نمایشنامه «تکههای سنگین برف» این اثر داستان دختری نویسنده و روزنامهنگار است که از طریق یک تقویم با سازمان امل آشنا می شود و به دنبال آشنایی بهتر با این سازمان به لبنان میرود.
داستان نمایشنامه در واقع ماجرای مصاحبه این دختر با "دکتر" یکی از اعضای سازمان "امل" است در این نمایشنامه جملات جذابی چون "سولفید خردل یا همون گاز خردل برای از بین بردن زندگی مکانیزم جالبی داره" دیده میشود.
از دیگر جملات جذاب نمایشنامه «پیاده در مه» میتوان به این جملات اشاره کرد: «گاهی یکی مثل من، لباس اینجوری تنش میکنه چون به اندازه تو از جنگ بیزاره، قاعده بازی رو من تعیین نمیکنم، من فقط سعی میکنم خوب بازی کنم برای بردن در طی نمایشنامه «تکههای سنگین برف» از کتاب «پیاده در مه» دگرگونیهایی در وجود نماده بر اثر ارتباط با سازمان امل و دکتر رخ میدهد.
نثر نمایشنامه، نثری ساده و قابل فهم است به همین دلیل به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنیم در طی این نمایشنامه اتفاقاتی رخ میدهد که به وسیله آن با روحیات فرد عضو در سازمان امل آشنا میشویم.
انتهای پیام/