به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، همه ما انسان ها دوران متفاوتی از زندگی را پشت سر گذاشته ایم، دورانی که خاطرات ریز و درشت از خود بجا گذاشته است و با یاد آوری این خاطرات حس خوبی به ما دست می دهد. دوران دانشجویی نیز یکی از همین دوران جذاب زندگی است که خوابگاه دانشجویی بیشترین خاطرات را برای دانشجویان به جا گذاشته است.
براساس نامگذاری صندوق رفاه دانشجویان، هفته منتهی به روزهای پایان اردیبهشت ماه، هفته خوابگاه ها نام گذاری شده است. درحقیقت از کل 365 روز سال دانشجویان خوابگاهی تنها یک هفته «تحویل» گرفته می شوند و فردای پایان این ایام، باز هم تشرهای مسئول خوابگاه آغاز می شود.
در این هفته به یکباره همه چیز برای دانشجوی خوابگاهی عوض می شود؛ مسئولان دانشگاه به خوابگاه ها می آیند، راه روها و پله ها آب و جارو می شوند، مسئول خوابگاه لباس های نو به تن می کنند، اگر بودجه باشد تخت و اتاق ها و کمدها عوض می شود و از همه مهم تر یک هفته غذای لذیذتر نصیبشان می شود!
خاطرههایی که فراموش نمی شوند
اما جالب اینجا است بلافاصله فردای پایان این هفته، همه چیز برعکس می شود و اگر خدای ناکرده اجاره بهای یک متر جا را نداده باشید، با چسباندن اطلاعیه ای جلوی درب خوابگاه، همین مسئولان دلسوز از خجالتتان در می آیند! البته این همه ماجرا نیست، گاهی در خوابگاه های دانشجویی اتفاقات جالبی می افتد که دیدن و شنیدن آنها بخصوص برای کسانی که از دانشگاه تا خانه را در حداقل زمان طی می کنند، خالی از لطف نیست. انقدرها هم خوابگاه ترس ندارد؛ بلکه بالعکس پس از پایان دوران خوابگاهی، چندین سال خاطره شب های بین دوستان بودن در ذهن ها می ماند، از درست کردن غذا در پایان هفته که با نوآوری عجیبی همراه است تا شب نشینی و مهمانی های دورهمی.
گلادیاتور هم از پس محافظت خوراکی ها بر نمی آید
وقتی برای تهیه گزارش ناغافل وارد یکی از خوابگاههای دانشجویی در تهران شدیم، بی مقدمه یکی از دانشجوها خطاب به دوستش داد زد " مرغی که توی یخچال بود من اون هفته از خونه آوردمش کجاست؟!"
و جواب شنید که " پلاستیک مشکی گره زده تو یخچال وسطی رو نگاه کن اونجاست"
اما یکباره سکوت همه جا را فراگرفت و مطمئن بودیم که این داستان همچنان ادامه دارد، همین که به آشپزخانه خوابگاه نزدیک شدیم دخترک با صورتی غمگین و رنگ پریده از گرسنگی گفت " خدایا از دست شماها؛ من نمیدونم چطوری غذای دیگرون از گلوتون پایین میره! "
درواقع ماجرا از این قرار بود که غذایی که از روزها قبل با کلی زحمت و مراقبت در یخچال، برای روز مبادا مخفی نگه داشته شده بود ازسوی دانشجویی گرسنه تر از صاحب اصلی آن خورده شده و به قولی دست صاحب غذا در حنا مانده بود.این واقعه، یک نمونه از تراژدی غمناکی است که هر روز بارها و بارها در خوابگاهها تکرار می شود.
هرچه عوض داره گله نداره!
وقتی با همین دانشجوی به اصطلاح زیان دیده هم کلام شدیم، گفت: هرچه عوض دارد گله ندارد. یک شب من غذای دوستانم را خوردم و حالا آنها تلافی کرده و چون می دانستند بعد از امتحان حسابی گرسنه می شوم غذایم را خورده و ظرف شسته آن را داخل یخچال گذاشتند. به قولی می خواستند درد بی اجازه خوردن غذای دیگران را قشنگ احساس کنم. اما این ها تجربه نمی شود و تا خوابگاه خوابگاه است این ماجرا ادامه دارد. با تمام ناراحتی ها از این قضیه اما از دوستی ما چیزی کم نمی شود.
