به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حوادث از جذابترین خبرهای هر رسانهای است که اتفاقا در کشور ما هم مخاطب بسیاری دارد؛ اما از آن مهمتر نحوهی انتشار چنین اخباری است که همیشه مورد بحث کارشناسان رسانه بوده است؛ برخی معتقدند که انتشار اخبار حوادث باعث ایجاد حس ناامنی در جامعه میشود و عدهای دیگر بر این باورند که انتشار اخبار حوادث در نهایت آگاهی را به جامعه تزریق میکند.
در هفتههای اخیر انتشار خبر قتل ستایش قریشی - دختر بچه افغان - توسط یک پسر نوجوان ایرانی و همچنین انتشار خبر 21 روز شکنجه یک زن به همراه دو فرزندش توسط پدر خانواده در مشهد، موجی از اعتراضات و همدردی در شبکههای اجتماعی را موجب شد؛ این موج ایجاد شده در جامعه باعث شد تا بار دیگر بحث لزوم انتشار اخبار حوادث در رسانهها به بحث گذاشته شود.
اما آنچه اغلب کارشناسان رسانه نسبت به آن اتفاق نظر دارند، نحوهی پوشش اخبار حوادث است؛ اینکه نباید در انتشار چنین خبرهایی به صرف ارسال خبر بسنده کرد و در کنار آن، گفتوگو با چند کارشناس حوزههای مختلف، میتواند بسیار راهگشا باشد و از تلخی خبر بکاهد. به همین منظور با یک استاد حوزه رسانه و ارتباطات این موضوع به بحث گذاشته شده است.
علی گرانمایهپور دربارهی این مطلب معتقد است که «در کشور ما با توجه به شرایط خاصی که وجود دارد، رسانهها، مطبوعات و ارگانهای ذیربطی که با امنیت مردم در ارتباط هستند، در بازنمایی اخبار حوادث، وسواس و دقت خاصی دارند؛ رسانهها هم خط قرمزها را رعایت میکنند و هم دچار خود سانسوری میشوند.»
او با تاکید بر اینکه در انتشار اخبار حوادث تنها نباید به خود خبر حادثه بسنده کرد، متذکر شد: برای مثال گاهی در ارتباط با قتلهای خانوادگی تنها خبر قتل را اعلام میکنند، اما از علت و انگیزه آن حرفی زده نمیشود؛ این در حالی است که در سایر کشورهای خارجی بسیار بر موشکافی انگیزههای بروز این دست از اتفاقات تاکید دارند، حتی اگر دقیق به آن نپردازند حتماً آن را مطرح میکنند.
این استاد ارتباطات اضافه کرد: یکی از نواقص اخبار حوادث ما این است که هر نشریهای اخبار حوادث را با یک رویکرد سیاسی و سیاهنمایی و به خاطر حضور یک دولت مطرح میکند؛ در صورتی که بسیاری از حوادثی که در کشور ما اتفاق میافتد مثل سرقت، حیببری، زورگیری، مزاحمت نوامیس و .. علاوه بر زمینههای روانی افراد، یکسری پیش زمینههای اجتماعی هم دارد که برمیگردد به شرایط اقتصادی و اجتماعی و مسائلی از دست؛ به عنوان مثال، زورگیری که چند سال پیش در یکی از کوچههای تهران رخ داد و سریعاً فرد خاطی اعدام شد و هیچکس در رسانهها به موشکافی و زمینههای بروز این اتفاق نپرداخت.
رسانههای ما در پرداختن به اخبار حوادث هیچ وقت به سراغ ریشهها نمیروند. میگویند برای ستایش - دختر بچه افغان - این اتفاق افتاد، ولی هیچکس در مطبوعات اشاره نکرد که فردی که به قتل ستایش محکوم شد، چه زمینههایی و شرایطی داشت که باعث بروز این جنون در او شد.
او با بیان اینکه اخبار قتل ستایش نمونه عینی عدم پرداخت موشکافانه به اخبار حوادث بود، متذکر شد: هنر پرداختن به اخبار حوادث شاید در بین مطبوعات ما هنوز وجود ندارد؛ تنها بحث قتل ستایش نیست، ما قبلاً بحث بیجه، حادثه پاکدشت، شکنجه مادر و فرزندان توسط شوهر در مشهد و غیره را در اخبار حوادث داشتیم. متاسفانه من فرضم بر این است که هنوز خبرنگاران حوادث ما هنر پرداختن به این اخبار را ندارند یا اینکه بنا به دلایل امنیتی، شرعی، عرفی، اخلاقی، ملیتی و قمیتی و غیره اینقدر مجبور به سانسور هستند که در این صورت ارزشهای واقعی این خبر هم از بین میرود.
