سال نو را به همه شما بزرگواران تهنيت عرض ميكنيم! از ذات اقدس الهي سعادت و صلاح و فلاح ملّت و مملكت را از خداي سبحان مسئلت ميكنيم! اين دعا از زبان همه براي همه است و از خداي سبحان كه مقلّب ليل و نهار است, مقلّب حال و احوال است مسئلت ميكنيم كه حالِ جامعه را به زيباترين و برجستهترين حال متحوّل كند! وقتي جامعه حالش أحسن ميشود كه هم حُسن نظري پيدا كند و هم حُسن عملي. در حكمت نظري, حُسن به انديشههاي دقيق و عميق علمي و پيشرفتهاي علمي فضاي كشور است، حُسن عملي به عدل و داد يك ملّت است, اگر آن عقل انديشور، مراكز علمي يك كشور را به خوبي اداره كرد اين «أحسن العقول» است، آن عقلي كه مسئول انگيزه است كشور را به عدل و داد اداره كرد اين «أحسن الأحوال» است، مجموع علمِ صائب و عمل صالح «أحسن الأقوال و أحوال» يك مملكت است.
مستحضريد زمين به دور شمس بگردد كه امروز برابر آن است, شمس به دور زمين بگردد كه ديروز ميپنداشتند اين مايه عيد يك ملّت نيست، آنكه حركت ميكند از آغازي به انجامي و همواره در حال طلوع است آن عيد دارد، چون مستحضريد كه غروب يك امر نسبي است و ما چيزي به نام مغرب نداريم, چيزي به نام تاريكي نداريم هر چه هست شرق است, شروق است, نور است و سايه, تابع است؛ لذا در قرآن كريم در عين حال كه فرمود: ﴿رَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ﴾[2] جمع آورد، بعد فرمود: ﴿رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ﴾[3] تثنيه آورد، در بخشهايي از قرآن کريم فرمود: ﴿رَبُّ الْمَشارِق﴾ اصلاً ما مغرب نداريم و غروب يك امر نسبي است، اين آفتاب هر لحظه در سير است و روشن كردن, اين زمين هر لحظه در سير است و روشنيابي. انسان وقتي به «أحسن الأحوال» ميرسد كه هر لحظه از مافوق نور بگيرد و به جامعه نور ببخشد, جامعهٴ نوراني «أحسن الأحوال» دارد و نورانيّت آن در بخش معرفت, عقل انديشور است و در بخش عمل, عقل عمليِ انگيزهدارِ عدل و داد كه اگر ذات اقدس الهي جامعهاي را به علم صائب و عمل صالح موفق كرد اين تحوّل درونيِ جامعه را به عهده گرفت و اين جامعه به «أحسن الأقوال» بار مييابد و منظور از اين زيبايي هم زيبايي نظري است, هم زيبايي عملي; يعني حكمتِ نظر او را زيبا ميداند، چون كشور بر اساس دانش و اقتصاد دانشبنياني و بنيادي و مانند آن حركت ميكند و هم عملهاي فرعياش بر محور علم است.
مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در پايان مقدمه كافي ميگويد: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِي عَلَيْهِ الْمَدَارُ، وَ بِهِ يُحْتَجُّ»؛[4] يعني قطب زندگي, محور اساسي سعادت يك ملّت, عقل و انديشه است، اين در خطبه خود كليني است. اين محدّث نامآور دين, حديث را از منظر عقل ميبيند و عقل را قطب فرهنگي يك ملت ميداند، اگر «أحسن الأحوال» است براي آن است كه قطب فرهنگي يك ملّت, عقلِ هوشمند آن ملت است. آنگاه حديثي را از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل كرده است كه انسان در بُعد سلب و ايجاب, تصديق و تكذيب, محقّقانه باشد، قرآن بيانش اين است كه انسان تا چيزي براي او محقَّق نشود، نپذيرد و چيزي براي او محقَّق نشود تكذيب نكند؛ در نفي و اثبات, تصديق و تكذيب, محقِّق باشد، چه اينكه خدا فرمود: ﴿لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[5] از يك منظر, ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ﴾[6] از منظر ديگر; يعني جامعهاي به «أحسن الأحوال» ميرسد كه قبول و نكول او محقّقانه باشد، چنين جامعهاي خيرخواه ديگران است, چنين جامعهاي بدي كسي را نميخواهد, چنين جامعهاي صلاح و فلاح را در استقلال خود ميداند, در امنيت خود ميداند؛ نه در امور ديگران دخالت ميكند نه اجازه ميدهد كه ديگران در امور او دخالت كنند، استقلال خود را حفظ ميكند, امنيّت خود را حفظ ميكند, امانت خود را حفظ ميكند و ديگران را در سايه استقلال و امنيت و امانتِ خود نگه ميدارد كه تاكنون طبق رهبريِ امام راحل و خونهاي پاك شهداي اين مملكت اين كشور اينچنين بوده است، اميدواريم طبق رهبري مقام معظّم رهبري تا پايان اينچنين باشد و اين نظام سالماً به دست صاحب اصلياش وليّ عصر(ارواحنا فداه) برسد و ارواح تابناك شهدا(رضوان الله تعالی عليهم) از ما خوشنود باشند!