به گزارش خبرنگار کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ در تعجب هستم چرا برخی از زوجینی بعد از اینکه تلاش های زیادی برای ناباروری خود انجام می دهند و مطمئم می شوند که قادر نیستند که بچه دار شوند به دنبال راه حل های مناسب نمی روند تا به جایی اینکه دیوار آروزهایشان به یکباره جلو چشمشان نابود شود و زندگیشان همراه با آه باشد طعم پدر ومادر شدن را بچشند.
بسیاری از افراد بر این باورندکه هیچ کودکی خارج از رگ وخون خویش نمی توانند آن حس عمیق اولاد واقعی را در مادر و یا پدر خلق کند برای همین با این باور اشتباه از بروز عشق و علاقه به فرزند غیر ممانعت می کنند وآنها استدلالشان بر این است که اگر بچه ی دیگری را بزرگ کنم حتما او بزرگ می شود و به دنبال پدرو مادر خود می گردد اما اگر این طوری تصور کنید و از واقعیت محبت خود که نسبت به یک کودک بی گناه داشتید بی توجه شوید بدانید هنوز آمادگی لازم را برای این انتخاب را ندارید.
متاسفانه تصور نامناسبی که ما نسبت به فرزند خواندگی داریم به صورتی شده که الان بسیاری از زوجین زندگی خود را با حسرت بچه دار شدن سپری می کند و هنوز هم طعم خوش بچه دار شدن را با این تصورات نمی چشند.
دکتر فاطمه منفرد پویا روانشناس در گفت و گو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص فرزند خواندگی اظهار کرد:تمام والدینی که زحمت و تلاش براي پرورش يک کودک متحمل می شوند احساسی بینشان( والدین و فرزند) به وجود می آید که این احساس صرفا طي مراحل بارداري و زايمان کودک نیست.
مبارزه ی بین محبت و هم خون بودن
وی ادامه داد: والديني که جنين خود را در ماههاي آخر بارداري سقط ميکنند و در واقع فرزندشان را از دست ميدهند پس از مدتي کوتاه اين موضوع را فراموش ميکنند و احساسشان مانند والديني که فرزندشان از دست دادهاند، نيست. اين افراد هيچگاه آن بچه را نديدهاند و با او رابطه برقرار نکردهاند و چون احساس و رابطه والدین و فرزندي هنوز شکل نگرفته بوده، تحمل آن آسانتر می باشد.
اين موضوع حتي در حيوانات هم صدق می کند. حتما بچهگربههايي که توسط سگ غذا داده شدهاند را ديدهايد که چطور به دشمن خود علاقهمندند و مهربانيهاي مادرانه را در او جست وجو می کنند، بنابراين با اطمينان خاطر بايد بپذيريم که تنها بارداري و زايمان يک نوزاد دليل بر شکلگيري احساس والدین و فرزندي نيست و نبايد لفظ پدر و مادر واقعي تنها براي والدينی که کودک خود را به دنیا آوردن باشد، چه بچههايي که والدينشان آنها را که به دنیا نیاورده اند و تنها مورد محبت، دلسوز و پرورش این والدین قرار گرفته اند را، جزء والدین اصلی و واقعی خود خطاب ميکنند.
دکتر منفرد پویا در خصوص زوجینی که به هر دلیلی قادر به بچه دار شدن نیستند، توصیه کرد: این زوجین به جای فکر کردن به راه حل هایی همچون ازدواج مجدد، طلاق و یا ادامه زندگی با آه و افسوس صرفا برای اینکه بچه دار نمی شوند، می توانند بچه ای را به فرزندخواندگي بپذيرند و به بچه ای که هيچ پناه و حامي ندارد، پناه بدهند .
دست نوشتی از سر گذشت یک خانواده ی پر محبت
در گزارش با یکی از زوجینی که 18 سال پیش زمانی که مطمئم می شوند ، قادر نیستند بچه دار شوند صحبت کردیم، اسم مادر کودک فریبا بود او می گوید: من 25 سالم بود که پس از مراجعه هایی پی در پی که با همسرم انجام دادیم متوجه این موضوع شدیم اولش همسرم و من ناامید شده بودیم و همیشه با دیدن بچه ای در پارک یا خیابان افسوس می خوردیم تا اینکه یکی از فامیل هایمان با دیدن این همه غم و اندوه به ما پیشنهاد داد تا کودکی را از پرورشگاه بیاوردیم اولش تردید داشتیم که آن کودک از رگ وخون ما نیست و شاید بعد ها ما را رها کند و برود اما وقتی وارد بهزیستی شدیم و کودکانی را دیدم که پر از هیاهو به این ور اون ور می روند روزنه ای از امید به یکباره در درون ما شعله ور شد نمی توانم احساسی که برای من وهمسرم بوجود آمد را بگویم غیر قابل توصیف بود حتی وقتی که من وهمسرم مریم دخترم را می گویم را دیدیم آن زمان مریم تنها 3 سال داشت که ما بعد از دوندگی ها و بررسی های صورت گرفته از طرف بهزیستی توانستیم او را به فرزند خواندگی بگیریم الان مریم 21 سالش است و ما با خوشی در کنار هم زندگی داریم می کنیم.
