به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گاهی از میان کتابهایی که آن را قفسه کتابخانه است چیدهای، یکی از این کتابها، «غیر قابل چاپ» اثر سید مهدی شجاعی است. وی در این اثر خود داستانهایی کوتاه با موضوع اجتماعی خلق میکند. «غیر قابل چاپ» عناوین داستانی چون شبیه یک هنرپیشه خارجی به من به یک لیلی محتاجم، چشم در برابر چشم، خبر مرگ و «غیر قابل چاپ» مشاهده میشود.
سید مهدی شجاعی در «غیر قابل چاپ» به سراغ پدیدهای اجتماعی با عنوان پارتی بازی میرود و از فشارهایی میگوید که به یک انتشاراتی برای چاپ نمایشنامهای وارد میشود.
سید مهدی شجاعی بدون آنکه بخواهد حالتهای چهره شخصیت اصلی را توصیف کند احساسات درونی وی را نشان میدهد یا از قیدهای حالت بدین منظور بهره نمیبرد.
سید مهدی شجاعی با استفاده از دیالوگ به بیان احساسات درونی شخصیتهای داستانیاش میپردازد.
در نثر سید مهدی شجاعی خبری از توصیفهای شاعرانه نیست. این مسئله را میتوان در داستانهای مجموعه «غیر قابل چاپ» مشاهده کرد. وی در داستان «غیر قابل چاپ» فضای اتاق را به تصویر نمیکشد. این مسئله تخیل خواننده را باز میگذارد تا او به هر نحوی که شده به خیالبافی بپردازد و اتاق مورد نظر خود را تجسم کند. حتی وی به توصیف چهره و ظاهر اشخاص نیز نمیپردازد.
سید مهدی شجاعی نثری شتاب زده دارد و میخواهد سریع داستان خود را بیان کند. این شتاب زدگی در اکثر داستانهای مجموعه غیر قابل چاپ دیده میشود. وی بیش از آنکه از عناصر داستانی چون وصف بهره ببرد تا اثرش بر مخاطب تاثیر بگذارد، از دیالوگ استفاده میکند و تمام ذهنیات خود را به قالب شخصیت داستانی به تصویر میکشد.
انتهای پیام /