زارعی به پارادایمی از یک بازیگر زن میانسال تبدیل شده که نه در قالب نقش‌های افسونگرانه قرار دارد و نه مادرانگی‌اش به سبک و سیاق خانم‌های مسن و سجاده‌چی سینمای ایران است.

حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  هنرپیشه‌ها هر بار در نقشی فرو می روند که سری و سودائی و ماجرایی جداگانه دارد و بار بعد ممکن است در قالبی کاملاً متفاوت قرار بگیرند، اما نیاز به اثبات ندارد که هاله‌ای از تک تک این نقش‌ها، به خصوص آن‌ها که مهم‌ترند، روی تصویر و تشخص یک هنرپیشه باقی می‌ماند و او هر هنگام که در اثری جدید بازی کند، مقداری از آن شخصیت را هم با خودش خواهد آورد. 

مثلا رضا عطاران یک رندِ چرک و کمی بدجنس است که در انتهای وجودش مرام و مسلکی پاک دارد. او حتی اگر نقش مدیر یک شرکت را هم بازی کند و یا معلمی سربراه را، باز تعدادی از این خصوصیات تیپیکال او بیرون خواهند زد. 

و یا مثلاً از میان بازی‌های محمدرضا شریفی نیا، کاراکتر مردهای دو زنه و چشم چران است که بیشتر در ذهن‌ها مانده، هر چند او نقش‌های خلاف این را هم کم بازی نکرده است.

شروع ورود یک بازیگر به عرصه و یا لااقل اولین ایفای نقش او که به طور جدی باعث دیده شدنش می‌شود هم خیلی در این مورد موثر است.

مریلا زارعی در اوان جوانی هیچ وقت نقشی بازی نکرد که او را در قامت یک معشوقه افسونگر جا بیندازد. همین مطلب باعث شد که او از ابتدای میانسالی بتواند خیلی راحت در قالب نقش های زنانه‌تر و حتی مادرانه قرار بگیرد.

مقایسه‌ی مریلا زارعی با بعضی از بازیگران زنِ هم سن و سالش این نکته را بهتر روشن می کند. مثلاً اگر دقت شود خیلی سخت است که مهناز افشار را در قالب نقش هایی از قبیل الفت در «شیار143» و یا حتی راضیه «بادیگارد» باور کنیم. 

این به دلیل سابقه‌ای است که از چنین هنرپیشه‌ای، به عنوان ایفاگر تعداد معتنابهی از نقش‌های آونسه‌ای و افسونه‌ وار، در ذهن‌ها باقی مانده و سخت می‌کند که چنین زنی را با چونان عقبه‌ای حالا در قامت یک مادر روستایی و یا همسری میانسال از طبقه متوسط باور کنیم.

نقش‌های آنچنانی می توانند یک هنرپیشه زن را در بازه زمانی کوتاهی (بین اوایل دهه‌ی بیست زندگی تا نهایتاً اواخر دهه سی) تبدیل به یک ستاره فوق العاده مشهور کنند اما این حرارت مثل شراره ی بنزین می‌ماند که ناگهان تنوره می‌کشد و بطور ناگهانی هم فرو خواهد نشست و وقتی خانم بازیگر پا به میانسالی گذاشت دیگر نقش چندانی برای بازی کردن به او پیشنهاد نخواهد شد.  
 
مریلا زارعی هنرپیشه‌ای است که از ابتدا راه دیگری را رفت. مشی او از ۲۲ سال پیش که بازیگری را شروع کرد تا به حال، حالتی میانه روانه و متعادل داشته و همین شد که او امروز با این که در دهه پنجم زندگی‌اش فعالیت می کند، می‌تواند همچنان در کانون توجه باشد. او حتی در «دو زن» (تهمینه میلانی ۱۳۷۷) سهم زن خانواده را به دست آورد نه زنی افسونگر را که در چکاد یک مثلث عشقی قرار می‌گیرد و داستانش پر از طبطاب و تب و تاب است.

نقش آن زن افسونگر که اتفاقاً همان وجوه جذاب کننده‌اش باعث سوخت و فنای او می‌شدند را در آن فیلم نیکی کریمی بازی کرد، اما مشخص است که یک زندگی بی دردسر چندان داستان ندارد. مریلا زارعی در آن فیلم نقش زنی را بازی می‌کرد که چون خوشبخت بود چندان داستان نداشت. سهم متریک بیشتری از داستان «دو زن» به نیکی کریمی رسید، سهمی که این هنرپیشه را خیلی به چشم آورد، اما مریلا در آن فیلم و در فیلم‌های بسیار دیگری، آرام و آهسته و پیوسته حرکت کرد. از روی شواهد بیرونی خیلی سخت است که به یک قضاوت درباره چرایی انتخاب روش کاری مریلا زارعی برسیم. آیا او خودش این راه را انتخاب کرده بود، یا بطور اتفاقی در مسیری اینچنین قرار گرفت و یا آیا ویژگی‌های ظاهری او باعث می‌شدند که در معرض پیشنهاداتی از این دست قرار بگیرد؟

به هرحال امروز زارعی به پارادایمی از یک بازیگر زن میانسال تبدیل شده که نه در قالب نقش‌های افسونگرانه قرار دارد و نه مادرانگی‌اش به سبک و سیاق خانم‌های مسن و سجاده‌چی سینمای ایران است. 