گرانمایهپور با اشاره به بحث کودکآزاری، یادآور شد: به جای اینکه در پوشش اخبار مربوط به این حوزه به دلایل بروز این نوع رفتار بپردازیم و از آنجایی که روزنامهها نمیتوانند این اخبار را مدیریت کنند، بحث به سمت مسائل اجتماعی، سیاسی و حقوق زنان و کودکان و غیره میرود؛ این خیلی خوب است، اما انگیزههای اصلی بروز این اتفاقات بررسی نمیشود؛ در این بین شبکههای ماهوارهای خارجی و فارسیزبان که اخبار حوادث ما از چند بعد برای آنها قابل طرح و بررسی است، همیشه از ما جلوتر هستند.
این استاد رسانه که معتقد است «در پوشش اخبار حوادث در ایران یک نوع سردرگمی وجود دارد»، به حادثه منا اشاره کرد و گفت: این حادثه ابعاد گوناگونی از اخلاقی و ملی گرفته تا مذهبی و حیثیتی دارد؛ بنا به دلایلی هنوز که هنوز است ابهامهای بزرگی دربارهی این حادثه وجود دارد؛ خانواده جانباختگان حرفهای زیادی دارند، اما هنوز رسانهای نداریم که این حرفها را بازتاب دهد. رسانه ملی و روزنامهها همچنان به این حادثه بیشتر از بعد عاطفی و مذهبی میپردازند و کسی هنوز از بعد یک خبر حادثه به آن نپرداخته است. من اصلاً به این موضع کاری ندارم که آن اتفاق یک سنارویوی از پیش طراحی شده بود یا حادثه؛ ولی به عنوان یک خبر حادثه به آن پرداخته نشد.
گرانمایهپور متذکر شد: کشور ما از تنوع قومیتی، نژادی و مذهبی برخوردار است و در این شرایط خبر حادثه مثل یک کبریت است که هم میتواند چراغی را روشن کند و هم میتواند خرمنی را آتش بزند. به هر حال معتقدم همهی مشکلات را نباید گردن رسانهها و مطبوعات انداخت؛ تمام نهادهایی که به نوعی فضای خبری کشور را رصد میکنند، نگاه امنیتی دارند و معتقدند که هر خبر حادثهای نباید منتشر شود؛ گاهی وقتی یک خبر حادثه منتشر میشود نهادی پیگیر میشود که این خبر ادامه نداشته باشد و پیگیری نشود؛ حالا یک روز خبر اختلاس 3 هزار میلیاردی است، یک روز اختلاس بیمه ایران و یک روز هم اختلاس بانک ملی؛ بنابراین اول از همه باید دید خط قرمزها در انتشار اخبار حوادث کجاست؟ ارشاد، قانون، ارزشهای مذهبی و سیاسی است؟ چه چیزی وجود دارد که در رأس دروازهبانی اخبار حوادث قرار میگیرد؟
او بیان کرد: خبرگزاریها یا رسانهای ممکن است به واسطه قدرت و ارتباطات سیاسی خود یک خبر حادثه را پوشش دهد و پیگیری کند و تا حدی هم پیش برود، اما به جهات مختلف که در معرض اتهام قرار نگیرد، نمیتواند ادامه دهد؛ این موضوع به همان بحث دروازهبانی اخبار حوادث باز میگردد؛ ما تجربه روزنامه «حادثه» را دهه 70 داشتیم که خیلی خوب عمل میکرد، ولی آن زمان به این روزنامه تهمت زدند که خیلی سیاهنمایی میکند. بله، گاهی هم پیش میآید که برای جذاب و شیرین شدن خبرهای حادثه، به موضوع پر و بال میدهند؛ خبر حادثه نمک رسانه است؛ اگر هنر پرداختن به اخبار حوادث را بدانیم، خط قرمزهای واقعی و نه ساختگی داشته باشیم و سردبیران ما دچار خودسانسوری خودساخته نشوند، میتوان به خیلی حوادث پرداخت، احترام و شأن سوژههای حوادث را حفظ کرد، به مردم آگاهی داد و از تشویش اذهان عمومی جلوگیری کرد.
گرانمایهپور با بیان اینکه جنس اخبار حوادث با اخبار دیگر بسیار متفاوت است و به هنر نویسندگی احتیاج دارد، یادآور شد: یادمان باشد اگر در پوشش اخبار مربوط به حوادث در داخل کشور، مطبوعاتمان دچار مشکل خبری شوند، این جذابیت را مخاطب در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان پیدا میکند و آنها نیز به همان شیوه که دوست دارند ذهن مردم را شکل میدهند و باورسازی میکنند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام