به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصه نظر و چه در عرصه عمل و تجارب بشری مشابه و ما به ازای واقعی نداشته است. بنابراین
خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. یکی از این مفاهیم، اقتصاد مقاومتی است.
حوزه اقتصاد مقاومتی که چند سالی است توسط مقام معظم رهبری طرح گردیده، بسیار گسترده است. بر این اساس در تبیین حوزه اقتصاد مقاومتی ابتدا نیاز است ابعاد موضوع شناسایی و موضوعات مختلف به لحاظ اهمیت طبقهبندی شوند. این سطح از کار به اصطلاح تدوین نقشه مهندسی اقتصاد مقاومتی خوانده میشود. این تحقیق تلاش کرده است با تحلیل سخنان رهبری معظم و با بهرهگیری از روش نظریهپردازی دادهبنیاد، مدل مفهومی سخنان ایشان پیرامون ابعاد، ویژگیها و الزامات اقتصاد مقاومتی را استخراج کند.کشور ما در دوران و شرایط خطیری است. در عین حال انصاف این است که بگوییم از زمان روی کار آمدن دولت جدید در کنار همه آن بحرانهای کوچک و بزرگی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، فصلهای جدیدی هم ایجاد شده است.
بررسی اندیشههای رهبری انقلاب اسلامی درحوزه صحیح اقتصادی تنها راه موجود برای پرهیز از خطر بالقوه ابهام در صحت و سقم سیاستگذاریهای اقتصادی است و لذا مطالعات و بررسیهای حول اندیشههای ایشان در مقطع کنونی نه تنها از اهمیت علمی ویژهای برخوردار است، بلکه رسالتی تاریخی است که بر عهده کارشناسان و محققان کشور قرار گرفته است.
از این جهت مهمترین و بهترین فرصت این است که نخبگان کشور، دوباره انگیزهای یافتهاند که درباره سرنوشت جامعهشان مشارکت کنند و آن خلأ معرفتی که در دولت قبلی بیداد میکرد و فاجعههای بیسابقهیی را هم به کشور تحمیل کرد، امید است که بهبود یابد. مساله دیگری که میتوان آن را به عنوان یک فرصت تلقی کرد، اما درعین میتواند در بطن خود تهدیدهایی را هم نیز به همراه داشته باشد، مطرح شدن ایده اقتصاد مقاومتی است.
البته به شرط اینکه همه آنهایی که در مقام شعار ادعا میکنند که این ایده را قبول دارند، هم تلاش کنند که این ایده را درست درک کنند، هم تلاش کنند که صادقانه به لوازم آن هم پایبند باشند. کسانیکه منافع خود را در تنشآفرینی تعریف میکنند، به نظر میرسد که درک روشنی از لوازم اقتصاد مقاومتی که همان «آرامش»، و «ثبات» در کشور است را ندارند.
نفس مطرح شدن ایده اقتصاد مقاومتی، یک فرصت تلقی میشود؛ همینکه در یک اقتصاد سیاسی رانتی، با طیف منافع متفاوت و متعارض در ساختار قدرت، تقریبا همگی به یک مفهوم واحد اعتقاد دارند، این خود یک پدیده کمیابی است که امیدواریم قدر آن دانسته شود. مساله بسیار مهم دیگری که سال 95 را برای ما خیلی با اهمیت میکند، این است که امسال برای افق میان مدت کشور اگر قرار است، فضایی فراهم شود که اشتباهات فاحشی که به ویژه دولت جدید از کانال سازمان مدیریت و برنامهریزی و هیات وزیران در مورد نحوه برخورد با برنامههای میان مدت و نحوه جلب مشارکت نخبگان داشتهاند، با همت و تدبیری از درون مجلس (که اشتباهات فاحش مجلس نهم را تکرار نکنند) جبران شوند، آنگاه میتوانیم امیدوار باشیم که اینبار برای افق میان مدت کشور، آیندهای اصولیتر و خردورزانهتر را متصور خواهیم شد که این مساله نیز بهنوبه خود یک فرصت محسوب میشود.