سینمای ایران سال‌ها می شد که مفهوم مادر را با مادربزرگ اشتباه گرفته بود و هنر پیشه‌های زن در یکی از این سه حالت قرار می‌گرفتند. ۱ـ جوانی و نقش‌های افسونگرانه (گاه مثبت و گاه منفی) ۲ـ میانسالی و کم‌کاری و حضور در نقش های فرعی ۳ـ دوران پیری و نقش‌های مادرانه.
اما زارعی این قالب‌ها را شکست و جوانی و پیری را در هم آمیخت، مادر و همسر را یکی کرد و شمایل یک خانم معلم معقول که جدی اما مهربان و جذاب اما ساده است را به اوج اهمیت خودش در داستا‌ن‌هائی رساند که بازی می‌کرد.

قصه از کجا شروع شد؟
«سلام سینما» مثل اکثر فیلم‌های کارگردانش در آن سال‌ها اثری جنجالی بود. برای ساخت این فیلم به تعدادی علاقمند بازیگری (همگی از میان دختران جوان) اطلاع داده شد که می‌توانند در یک تست هنرپیشگی شرکت کنند، اما تست‌هائی که آن‌ها جلوی دوربین انجام میدادند و ماجراهایی که می‌گذشت، همه جزوی از نقشه و فیلمنامه کارگردان بودند. 

محرم زینال زاده که در آن فیلم دستیار کارگردان بود و به نوعی جزو بازیگران کار هم به حساب می آمد، همان سال فیلمی ساخت که دختر خانوم ۲۱ ساله ای به نام مریلا زارعی بازیگر افتخاری‌اش بود.
اما آیا این فیلم شروع کار مریلا زارعی به عنوان بازیگر در سینما بود؟ 

سال ۱۳۹۳ مریلا زارعی نسبت به انتشار عکسی که گفته می شد شمایلی از ۲۰ سالگی او به عنوان یکی از بازیگران «سلام سینما» است، موضع گیری نسبتاً تندی کرد و گفت؛ [تصویری که به تازگی منتشر شده و اعلام کرده‌اند چهره مریلا زارعی در فیلم «سلام سینما» است، به هیچ عنوان ارتباطی با من ندارد و مربوط به یکی از بازیگران فیلم است که نام وی را نمی‌دانم. متاسفانه در برخی از سایت‌ها و حتی ویکی پدیا اطلاعات غلطی درباره من منتشر شده، مثلاً بعضی اطلاعات شخصی، که از من در ویکی پدیا منتشر شده درست نیست و نباید دائماً انتشار پیدا کند.]

زارعی از خبرگزاری‌ها، سایت‌های خبری و روزنامه‌ها هم درخواست کرد درباره انتشار اطلاعات درست، دقت بیشتری کنند و گفت که [انتظار می‌رود رسانه‌های وزین و معتبر برای درج اطلاعات بازیگران از منابع موثق استفاده کنند.] او البته صراحتا نگفت که به هیچ وجه در «سلام سینما» بازی نکرده، او جوری حرف زد که اکثراً برداشت کردند در این فیلم بازی نکرده و تیتر رسانه‌ها هم همین شد؛ تکذیب حضور مریلا زارعی در «سلام سینما»

حالا آیا واقعاً مریلا زارعی در آن فیلمِ نیمه‌مستند بازی کرده بود؟ یعنی فیلمی که امروز نه کارگردان آن و نه دستیارش هیچ کدام در ایران نیستند تا پاسخ روشنی به شبهات بدهند؟ چیزی که مسلم به نظر می رسد این است که او اگر هم با ظاهر شدن مقابل دوربین‌مخفی مخملباف، ناخواسته برای او بازی کرده باشد، دلش نمی‌خواهد آن بازی را به رسمیت بشناسد.

ایام جشنواره سی‌ام فیلم فجر بود که مریلا زارعی به بهانه بازی در فیلم «خوابم میاد؛ رضا عطاران» در یکی از آیتم‌های کوتاه برنامه هفت حاضر شد و مقابل فریدون جیرانی نشست تا به پرسش های او پاسخ بدهد. در قسمتی از این گپ و گفت سینمایی، زارعی به موضوع بازی‌اش در «سلام سینما» پرداخت و حتی با لحن تندی گفت که مخملباف در حقش جفا کرده. کسانی که فیلم را دیده باشند، می توانند دلیل گلایه‌های زارعی را هم حدس بزنند. مخصوصاً اینکه مخاطب هنگام تماشای فیلم می‌داند وجوه منفی شخصیت بازیگران جزوی از بازی آن‌ها نیست و فیلم در فضایی شبیه دوربین‌ مخفی ساخته شده.

