چندی پيش، عکس جنرال دوستم، معاون اول رياست جمهوری در شهر مزار شريف پاره شدند.

به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان؛در پی پاره شدن عکس جنرال دوستم تظاهرات متعدد در مزار، فاریاب و تخار برگزار شد. هواداران دوستم بر این باور است که سرپرست والی بلخ در پاره کردن عکس جنرال دوستم دخیل بوده است. عطا محمد نور، سرپرست ولایت بلخ اما، پاره کردن عکس دوستم را کار اوباش‏ها می دانند. تظاهرات هواداران دو طرف در میمنه منجر به کشته شدن یک تن و زخمی شدن 5 تن شده است. به دنبال خشونت‏آمیز شدن تظاهرات در مرکز ولایت فاریاب جنرال دوستم از هواداران خود خواسته است که دست از تظاهرات بکشد و به حکومت اجازه دهد تا به قضیه رسیدگی نماید. اشرف غنی، رئیس جمهور نیز هیئت با صلاحیت را تشکیل داده‏اند و به ولایت بلخ فرستاده‏اند تا عوامل خشونت را شناسایی نماید. چند نکته در ارتباط با رویداد شمال قابل ذکر است.
اول؛ قضیه از پاره شدن یک رهبر گروه اجتماعی قومی شروع شد. این نشان می دهد که ارزش‏ها و باور‏های ملی در این کشور شکل نگرفته است که آن ارزش‏ها و باور‏ها رفتار‏ها و کنش‏های شهروندان را شکل داده و جهت‏دهی نماید. در فقدان چنین باور‏ها و ارزش‏های فراگیر ملی است که ارزش‏ها و باور‏های تنگ قومی و قبیله‏ای نمایان می شود و رفتار‏ها و کنش‏های شهروندان را جهت‏دهی می نماید. به همین خاطر است که رویداد‏ها و رخداد‏ها به آسانی رنگ و بوی قومی و قبیله‏ای به خود می گیرد.
این رویداد شمال کشور نشان داد که شکاف‏های قومی در این کشور فعال است. به دیگر سخن، ظرفیت‏های بازگشت به تنش‏ها و خشونت‏های گذشته وجود دارد. یک و نیم دهه گذشته، فرصت کم برای تبدیل کردن وفاداری‏های محلی، قومی و قبیله‏ایی شهروندان به ارزش‏ها و باور‏های دموکراتیک و فراگیر ملی بوده است. ذکر این نکته ضروری است که در یک و نیم دهه گذشته، ما قادر به تعریف و خلق ارزش‏ها و باور‏های فراگیر ملی نبوده‏ایم. آنچه به عنوان ارزش‏ها و باور‏های ملی تعریف می شود در واقع امر، ارزش‏ها و باور‏های یک قوم و قبیله است که بر کل شهروندان کشور تحمیل شود. در هر صورت، شکاف قومی در این کشور ظرفیت تکرار خشونت‏های گذشته را دارد. بنابراین، ضرورت جدی به مدیریت تنش‏ها و شکاف‏های قومی می طلبد. با این حال، تنها نخبگان قومی می تواند تنش‏های موجود را مدیریت نماید.
دوم؛ تظاهرات منجر به کشته و زخمی شدن شهروندان کشور شد. با این حال، ما با غیبت حکومت در رویداد شمال مواجه بوده‏ایم. تا هنوز گزارش وجود ندارد که دو طرف مجوز دایر نمودن تظاهرات را از ادارات دولتی اخذ نموده باشد.‏ از آنجایی که رویداد بلخ جنبه قومی به خود گرفته بود لازم بود که حکومت از همان آغاز رویداد دخالت می کرد و نمی گذاشت که تظاهرات منجر به خشونت گردد.‏ رئیس جمهور زمانی هیئت تشکیل داده و به شمال کشور فرستاده که یک نفر کشته و دو نفر زخمی شدند. با توجه به اینکه قضیه جنبه قومی به خود گرفته بود انتظار می رفت که قضیه خشونت‏آمیزتر گردد.
