وی گفت: "بداقبالي هميشه همراه من بوده است با ازدواج اولم فكر مي كردم كه زندگي روزهاي روشني برايم خواهد داشت اما چند هفته از ازدواجم نگذشته بود كه شوهرم تصادف كرد و قطع نخاع شد او نه مي توانست حرف بزند و نه حركتي كند و به همين خاطر خانواده اش من را مجاب كردند تا طلاق بگيرم و زندگي ام را به پاي او تلف نكنم و ما از هم جدا شديم."
وی که تنها تا مقطع پنجم ابتدایی تحصیل کرده است اضافه کرد "پس از طلاق با توجه به اين كه هيچ كاري بلد نبودم به شركت هاي خدماتي رفتم و به كار در خانه هاي مردم مشغول شدم اما اين كار ها هم دائمي نبود و كفاف خرج زندگي را نمي داد و فقر مثل كنه از من جدا نمي شد."
وی اظهار کرد: این موضوع به شدت روی من تاثیر بد گذاشته بود مدام خودزني مي كردم به دكتر كه مراجعه كردم بيماري ام را اختلال شخصيت و دوقطبي عنوان كردند که باعث شد چندين ماه در تيمارستاني در شيراز بستري شوم و پس از ترخيص نيز حالم چندان مساعد نبود.
وی با ابراز پشیمانی گفت : لعنت بر من كه بار ديگر خام شدم! يكي از دوستانم از كرمان با من تماس گرفت و مرا راضي كرد تا صيغه 99 ساله مردي كرماني شوم و من نيز از شيراز راهي كرمان شدم. چند ماهي از زندگي مشتركمان نگذشته بود كه متوجه اعتياد شوهر دومم شدم او شيشه، ترياك، هروئين و هر كوفت و زهر ماري گيرش مي آمد مصرف مي كرد. اين ازدواج هم دوامي نداشت و من نيز مهريه ناچيزم را به اجرا گذاشتم و او را ترك كردم.
وی درباره علت ارتکاب جرم خود گفت: " همواره فقر مرا آزار مي داده. از روي ناچاري به وسوسه هاي هم خانه ام كه "شكوفه" نام داشت گوش كردم و دست به اين عمل زدم. حال نيز از كرده خود پيشمانم و اميدوارم بتوانم در آينده در مقابل خداوند اين اعمالم را جبران كنم"
شگردهای این زن نیز در نوع خود شنیدنی است: سوژه هايم را از اماكن عمومي انتخاب مي كردم پس از باز كردن سر صحبت شماره بين ما رد و بدل مي شد و در ارتباط هاي تلفني و مجازي خود را شيفته وي نشان مي دادم، برخي قول مي دادند تا برايم كاري جور كنند يا در ادامه زندگي حمايت مالي از من داشته باشند اما زماني كه به وعده هاي شان عمل نمي كردند و مشخص مي شد كه آن ها نيز قصد سواستفاده از من را دارند سريعا پيشنهاد گردش و مراجعه به مكان هايي مانند كافي شاپ و تفرجگاه هاي بيرون از شهر را مي دادم و با خوراندن آبميوه هايي كه به مواد بيهوش كننده آغشته بود، آنها را مسموم و پول ،گوشي موبايل و مختويات داخل خودرو را به سرقت مي بردم.
البته برخي از آنها در حالي كه به بي هوشي فرو مي رفتند رمز هاي كارت هاي عابر بانك شان را نيز به من دادند كه كارت هاي آن ها را نيز توانستم خالي كنم.
گفتني است "ز . گ" تاكنون به پنج فقره سرقت اعتراف كرده است و بازجويي براي كشف ديگر جرايم احتمالي همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام/ح