اینکه یک انسان بخواهد چه وجوهی از شخصیت خود را در مرآی عموم بگذارد قطعاً باید در اختیار خود او باشد، مگر اینکه آن شخص، مسئولیت خاصی در قبال اجتماع داشته باشد که در آن صورت هم همان بخش از زندگی او که به مسئولیت‌اش مربوط است، مجاز به انتشار می‌شود.

می‌شود در این مورد حق را به زارعی داد که از بازیگری ناخواسته‌اش برای مخملباف (که شبیه اعتراف گیری بود) دلخور باشد. زارعی حتی در قسمتی از حرف‌هایش گفت که در جشنواره فیلم فجر همان سال، به یکی از سالن‌ها رفته تا «سلام سینما» را ببیند و وقتی مسئول گیشه از او بلیت خواسته گفته است که (آقا من در این فیلم بازی کرده‌ام)

به هرحال مریلا زارعی در همان سال ۱۳۷۳ برای یک بازی افتخاری در فیلم محرم زینال زاده «حسرت دیدار» اعلام آمادگی کرد و جلوی دوربین حسن هدایت در «کارآگاه علوی» هم رفت. او سال بعد در سریال‌های «مهر خوبان» و «خلبان» نقش‌هایی را بازی کرد که البته چندان به یاد نمانده‌‎اند و همان سال در فهرست بازیگران «دبیرستان خضرا» هم قرار گرفت که تولید آن تا سال بعد به طول انجامید.

۱۳۷۴ هنگامه اولین حضور رسمی او در سینما هم به حساب می آمد. «پاتک» به کارگردانی علی اصغر شادروان یک اکشن سینمایی بود که مریلا زارعی در آن نقش دختری به نام فرشته را بازی می کرد. او از ۷۴ تا ۷۷ سالی یک فیلم سینمایی بازی کرد و ۱۳۷۹ بود که در کنار لعیا زنگنه و امین حیایی یکی از اضلاع مثلث عشقی «تکیه بر باد» شد (البته ضلع خوشبخت مثلث)

در سال ۱۳۸۱ «واکنش پنجم» و «عشق فیلم» ساخته شدند که زارعی در آن‌ها حضور داشت و از همان سال به بعد پرکاری‌اش در سینما هم شروع شد، ضمن اینکه تا همان روز سریال‌های موفقی مثل «ولایت عشق» و «پلیس جوان» را به کارنامه‌اش اضافه کرد. زارعی طی این سال‌ها از ابوالقاسم طالبی تا مسعود کیمیایی و از مسعود ده‌نمکی تا اصغر فرهادی، برای فیلمسازان مختلفی بازی کرده است. الفت در «شیار143» مهمترین نقش مریلا زارعی در تمام دوران کاری‌اش و یکی از مهم ترین کاراکترهای تاریخ سینمای ایران بود. میلیون ها مخاطب ایرانی این فیلم را از پشت پرده اشک تماشا کردند و خود بازیگر الفت هم جزو همین تماشاگران بود!

او در سال ۱۳۸۱ که سریال «دریایی‌ها» را برای سیروس مقدم بازی کرد، اولین بار مقابل رضا عطاران قرار گرفت و همکاری‌های این دونفر بعدها هم به کرات تکرار شد. مریلا زارعی در ۱۳۸۵ نقش حوریه را در «دست‌های خالی» ابوالقاسم طالبی بازی کرد که مقابل زنده یاد خسرو شکیبایی قرار می‌گرفت و نوروز امسال فیلمی از او روی پرده‌ها رفت که در آن روبه روی پرویز پرستویی بازی کرده بود.

در سکانس اختتامیه «بادیگارد» صحنه‌ای هست که راضیه‌ی عزادار با چادرش روی بدن همسر شهیدش خیمه می زند. این صحنه به شدت یادآور تابلوی عصر عاشورا، اثر استاد محمود فرشچیان است و چنین چیدمانی کنایه‌ایست به مرام زینبی زنان قهرمان پرور دهه شصت؛ این عزاداری غرورمندانه آخرین تصویری است که تاکنون از مریلا زارعی بر پرده سینما نقش بسته است . امروز بیست و پنجم فروردین ماه، چهل و دومین زادروز مریلا زارعی است.
 
یادداشت از میلاد جلیل زاده
 


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Netherlands
ناشناس
۱۰:۰۵ ۲۶ فروردين ۱۳۹۵
عالی بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۸ ۲۶ فروردين ۱۳۹۵
عالی بود
از تک نگاری های این نویسنده محترم درباره هنرمندان سینما واقعا لذت می برم
سه بار به طور اتفاقی برخورد کردم و خوندم هر سه بار لذت بردم
آخرین اخبار