در خوابگاه پسران چه می گذرد؟
اما یخچال خوابگاه پسران هم دست کمی از وضعیت خوابگاه دختران ندارد، شاید هر اتاق، یک یخچال داشته باشد ولی تفاوت اینجا است، یخچال در نقش هتل پنج ستاره برای جانوران محترم ظاهر شده که برای محافظت از حریم خود اجازه نمی دهند کسی آنجا پیزی بگذارد. نه اینکه فکر کنید پسران تنقلاتی برای یخچال گذاشتن ندارند، نه!! نیت کردند به حریم خانواده ها وارد نشوند و هرچیزی که می خرند به خوابگاه نرسیده از خجالتش در می آیند.
درواقع یخچال از خوابگاه دخترخانومها به خوابگاه آقایان رفته تا مَسکنی شود برای جانوران عزیز!
مراقب قفل درها باشید
از خالی کردن یخچال و خوردن بی اجازه خوراکی ها که بگذریم، به شیطنت های شب امتحانی دانشجویان در خوابگاه می رسیم. شبهای امتحان معمولا دانشجویان به تکاپوی درس خواندن می افتند و برای لغو امتحان یا بهرهگیری از معجزه و الهام آسمانی در تلاش هستند. مثلا دوستان به فکر خارج کردن دانشجویان درسخوانتراز گردانه امتحان می افتند و خلاصه از قفل کردن درب دستشویی گرفته تا قایم کردن کتابها از هر تلاشی دریغ نمی کنند. حتی در جایی دیده شده که دانشجویی از شروع تا پایان کلاس در حمام حبس بوده تا هم کلاسیهایش بتوانند امتحان را عقب اندازند.
چای کیسهای زینت پروژه های درسی
دانشجویان خوابگاهی که بدون اهمیت به مرتب بودن محل زندگیشان، دل را به دریا زده و با دوستان هم اتاقی خود روزها را به شب می رسانند زندگی مستقل را تجربه کرده و بسیاری از ولخرجی های خود را کنار میگذارند بعنوان مثال برخی دانشجویان رشته هنر با استفاده از ذهن خلاق، چای های کیسهای را روی بند رخت خشک کرده و بعد از استفاده چندباره ، پروژه های عملی خود را با آنها زینت می بخشند.
مسابقات بولینگ از جنس بطری ها
انگار این یک حسن خوابگاه است که دانشجویان را خلاق می کند تا با کمترین هزینه بهترین اوقات فراغت را داشته باشند و کارها را دقیق پیش ببرند.
سعید فدایی دانشجوی ترم آخر مهندسی برق دانشگاه تبریز از لحظههای خوش زندگی در خوابگاه، می گوید: ماندن در خوابگاه و دوری از خانواده، زندگی را برای پسران و دخترانی که سالها در پر قو بزرگ شدند، سخت می کند؛ اما باید تحمل کرد و راه را به پایان رساند؛ مثلا یکی از تفریحات ما، بازی بولینگ با بطری های دلستر بود. یک روز بعد سرکشی از تمام اتاق ها هرتعداد بطری نوشابه و دلستر خانواده داشتن جمع کردیم و در راهروی خوابگاه مسابقه بولینگ راه انداختیم و خلاصه یک شب دیگر را با لذت سر کردیم.
هرچند که زندگی دانشجویی برای رسیدن به اهداف بلند سخت است اما جوانان و نوجوانان با خلاقیت و صبر این لحظات را به اوقات خوش تبدیل کرده و سعی می کنند خود را با شرایط خوب و بد وفق دهند. این خصلت آدمی، لطف ایزد است که شادی و غم را در یک قاب برای هرکس می گذارد و او را برای تجربه و تشخیص درست و نادرست آماده می کند.
گزارش از محیامعصومی
انتهای پیام/