حضور فرشتگانی که آرامش را برای همه ما به ارمغان آوردند و تیکه‌های «جناب‌خان» به خودروها و تسهیلات خیلی خوب آنها بخش‌هایی از «خندوانه» دیشب بود.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در جای جای کشورمان هستند انسان‌هایی که سال‌ها پیش برای دفاع و محافظت از مرزها و جان‌هایی که امروز طعم امنیت را می‌چشند؛ رفتند و جنگیدند. همان‌ها که برخی‌هایشان رفتند و بعضی قسمتی از خودشان را جا گذاشتند و برگشتند، جانبازانی که سالروز ولادت ابوالفضل(ع) به نامشان شده.

این روز بهانه‌ای شد تا «خندوانه» هم میزبان آن‌ها باشد و شبی پر از درد و دل قهرمانانه را رقم بزند.

در بخشی از این برنامه بعد از خنده ابتدایی معروف، سه تن از جانبازان 70 درصد حاضر در استودیو برای اجرای تیراندازی با کمان با ویلچرهایشان جلو آمدند و هنرنمایی کردند  و بعد هم میکروفون بین مهمانان دست به دست چرخید و هر کدام حرف‌ها زدند.

یکی از این جانبازان که از 20 سالگی از ناحیه دوچشم به این درجه رسیده بود، درباره حالش گفت: اگر بگذارند خوب است؛ چرا که محبت‌ها و کمک‌های زیاد گاهی مانع می‌شوند تا با خودم باشم، هرچند که این کارها لطف دوستان را  می‌رساند.

وی همچنین عنوان کرد: من گاهی حس می‌کنم همانطور که ما مسئولان را نمی‌بینیم، آن‌ها  هم ما را نمی‌بینند و راحت از کنارمان رد می‌شوند. مسئولان باید نگرششان را به ایثارگران تغییر دهند و آن ها را نه به عنوان مصرف کننده بلکه به عنوان تولیدکنندگان فرهنگ ایثار و شهادت ببینند.

روایت تسهیلات مثلا عالی خودرو از زبان «جناب‌خان»
 
بعد از مقداری گپ و گفت با تعدادی از جانبازان حاضر و یک رفت و برگشت، نوبت به شخصیت بنفش «خندوانه» رسید و «جناب‌خان» با یک جعبه شیرینی در حالی که شعر «آوردنش، آوردنش، دست داماد سپردنش» را می‌خواند وارد شد و اعلام کرد که ماشین خریده است.

او در ادامه در پاسخ به اینکه با کدام پول ماشین خریده گفت: یک وام که البته وام نه تسهیلات خودرو است را می‌گیری و با اون ماشین می‌خری. بعد کم کم پولش را  با اینکه 3، 4 برابر قیمت اصلی شده  حساب می کنی. ولی باز خوبه، مگر نه؟!

یکی دیگر از تعریف‌های «جناب‌خان» به آپشن‌ها و مزایای ماشینش بر می‌گشت که بعد از 60 متر پودر شد. ماشینی که به قول او وقتی سوئیچ را در آن چرخاند، شاید باورتان نشود ولی روشن شد؛ چون در خیلی از موارد بوده که ماشین حتی روشن هم نمی‌شده.

موکت بودن صندوق عقب، روشن شدن چراغ پشت ماشین هنگام ترمز، سان روفی که هم هست و هم نیست؛ یعنی طوری که زمان بارش باران آب از درزها و سوراخ‌ها وارد می‌شود، از ویژگی‌ها و آپشن‌ها‌ی این ماشین بود.

شک بین خرید ماشین یا وانت آن مورد دیگری بود که «جناب‌خان» از جوان پرسید و بعد با نشان دادن لنگه دمپایی گفت: وانت آن مثل همینه!

خلاصه این صحبت‌ها تا تنفس رسانه‌ای بعدی ادامه داشتند و پس از آن بحث مجدداً سمت جانبازها و شنیدن حرف آن‌ها رفت.

در این بین «عمو موسی» که از جانبازان قطع نخاعی و البته پرسپولیسی هم بود، حضور داشت. هواداری که شاید خیلی‌ها او را بارها در کنار زمین زمان بازی پرسپولیس دیده‌اند.

جانباز دیگری که پایش را از دست داده بود، به همراه چند نفر دیگر نیز از زمان روی دادن این اتفاق برای خودشان گفتند و بعد دختر یکی از آن‌ها که پدرش جانباز 70 درصد قطع نخاعی بود، متنی که پر از افتخار به این پدر بود را خواند.
 
در پایان رامبد جوان یادآور شد، نسل جانبازهای بعد از جنگ خانواده‌هایشان هستند؛ چون آن‌ها هم به نوبه خود ایثارگری و مقاومت کردند و با وجود همه مشکلات در تمام لحظات همراه این عزیزان بودند و هستند.

و آرزوی سلامتی و دل شاد هم در آخر، پایان بخش «خندوانه»‌ای دیگر شد.


شاد باشید.


گزارش از: فاطمه شهدوست


برای مشاهده اینجا کلیک کنید

انتهای پیام/




اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۵ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعیته دیگه....
دمش گرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۲۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
تیکه های جناب خان عااااااااالی بووود،
دمشون واقعا گرم