به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه اینترنتی "سُلان" در گزارشی به قلم "پاتریک ال اسمیت" نوشت: در فصل یا فصول غیرعادی سیاست خارجی آمریکا قرار داریم. سیاست خارجی واشینگتن به گونهای تنظیم شده که در چندین سال گذشته سابقه نداشته است. نگارنده با لحنی کنایهآمیز در ادامه آورده است: ما باید قدردان این وضوح در سیاستهای داخلی آمریکا باشیم و برای آگاهتر شدن خودمان، از آن درس بگیریم.
این گزارش در ادامه آورده است: به گذشته نگاهی بیاندازید، خواهید دید مقامات رسمی واشینگتن چگونه اطلاعات نادرست را برای ایجاد ابهام در درک صحیح وقایع انتشار دادهاند. زمانیکه وقایع و حوادث را در رسانهها دنبال میکنید، در حقیقت به دنبال این نباشید تا متوجه شوید چه روی داده است، در رسانهها به شما آنچه گفته میشود که مقامات دوست دارند شما بدانید. پیش از این رسانهها و مطبوعات در مقایسه با امروز مسئولیتپذیری بیشتری داشتند. در دنیای امروز باید هر فرد تحقیقاتی را شخصا برای پی بردن به اصل و حقیقت ماجرا آغاز کند، ممکن است به حقیقت پی ببرد و یا موفق به این کار نشود و آنچه مطبوعات القا میکنند را باور کند.
درسی که از این سیاست رسانهای میگیریم، دورویی و تزویر است. نباید به راحتی از کنار این موضوع بگذریم زیرا در بسیاری از موارد پیامدهای آن جنجالبرانگیز خواهد بود. تسلط مقامات بر افکار عمومی از طریق رسانهها را میتوان در 2 مورد به وضوح دید. اول در ماجرای امضای توافق هستهای با ایران که ژوئن (تیر) سال گذشته به دست آمد و دوم امضای تفاهمنامه آتشبس در سوریه که میان واشینگتن و مسکو در ماه فوریه امضا شد. قرار بر این شد که با انجام مذاکرات دیپلماتیک، راه حلی برای پایان دادن به بحران 5 ساله سوریه ارائه شود. سیاست دورویی آمریکا حالا هر دو این چالشهای مهم و سرنوشتساز را در معرض تهدید قرار داده است. در هفتههای گذشته بارها شاهد آن بودیم که برخی مقامات آمریکایی تلاشهای فراوانی برای بر هم زدن توافقهای صورت گرفته با ایران و سوریه انجام دادهاند. درمورد سوریه بارها اقداماتی در جهات لغو توافق آتشبس صورت دادند و درمورد ایران، مانع از اجرای تعهدات قید شده در توافق اصلی شدند. سیاست خارجی واشینگتن بر این پایه استوار است که دیگر کشورهای جهان بر تعهدات خود پایبند باقی بمانند و آمریکا جایگاه خود را به عنوان یک قدرت برتر و بالاتر از هر نهاد بینالمللی دیگری حفظ کند. در پشت پرده این سیاست هیچ توجهی به شمار قربانیان و تشدید خطر بروز جنگهای منطقهای نمیشود.
اخبار رسانههای آمریکایی به گونهای تنظیم میشود تا مردم آمریکا خود را در کوران تنشهای جهانی بیگناه بدانند در مقابل رهبران اروپایی به عنوان عوامل اصلی گسترش بیثباتی و نابسامانی در جهان معرفی میشوند. از سیاستمداران دموکرات آمریکا با چهرهای صلحطلب و مخالف درگیری نظامی یاد میشود؛ اما در ماجرای هستهای ایران و پایان دادن به جنگ داخلی سوریه خلاف این موضوع ثابت شد. زمانیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی محدودسازی فعالیتهای هستهای ایران و اجتناب این کشور از ساخت بمب اتمی را تایید کرد، "جان کری،" وزیر امور خارجه امریکا، از لغو تحریمهای اقتصادی علیه تهران خبر داد. درست یک روز پس از سخنان کری، کاخ سفید تحریمهای جدیدی علیه 11 شرکت، موسسه و شخص حقیقی ایرانی وضع کرد. این تحریمها به بهانه آزمایشات موشکی ایران وضع شدن. جالب آنکه این آزمایشات نه تنها قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نقض نمیکند؛ بلکه هیچ منافاتی با توافق هستهای نیز ندارد. تا به امروز هیچکدام از وعدههای آمریکا درمورد لغو تحریمهای اقتصادی ایران اجرایی نشده است و رفته رفته مقامات ایران نیز با ابراز بدبینی نسبت به صداقت همتایان خود در کاخ سفید، شرایط ازسرگیری فعالیتهای هستهای را مورد بررسی قرار میدهند. "هیلاری کلینتون،" نامزد پیشتاز حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یکی از همحزبیهای "باراک اوباما،" رئیس جمهور این کشور، است که دیدگاه و عقاید وی را در کاخ سفید دنبال میکند. نباید انتظار داشت با پیروزی انتخاباتی کلینتون، تغییری مثبت در مورد رویکرد واشینگتن در برابر ایران و یا سوریه بوجود آورد. رسانهها از کلینتون چهرهای صلحطلب ساختهاند، درحالیکه واقعیت کاملا خلاف این مطلب است و وی یکی از سیاستمداران افراطی و حامی استفاده از نیروی نظامی در مناقشات بینالمللی است.
انتهای پیام/