جبرئیل، امین وحی گفت: در زمانهای گذشته در حالی که قرار بود بر یکی از پیامبران الهی نازل شوم، عابدی را در جزیرهای دیدم که با کمال شوق به عبادت حق مشغول بود و از خدا میخواست مرگش در حال سجده فرا رسد.
عبادتش را نیکو یافتم، زمان بندگیاش را چهارصد سال دیدم، دعایش را مستجاب مشاهده کردم، علاقمند شدم وضع قیامتش را ببینم، برایم اعجابآور بود.
روز قیامتش نشان میداد که اعمالش مورد قبول حق واقع شده، به او خطاب میرسد که: «ادخل جنتی برحمتی» (بنده من با دلگرمی به رحمت من، وارد بهشتم شو) اما او عرضه میدارد: «ادخل جنتک بعملی» (با دلگرمی به اعمال و عباداتم وارد بهشت میشوم).
از سوی خداوند متعال خطاب میرسد: ای قاضیان دادگاه من! اکنون که پای معامله به میان آمد، تمام نعمتهای مادی و معنویام را که به این عابد عنایت کردم با عبادتش بسنجید، چنانچه عبادت او گرانتر آمد به بهشت برود و اگر نعمتهای من گرانتر شد به جهنم برود.
از نعمت بینایی شروع میکنند. این نعمت از نظر ارزش خدایی بر تمام عبادات عابد سنگینتر آمد، چون او را به سوی دوزخ بردند عرضه داشت: خداوندا! برنامههای دیگری هم داشتم که محاسبه نشد!
خطاب میرسد: چیست؟
عابد میگوید: امید به کرم تو، حسن ظن به عنایت تو و از همه بالاتر از نیاز و فقر و ناچیزی خودم.
خطاب میرسد: او را از مسیر عذاب برگردانید و به خاطر امید و حسن ظنش به من، او را به سوی بهشت ببرید.
چون عابد در مسیر بهشت قرار میگیرد عرض میکند: «ادخل جنتک برحمتک» پروردگارا با دلگرمی به رحمتت وارد بهشت میشوم.
منابع:
عرفان اسلامی نوشته حسین انصاریان، ج1، ص219-218
مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه
هزار و یک حکایت اخلاقی، جلد2، ص 205-204
انتهای پیام/