این نشست به همت انجمن علمی مطالعات زنان دانشکده زن و خانواده در سالن کنفرانس شهید بهشتی (ره) دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. این دانشکده خرداد سال گذشته با حضور خانم دکتر علاسوند و حجت الاسلام والمسلمین نواب افتتاح گردید.
دکتر برنهاردت در این نشست با اشاره به مراسم پاشویه زنان به دست پاپ فرانسیس در مراسم روز پنج شنبه مقدس گفت که پاپ با این عمل قصد داشت بر اهمیت زنان در کلیسای رومن کاتولیک تاکید کند، اما واقعیت این است که این اهمیت به معنی توان و اجازه رسیدن ایشان به مقام روحانیت و کشیشی و اسقفی در این کلیسا نیست و هنوز هم که هنوز است این جایگاه ها ویژه مردان مجرد است.
استاد دانشگاه بازل سوئیس ادامه داد: با این حال امروزه شاهد ظهور و وفعالیت های جنبش های درون کلیسایی زیادی در حمایت از کشیشی زنان هستیم که از آن جمله می توان به جنبش های موجود میان اعضای کلیساهای اروپا و آمریکای شمالی اشاره کرد؛ ولی با توجه به این که واتیکان قوانین کلیسا را الهی می شمارد گمان نمی رود اتفاق خاصی مبنی بر تغییر آنها از سوی کلیسا بیفتد.
میهمان انجمن علمی مطالعات زنان دانشکده زن و خانواده دانشگاه سپس به بررسی مواضع کلیسای پروتستان در این زمینه پرداخت و گفت: این موضوع در کلیسای پروتستان متفاوت است و ما شاهد تغییر مواضع این کلیسا در نیم قرن اخیر به نفع زنان هستیم. برنهاردت ادامه داد: کلیسای پروتستان قوانین کلیسا را الهی نمی دانسته و نمی داند بلکه مصدر آنها را انسان می داند لذا با تغییر در آنها مخالفت نمی کند. وی تاریخ موافقت کلیسای پروتستان با نیل زنان به مقام کشیشی در اروپا را سال 1927 عنوان کرد و گفت: با این حال سه دهه طول کشید که این قانون اجرایی و عملیاتی شود و اولین کشیش زن در سال 1958 منصوب شد.
وی در ادامه با اشاره به اوضاع برخی کلیساهای اروپا نظیر کشور متبوعش و آلمان اضافه کرد از سال 58 میلادی به این سو در این دو کشور زنان مجاز شده اند تا به مقام کشیشی برسند و در عین حال از تمام امتیازات جانبی آن نیز بهره مند باشند.
برنهاردت افزود: با این حال هنوز تعداد معدودی کلیسا مخالف این موضع بوده و از صدور این اجازه سر باز می زنند که عمدتا از کلیساهای انجلیکن هستند و در کشورهایی مثل کانادا،آمریکا و نیوزلند دایرند.
وی در ادامه بحثی پیرامون حقوق زنان و جنبش های مرتبط و نیز موضع پاپ در این زمینه داشت. وی تاریخ آغاز این جنبش ها را نیمه دوم قرن نوزدهم خواند که زنان برای تحصیل حقوق برابر سیاسی واجتماعی با مردان به ویژه در انتخابات ها و رای گیری ها تلاش کردند.
وی همچنین دهه شصت قرن مذکور را دوره اعتراض زنان به تبعیض شغلی دانست که طی آن زنان خواستار برابری حقوق دریافتی در ازای کار همانند مردان بودند. موج سوم این اعتراضات نیز به گفته برنهاردت در دهه نود قرن نوزدهم بود.
برنهاردت سپس به موضع کتاب مقدس در زمینه برابری حقوق زنان پرداخت و افزود که کتاب مشخصا با نیل زنان به مقام کشیشی مخالفت می ورزد و در کتاب مقدس از دیدگاه مذهب پروتستان در پنج آیه به این امر اشاره شده است.
وی با اشاره به مقام حضرت مریم وی را دارای نقشی مهم در منظر کلیسای کاتولیک و دارای نقشی پارادایم ساز دانست که مقدس ترین شخصیت کلیسا را شکل می دهد و کلیسا تعصب بسیاری در مباحث حول این شخصیت دارد.
برنهاردت در ادامه گفت که البته این موضوع در کلیسای پروتستان بر عکس است و از نظر این کلیسا مادر حضرت عیسی زنی عادی است که به خدا ایمان راسخ داشته است لذا در این کلیسا شما هیچ گاه نمی بینید که مثلا عناصری چون هنر و زیارت حول شخصیت وی شکل گرفته باشد.
وی در پایان مروری نیز بر شکل گیری جنبش فمینیسم در دهه شصت و هفتاد قرن اخیر میلادی داشت که با تکیه بر جنبش های دفاع از حقوق زنان در داخل کلیسا کم کم مواضع خود را به موضوعات دیگری در حقوق زنان گسترش داد و با زیر سوال بردن مردگرایی کلیسا، خواستار تغییر اساسی در نگرش به موضوع جنسیت شد.
برنهاردت الهیات فمینیستی را برآمده از دل این جریان دانست که
نه تنها در پی تغییر نگرش ها به موضوع زنان بلکه خواستار تغییر شرایط
حیاتی ایشان در جامعه نیزهست.