استاد محمّد کرمی هنرمندی غریب امّا نه در گوشه‌ی شهر؛ بلکه درست در مرکز شهر گلپایگان است .

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان،این هنرمند نقاش که نوازنده موسیقی هم هست خانه‌ای ساده و هنرمندانه دارد که همچون صاحبش گرد ایّام را بر چهره کشیده است وزندگی‌اش را وقف نقّاشی و موسیقی کرده  است.                              
سازش ویولونی‌ست که یک سال است در طلب دستان صاحب خود کنج دیوار حسرت، سال‌های نواختن را خاطره می‌کند و البتّه قلم موها و رنگ‌ها هم از این حسّ و حال مستثنی نیستند. از یک سال پیش که ناچار به عمل صفرا شد، دیگر دست به قلم هم نبرده است. گلایه‌ای از روزهای تنهایی‌اش ندارد امّا تشکّر ویژه‌ای دارد از دکتر رستمی که او را همراهی کرده و چند باری به او سر زده است.

استادی بی نام و نشان
محمّد کرمی متولّد سال ۱۳۱۰ در شهر گلپایگان است. قسمتی از هنرش را میراث گذشتگانش می‌داند که هنر در خانواده‌اش موروثی است و پدر وی هم منبّت‌کار قابلی بوده‌اند. عقیده دارد اگر چه داشتن استعداد شرط است امّا داشتن علاقه و پشتکار آن هم در گلپایگان کوچک و بدون امکانات شرط دیگری است و به همین دلیل هم نقّاشی را به صورت پراکنده از سنّ سی سالگی شروع کرده است. ویژگی بسیار بارزی که وی را از بسیاری هنرمندان دیگر متمایز می‌کند این است که نقّاشی و موسیقی را بدون هیچ استادی فقط به پشتوانه علاقه و لطف ایزدی فرا‌گرفته است و آن‌قدر در این راه ممارست به خرج داده‌اند که توانسته‌اند چنین تابلوهای زیبا و شگفت‌انگیزی خلق کنند.
وی بیش از سیصد اثر نقّاشی کرده‌است که بعضی در همان خانه پشت به پشت هم چیده شده‌اند. نقّاشی‌ها عموماً طبیعت و مناظر زیبای گلپایگان به سبک رئالیسم و گاه امپرسیونیسم  می‌باشد. 

استادی بی نام و نشان
این آثارآن‌قدر با ظرافت و خلّاقیّت کشیده شده‌اند که باورت نمی‌شود کسی بدون هیچ تعلیم و آموزشی این چنین هنر را معنا کرده باشد. یکی از تابلوهایی که نظرم را جلب کرد، سبد هلویی بود که پرزهایش و طراوتش را احساس می‌کردی و دیگری پرتره‌ای زیبا که گفتند کپی از اثر استاد عباس کاتوزیان است. از خودش هم پرتره‌های بسیاری کشیده که در یکی از آن‌ها معانی بسیاری را گنجانده است: ابتدا و انتهای سرگذشت آدمی؛ با هیچ به دنیا می‌آیی و با هیچ هم از دنیا می‌روی. در مورد هنر و تعریفش از آن می‌گوید: « فقط فهمیدم که هنر دریایی است و من شاید سنگ‌ریزه ای کوچک در کنار آن باشم».
همچون هنرمندان دیگر، طبع لطیف و حسّاسی دارد. تابلوهایش را چون فرزندانی عزیز دوست می‌دارد و تا به حال هیچ کدام از تابلوها را به فروش نرسانده است که نه به دنبال پول و ثروت است و نه شهرت. امّا تصمیم دارد در آینده‌ای نزدیک، صد عدد از تابلوهایش را اهدا کند به موزه‌ای که قرار است توسّط آقای دکتر جابری ایجاد شود.
استادی بی نام و نشان
پرسیدیم که تاکنون نمایشگاهی برگزار کرده‌است؟گفت: سی سال پیش یک بار در گلپایگان و بار دیگر هم در خوانسار و بعد از آن دیگر هیچ کجا نمایشگاهی دایر نشده که نه آن حمایت بوده است و نه آن قدر و ارزش گذاشتن به هنرمند و آثارش.



انتهای پیام/م
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۰ ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵
اشک تو چشمام جمع شد.
ممنون بابت این گزارش.
انشاالله سلامت باشن و همچنین شما عزیزان