به شهرزاد با کلماتی نظیر ' عزیزم ' و ' خانمم ' را یادآورد شد و افزود : قباد عشق به همسر را نیاموخته ولی با قرار گرفتن در شرایطی که محبت را دریافت می کند ، مستعد ارائه محبت است و نمونه شعری است که می گوید : ' از محبت خارها گل می شود '.

صمیمی خاطرنشان کرد : محبت های عاشقانه قباد است که شهرزاد را هم به زندگی جدیدش دلبسته می کند ، شاید خنده های امیدبخش او با قباد هنگامی که خبر بارداریش را می شنود ، نگاه پر مهرش به قباد هنگام تولد فرزندشان و اصرارشهرزاد به اینکه قباد شیرین را رها و پیش او و امید زندگی کند اثر همین محبت هایی است که دلبستگی را به ارمغان آورده است .

این کارشناس آخرین سکانسی را یادآوری می کند که قباد در حال تمرین کردن درخواستش برای متارکه با شیرین در حضور شهرزاد است و می گوید : شهرزاد در این سکانس با گفتن ' قباد طفلک من ' نهایت خواست قلبی خود برای در اختیار داشتن انحصاری همسرش را در قالبی کودکانه و محجوبانه به زبان می آورد و این همان خاری است که در قلب شهرزاد ، با محبت گلی شکوفا شده است .

' هنگامه توسلی ' آسیب شناس اجتماعی هم معتقد است : عاشقی کردن درس بزرگی است که سریال شهرزاد به بینندگانش می دهد.

او می گوید: بسیاری از زنان ما شبیه 'شیرین' هستند یعنی با اینکه به همسر خود علاقمندند و هر چه دارند برای او در طبق اخلاص قرار می دهد ، روش ابراز محبت را نمی دانند و یا حتی به تلخ ترین شیوه می خواهند همسرشان را برای خود نگه دارند .

توسلی می گوید : عاشقی کردن در ارتباط بین فرهاد و آذر گلدره هم نمود زیبایی دارد و حتی کار را به جایی می رساند که علاوه بر بیننده ، خود آذر هم در زمانی که با فرهاد است از خاطر می برد که در چه شرایطی و با چه هدفی به دنبال فرهاد است و نیت او از قرار گرفتن سر راه این شاعر جوان چیست .

این مشاور خانواده افزود : شاید هیچ یک از بانوان شبیه آذر طبع شاعرانه نداشته باشند که بتوانند شعر تاثیرگذاری شبیه ' تو با من چه کردی ؟ ' را بسرایند ولی همه زنان می توانند شبیه او با لحنی مهربان و معصوم کانون خانواده خود را گرم تر و زیباتر کنند .

وی به ارتباط زوج های میانسال سریال نظیر هاشم و همسرش ( پدر و مادر فرهاد ) اشاره می کند و می گوید : توجه دادن مادر خانواده به نقش پر رنگ پدر برای فرزندان ، اصرار او برای کارهای پیش پا افتاده ای نظیر شام خوردن همه اعضای خانواده در کنار هم ، تاکید هاشم بر اینکه فرزندانش برای انجام کاهار به طور حتم با مادرشان مشورت کنند هم نمونه هایی است که عشق به بنیان خانواده را در این سریال مشهود می کند .

توسلی افزود: سریال شهرزاد همچنین توانست با نماد کردن ' گردنبند مرغ آمین ' به عنوان نماد عاشقی ، رویکرد جدیدی را هم به زندگی زوج های جوان بیاورد و این همان است که برای عشق خود سمبلی داشته باشند ، سمبلی 2 نفره که تا پایان عمر آن را حفظ کنند چرا که این دو نفره های کوچک به خاطراتی زیبا در طول زندگی زناشویی شان تبدیل می شود.اما عشق در سریال شهرزاد صرفا دلدادگی زوج ها به هم نیست .

علاقه دیوانه وار بزرگ آقا به شیرین ، علاقه دایه امید به شهرزاد و فرزندش و حمایت همه جانبه او از آن ها ، علاقه اکرم به مادر و خواهرانش و تلاش او برای سر و سامان دادن آنها به هر قیمتی ، علاقه پنهانی حشمت و نصرت به قباد ، علاقه فرهاد به فولادشکن ، علاقه ململ به شیرین که عاقبت به قیمت جانش تمام شد ، عشق شهرزاد به امید که اوج آن در سکانس دیدار مادر و فرزند قبل از مراسم عقد شهرزاد رخ داد و همزمان با شهرزاد ، بغض را به گلوی بیشتر بیننده ها نشاند ، همه نمونه هایی از عشقی است که در سریال شهرزاد به نمایش درآمده است .

شاید یکی از زیباترین صحنه عشقی سریال که قلب بیننده را هم به درد می آورد ، در قسمت بیست و چهارم رقم می خورد .

سکانسی که شیرین از رفتن قباد از منزل و اینکه او به تلفن هایش جواب نمی دهد عصبانی است و در همان حال مالیخولیایی و گریان می گوید : ' می دونم داره با اون زنیکه حرف می زنه ' و هنگامی که ندیمه اش اکرم به او می گوید ' شما دختر بزرگ آقایید ، برای دل خنکی هر کاری می تونین بکنین ، می تونین خودشون رو جر و واجر کنین ، لباسشون رو جر واجر کنین ، داغ بچه شون رو رو دلشون بذارین ' ، بلافاصله سر بلند می کند و در همان حال اشک آلود می گوید : ' چی می گی تو ؟ داغ بچه ؟ من اصلا دلم نمیاد ، من بچه رو دوست دارم ، بچه خودمه ، بچه منه ...'

این سکانسی است که عشق مادری در شیرین را حتی در آن شرایط سخت و بحرانی تداعی می کند و بیننده را تحت تاثیر قرار می دهد .

به قول سهراب سپهری : بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است .

با پایان قسمت بیست و هشتم سریال شهرزاد ، دوشنبه هایی که بسیاری از خانوادها در کنار هم مشق عشق می کردند هم سر آمد .

پایان بندی باز فصل اول سریال شهرزاد ، در حالی که قباد در خلوت خود نام شهرزاد را به زبان می آورد و در همان حال آیین عقد شهرزاد و فرهاد در حال برگزاری است ، گمانه زنی ها برای ساخت سری دوم سریال شهرزاد را قوی تر کرده و به نظر می رسد ساخت سریال هایی نظیر شهرزاد از نظر روحی هم نیاز امروز فضای رسانه ای ماست.

شهرزاد بی گمان پدیده بود که در نیاز شناسی مخاطب امروزی با تیزهوشی عمل کرد و بخش مهمی از زندگی را که همان نیاز به وجود عشق در زندگی و آدم ها بود را دوباره به یاد همه آورد .
به قول یکی از بازیگران این سریال ، ' شهرزاد ، عشق به یک زندگی تکه پاره است ' و نشان داد که زندگی هر چقدر هم که پر فراز و نشیب باشد ، ارزش صبوری کردن به عشق و امید آینده ای بهتر را دارد .

منبع: ایرنا

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.