براساس برخی نظریه‏ها دولت سازمانی است که میان گروه‏های قومی به عنوان داور عمل نموده و تنش ها و شکاف‏های قومی را مدیریت می نماید. در واقع، داوری حکومت در جوامعی که دارای گروه‏های مختلف قومی و اجتماعی است یک امر ضروری است. به خصوص در جوامعی که میان گروه‏های قومی خصومت و دشمنی دیرینه وجود دارد. در چنین جوامعی حکومت باید فرصت‏ها و امکانات را میان همه شهروندان کشور تقسیم کند.‏ حکومت مرکزی جدا از اینکه از آغاز رویداد غایب بوده است در تقسیم فرصت‏ها و امکانات در شمال کشور ناکام بوده است.
عطا محمد نور، سرپرست کنونی بلخ برای سال‏های متمادی والی و یا سرپرست این ولایت بوده است. در دوران حکومت حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان او به عنوان والی بلخ مقرر شد. او به زودی به عنوان یک فرد قدرتمند در شمال کشور تبدیل شد. قدرت او به آن پیمانه افزایش یافت از که دستورات شخص رئیس جمهور سرپیچی می کرد. سرپیچی او از دستورات رئیس جمهور باعث شده بود که او لقب امپراتور شمال به خود بگیرد.‏ زمانی که حکومت وحدت ملی شکل گرفت انتظار می رفت که او جای خود را به فردی شایسته دیگر بدهد. اما گذشت زمان ثابت ساخت که کنار زدن عطا محمد نور کار سخت و دشواری است و هر کس قدرت کنار زدن او را از ولایت بلخ ندارد.‏ به همین خاطر، تا حالا به عنوان سرپرست باقی مانده است.
در مدت که عطا محمد نور، والی بلخ بوده است فرصت‏ها و امکانات نیز به صورت مساویانه میان شهروندان کشور توزیع نشده است. به عبارت دیگر، گروه‏ اجتماعی خاص بهره بیشتری از فرصت ها و امکانات برده است. با گشت زنی در شهر مزار شریف می توان بهرمندی برخی و محرومیت دیگری را مشاهده نمود. به همین خاطر است که تظاهراتی که به خاطر پاره شدن عکس یک رهبر قومی دایر شده بود اکنون مسئله شکستن انحصار قدرت در شمال کشور را مطرح می کند.خود همین مسئله نشان می دهد که برخی از گروه‏های اجتماعی محرومیت زیادی کشیده‏اند. در هر صورت، حکومت در توزیع فرصت‏ها و امکانات میان شهروندان نقش خود را بازی ننموده است.‏
سوم؛جنرال دوستم و عطا محمد نور از امکانات دولتی استفاده می کند. بدون شک، هر دو برای بسیج مردم از امکانات دولتی استفاده می کند. بسیج مردم اما، برای یک امر عمومی صورت نمی گیرد. بسیج مردم برای بهر‏ه‏برداری‏های شخصی صورت می گیرد. این مسئله نمونه عینی فساد است. در واقع، استفاده از امکانات دولتی به منظور دست‏یابی به منافع شخصی فساد است. تا هنوز دو طرف از امکانات دولتی به صورت آشکار استفاده نموده است. این در حالی است که رئیس جمهور غنی گفته است که در سال پیش رو برای از میان بردن فساد تلاش می کند.‏
در پایان این نوشتار باید گفت که وفاداری قومی و قبیله‏ای در کشور همچنان پر رنگ است. هر رویداد می تواند جنبه قومی و قبیله‏ای به خود گیرد و خود به تنش و خشونت میان دو گروه قومی تبدیل شود. ما ضرورت جدی به مدیریت شکاف‏ها و تنش‏های قومی داریم. این مهم یکی از کارکرد‏ها و کارویژه‏های اساسی حکومت است. در کنار حکومت هوشیاری و درایت نخبگان قومی می تواند کمک زیادی به مدیریت وضعیت نماید. با این حال، در شمال کشور جدا از تنش میان دو گروه قومی مسئله توزیع فرصت‏ها و امکانات نیز مطرح است. برای سال‏های متمادی یک فرد والی بلخ بوده است. پس جدا از پاره شدن عکس یک رهبر قومی مسئله محرومیت اجتماعی نیز مطرح است. بنابراین، این از وظایف حکومت است تا فرصت‏ها و امکانات را میان تمام شهروندان کشور توزیع نماید.‏

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.