شروطی که باید بین زوجین رد وبدل شود
دکتر منفرد پویا در خصوص آمادگی کامل زوجین برای پذیرش یک بچه، بیان کرد:در مرحله اول بایدزوجین آمادگی کامل به پذیرش کودکی را با تمام مسئولیت های او تا آخرین مراحل رشد را بر عهده بگیرند، زوجین همچون زمانی که تصمیم به بچه دار شدن دارند باید آمادگی
پذیرش بچه ای را از پرورشگاه داشته باشند و تنها با تصور یک سرگرمی یا برای ثواب به صورت گذرا و موقتی به این موضوع نگاه نکنند.
وی افزود: فرزندخواندگي يک مفهوم مهم، واقعي ، ارزشمند و یک صحبت بسیار حساس می باشند. تا جایی که بهزیستی هم با دقت زیادی نسبت به این موضوع و بعد از بررسی های زیاد از نظر سن، احساسات، آمادگی های روحی وروانی و غیره به زوجین بچه ای به فرزندخواندگی می دهند.
واقعیت تلخی که باید گفته شود
قبل از پذيرش فرزندخوانده بايد زوجین قرار بگذارندکه واقعيت را به فرزندخوانده خود باز گو کنند که مناسب ترین زمان براي آماده کردن ذهن کودک از اين واقعيت موقعي است که کودک حدود 7 تا 11 سال سن دارند به صورت تدریجی و در قالب داستان هایی همچون جوجه اردک زشت به کودک گفته شود.
برخي از محققان معتقدند بهتر است در کودکي اوليه (2 تا 5 سالگي) به بچهها گفت اما اغلب محققان با اين نظر مخالفاند چرا كه بچه در اين سن خيلي کوچک و آسيبپذير است. دليل عجله والدين و برخي محققان آن است که نميخواهند بچههاي فاميل که ضمن گفتوگوي والدين خود اين موضوع را متوجه شدهاند، واقعيت را به کودک آنها بگويند. اگر کودک، از زبان شما با همان کلام مهربان و در کمال آرامش مطلع شود، ميتواند به خوبي از خودش دفاع کند و دچار شوک نشود و طبيعتا ضربه عاطفي هم نخورد.
دکتر منفرد پویا در خصوص نظریه های غربی و شرقی برای بیان واقعیت به فرزند خوانده ی خود، گفت: کشور های غربی بر این تصور هستند که باید از همان اول به کودک گفته شود ولی درمقابل شرقی ها می گویند زمانی که بچه آمادگی لازم را داشت بیان شود تا آسیبی به کودک نرسد.
وی تصریح کرد: سن دو تا هفت سالگی کودک قادر به درک درست این موضوع نیست اما سن هشت تا ده سالگی بهترین زمان است چون اگر فرزند خواندهای بعد از سن نوجوانی از هویت خود مطلع شود چون در دوران بلوغ خود است شاید نتواند با موضوع به درستی برخورد کند وآسیب می بیند.
هر سنی و رمز و راز هایی درونش نهفته است
دکتر منفرد پویا در خصوص تربیت فرزند در سنین متفاوت، بیان کرد: طبق اصول تربیتی، هر چه سن کودک کمتر باشد به عنوان مثال 8 تا 18 ماهگی اگر کودک به درستی تربیت شود و تحت تاثیر مراقب های مناسبی قرار بگیرد فرزند دچار اضطراب نمی شود، سن 3 تا 4 سالگی باید حتما والدین با کمک مشاور تربیت مناسبی را داشته باشند چون در هر مرحله از رشد کودک مسائل خاص خود را در پی دارد، سن 4 تا 6 سالگی سن باید ها و نباید ها می باشد آن زمان موقع مناسبی است که خوب بد را به درستی به کودک خود نشان دهیم و در آخر سن نوجوانی است که دوران سر کشی و لجبازی است که در این سن رفتار والدین بسیار حساس است.
جدال و کشمکش بین ژن و تربیت
وی در خصوص تاثیر ژن بر روی رفتار افراد اظهار کرد: در سال های بسیار قبل وراثت برای تمام افراد بسیار حائز اهمیت بود اما بعد ها روانشناسان به این باور رسیدند که فقط محیط تاثیر گذار است و بعد ها مشخص شد که وراثت و تربیت هر یک دارای سهم 50 درصدی هستند و هر دو به یک نسبت در رفتار افراد موثر می باشند.
به طور کلی شما از رابطهی خودتان با فرزند خوانده تان، همه چیز به خاطر دارید جز رابطهی زیستی، شاید چند تصویر از بارداری نداشته باشید اما سیلی از خاطرات، شادی، غم، دوست داشتنها، بغل کردنها و هزاران اتفاق ریز و درشت دیگری دارید که همه را در تمام لحظه لحظه ی زندگیتان چشیدید پس با خودتان رو راست باشید، کدام یک برای شما لذت بخش تر است؟ ارتباط ژنتیکی یا لذت های پی در پی که در کنار فرزند خوانده خود گذرانده اید؟پس یادمان باشد همه فرزندها طفلان معصومی هستند که ناخواسته پا به این عرصه ی دنیا آمدند آنها نخواستند که از ازل در خلوت، سکوت وانزوا به سر برند. بیایید میدان دیدمان را گسترش دهیم.
مه سیما بیتاژیان
انتهای پیام/
به نظر من بهتر است شما به یک روانشناس کودک و نوجوان مراجعه کنید.