مساله اساسی این است که وقتی راجع به چشمانداز ایران در سال 95 صحبت میکنیم، به دو نوع میتوانیم به این مساله برخورد کنیم:
نوع اول اینگونه است که بخواهیم به صورت انتزاعی، یکسال پیشرو را در نظر بگیریم و لذا نه چندان به گذشته و نه چندان هم به آیندههای دورتر از سال 95 اعتنایی داشته باشیم و درنهایت به صورت کلیشهای برخی برآوردها را مطرح کنیم. نوع دوم اینگونه است که سال 95 را به عنوان سالی جهت تغییر مجموعه روشها و قاعدهگذاریهایی در نظر گرفته شود که توان مقاومت و توان رقابت را تا این درجه تحلیل برده است.
درک صحیح و برداشت صواب از موضوع اقتصاد مقاومتی خود نیازمند تحلیل است و با کمال تاسف باید گفت که شاید بزرگترین نقص دولتها و نیز مهم ترین عامل ناتوانی آنها برای بیرون کشاندن کشور از وضعیت بسیار نگرانکننده موجود، همین است که در سطح سیاستگذاری، مسوولان کشور از ارائه یک تحلیل درباره علت گرفتاری امروزما طفره میروند. اهل نظر باید از این زاویه به کمک دولت بیاید.
در مقام تحلیل شاید مهمترین نکتهیی که بتوان مطرح کرد، این است که در شرایط کنونی، ایران گرفتار عمیقترین و بیسابقترین رکودها طی ربع قرن اخیر است.
گرچه در مقام تبلیغات کسانی در این مورد مناقشه میکنند ولی علائمی وجود دارد که اذعان به این واقعیت تلقی میشود. خوشبختانه در سال 94مسوولان دولتی پذیرفتند که از کانال انعکاس این واقعیت که موجودیت بنگاههای تولیدی در سال 93 به قله تاریخی خود طی 5 سال قبل از آن رسیده است که این مساله خود حکایت از آن دارد که فیالواقع ما با چه رکود دهشتناکی روبهرو هستیم. کسانیکه در ایران میگویند باید توان اقتصادی را بالا برد، به جای اینکه فقط بر محاکمه قوه مجریه متمرکز شوند، باید کمک کنند که این مساله به مسالهای در حد «نظام ملی» تبدیل شود.
چرا کشور نیازمند اقتصاد مقاومتی است؟
عصر پر چالش کنونی که برای جمهوری اسلامی ایران، تحریمها و دشواریهای فراوان و ویژهای را نیز به دنبال داشته است، نظام اقتصادی کشور را لاجرم به اتخاذ یک نظام اقتصاد متناسب با این تحولات و چالشهای خاص، فرامیخواند. در واقع حیات نظام اقتصادی کشور در گرو مقاومتی علیه آماج حملات اقتصادی و سیاسی است که علاوه بر کارآمدی در اداره معیشت جامعه، بتواند حضور فعال جمهوری اسلامی ایران را به عنوان الگو و الهامبخش در تحولات جهان میسر سازد.
از نگاه مقام معظم رهبری، در اقتصاد مقاومتی، اهداف اقتصادی مهمترین عنصر در جهتدهی فعالیتها میباشند و کلیه عوامل اقتصادی باید در راستای تحقق این اهداف حرکت کنند. تحقق عدالت اجتماعی، کسب اقتدار بینالمللی و بقای کشور، اثبات عملی کارآمدی نظام دینی و اسلامی، مرجعیت بینالمللی و... مهمترین اهداف در اقتصاد مقاومتی به شمار میروند. کسب موفقیت در این اهداف علاوه بر اینکه به صورت مستقیم تحت تأثیر بازنگری در نظام اولویتگذاری و نیز سیستم مدیریت اقتصادی است، به صورت غیرمستقیم و به شدت تحت تأثیر زیرساختهایی است که باید قبل از برنامهریزی به آنها توجه داشت.
این زیرساختها لزوماً به بخش اقتصاد باز نمیگردند و حتی جنبه فرهنگی و سیاسی دارند. اما به علت تأثیر فراوانی که بر بخش اقتصاد کشور دارند، حائز اهمیت هستند. از سوی دیگر باید توجه داشت که تحقق اهداف اقتصادی که اهدافی بلندمدت هستند، نیازمند دکترینها و راهبردهای کلانی میباشند که چتر فکری خود را بر فرایند تحقق هدف قرار داده و نحوه تحقق آن را در چارچوبی خاص پیش برد. قطع وابستگی به نفت، جنگ نامتقارن اقتصادی و ... می تواند از جمله این دکترینها میباشند.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/