به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه انگلیسی گاردین در مطلبی به بررسی بحران آب در ایران و پروژه انتقال آب دریای خزر و دریای عمان پرداخت و نوشت: بحران کمآبی دهها میلیون نفر از مردم مناطق کویر مرکزی ایران را تهدید میکند. پروژه انتقال آب به این مناطق یکی سیاستهای بلند پروازانه مقامات ایرانی است که تحقق آن کمی دور از ذهن است.
پروژه انتقال آب از دریای خزر و دریای عمان و خلیجفارس، در زمره پروژهای مطرح برای سیراب کردن فلات مرکزی ایران محسوب میشوند. محمدرضا خباز – فرماندار استان کویری سمنان – یکی از حامیان سرسخت انتقال آب دریای خزر به منطقه کویر مرکزی ایران است. وی این پروژه را راهحلی دائم برای پایان دادن به بحران آب منطقه قلمداد میکند.
بر این اساس، پروژه انتقال آب دریای خزر و خلیجفارس و دریای عمان در سال 2012 در دولت محمود احمدینژاد مطرح شد. بااینحال، پروژه به دلیل خسارات زیستمحیطی که در پی داشت، به مرحله اجرا نرسید. در سال 2013 با تشدید بحران آب در ایران بار دیگر این پروژه روی میز بررسی دفتر ریاست جمهوری وقت قرار گرفت و همچنان در دست بررسی است.
در بخشی از این مطلب آمده است: برای اجرای پروژه انتقال آب خزر و خلیجفارس و دریای عمان، باید آب دریای خزر را با خط لوله زیرزمینی به طول 460 کیلومتر تا ارتفاع 2000 متری کوهستان البرز پمپاژ کرد و پس از آن آب را به استانهای کویری قم، کاشان، اصفهان و شرق خراسان انتقال داد. به عقیده حامیان این پروژه، انتقال آب دریای خزر میتواند خطر کمبود آب، خشکسالی و جیرهبندی آب در این مناطق را به حداقل رسانده و کشاورزی را رونق بخشد.
از سوی دیگر، انتقال آب خلیجفارس و دریای عمان نیز پروژهای بلندپروازانه برای تأمین آب 47 میلیون نفر در 16 استان منطقه کویر مرکزی ایران است.
در ماه مارس 2016 (اسفند سال 94)، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران اعلام کرد اجرای پروژه انتقال آب از دریای عمان، خلیجفارس و یا دریای خزر نیازمند بودجه 400 میلیون دلاری است. حمیدرضا جانباز، مدیرعامل شرکت ملی آب و فاضلاب ایران نیز اجرای این پروژه را در صورتی ممکن دانسته که در مراحل مختلف و پروژههای کوچک اجرا شود.
اما آنچه همچنان درباره این پروژه بیپاسخ باقیمانده است، روند انتقال آب از فاصله صدها کیلومتری برای شهرها و مزارع خشک است! کارشناسان آب و منابع طبیعی ضمن مخالفت با این پروژه، آن را ضربهای برای اکوسیستم و محیط زیست عنوان کردهاند. انتقال آب دریای خزر و خلیجفارس میتواند عواقبی همچون از بین رفتن جنگلهای شمال ایران و جنگلهای هیرکانی، زیستگاههای جانوری در منطقه استپ و اکوسیستم کوهستان البرز را منجر شود. از سوی دیگر، طبق ماده 50 قانون اساسی ایران، حفاظت از محیطزیست یک وظیفه عمومی است و نباید برای اهداف اقتصادی و سیاسی آن را تخریب کرد. بهعلاوه، مخالفت کشورهای جمهوری آذربایجان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان --از کشورهای حوزه دریای خزر –به نتیجه رسیدن این پروژه را مشکل میسازند.
در ادامه این مطلب با اشاره به حجم بارندگی در ایران آمده است: با 250 میلیمتر بارندگی در سال، ایران یکی از کشورهای خشک جهان است. بیش از چندین دهه، ایران در تلاش بوده تا راهحلهای متعددی را درزمینهٔ احداث سد، تونلهای انتقال آب و ذخیره آب اعمال کند. با این حال، مقامات ایران در طول این مدت باید نسبت به عواقب پرخطر انتقال آب آگاه شده باشند. انحراف آب از سرچشمه غربی رود کارون و اختلال در جریان طبیعی زایندهرود نه تنها به کشاورزی مناطق دیگر کمکی نکرد بلکه باعث خشک شدن شاخههای فرعی این دو رود بزرگ ایران شده است. خشک شدن دریاچه ارومیه – بزرگترین دریاچه آبشور در خاورمیانه-- یکی دیگر از خطاهای غیر قابل قبول در مدیریت بحران است. در نهایت مدیریت ناپایدار در جلوگیری از کاهش منابع آبهای زیرزمینی، "ورشکستگی آب" در ایران را رقم میزند.
در انتهای این مطلب آمده است: دولت ایران با ارائه طرحهای پیچیده قادر به مقابله با بحران آب در این کشور نیست بلکه با استفاده از راهکارهای کشورهایی همچون برزیل و چین، امکان رویارویی با خشکسالی در ایران وجود دارد. اتخاذ سیاستهایی همچون قیمتگذاری صحیح آب، کاربرد فنآوریهای مدرن کشاورزی با حداقل مصرف آب، کنترل شبکههای توزیع آب، محدود کردن خروج آبهای زیرزمینی و بازیافت فاضلاب از مهمترین روشهای مقابله با بحران آب در ایران است.
انتهای پیام/
من دیگه حرفی ندارم
نوبت به روسیه و اذربایجان و... نمیرسه !
اما بی آبی یکی از دلایلش نا شکری هم هست و کمک نکردن به آدمای بی بضاعت
باید ببینید اساتید علمی کشور چی میگن