به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان؛وقت آدم که کم باشد و حواسش پرت، ساعت 3 بعدازظهر را انتخاب می کند برای مصاحبه با مردم محله، محله کلپا مثل هر محله ی دیگری در ساعت 3 بعدازظهر خلوت بود.
یک مغازه ی نانوایی، یک نجاری، یک خواروبارفروشی با یک مغازه دار پیر و یک سوپرمارکت که پسرجوانی فروشنده اش بود تنها مغازه هایی بود که در این ساعت روز باز بود، پسرجوان که به واسطه ی جوان بودنش می شد حدس زد جواب سوالات ما پیش او نباشد گزینه ی مناسبی برای مصاحبه نبود، آقای نجار هم که از اهالی جدید محل بود و گفت حرفی برای گفتن ندارد .
گزینه سوم پیرمرد خواروبار فروش بود ، محمود نوروزی ، 78 ساله همانطور که به وضوح بی میلی خود را برای مصاحبه با ما نشان می داد گفت :7-8 سال است که در این محل مغازه دارم ، این محل معمولا خلوت است فقط صبح ها تردد مردمی که به دادگاه می روند اینجا را کمی شلوغ می کند.
آقای نوروزی برای این که ما دست از سرش برداریم به مغازه نانوایی اشاره می کند و می گوید: آقای لعلی از قدیمی های محل است ، او حتما حرف های بیشتری برای گفتن دارد.
به سراغ آقای لعلی می رویم ، او صاحب مغازه است و هنوز نیامده. کمی منتظر می شویم تا آقای لعلی سر برسد.
در این فاصله که منتظر هستیم نگاه کلی به محل می اندازیم ، در این محل هم مثل خیلی محلات قدیمی دیگر، مسجد، مغازه های مختلف و خانه ها به شکل دایره ای در کنار هم دیده می شوند و محوطه ای که در آن چند دار و درخت کاشته شده که بعدا از گفته های اهالی می فهمیم که در قدیم چشمه بوده در مرکز قرار گرفته است.
بعد از چند دقیقه آقای کامران لعلی از راه می رسد، از او درباره وجه تسمیه محل می پرسیم که می گوید: راستش را بخواهید من دقیقا فلسفه ی نامگذاری این محل با عنوان کلپا را نمی دانم .
او ادامه می دهد: در گذشته فرد خیری که متاسفانه اسمش را خاطرم نیست، در این محل اقدام به ساخت مسجد و حمام می کند. به نوعی می توان گفت برپا کننده ی محله او بوده است .
آقای لعلی با دست به زمين خالي که در روبروی مسجد قرار دارد اشاره می کند و می گوید: اینجا تا 15 سال پیش حمام بود ولی الآن همانطور که می بینید به طور کامل تخریب شده و اثری از آن باقی نمانده است ،اما مسجد و هیئت مسلم بن عقیل این مسجد یکی از هیئت های فعال همدان است.
او می گوید: پیش تر ها ، امام جماعت این مسجد حاج آقارسولی بود که 40 سال در اینجا فعالیت داشت بدون این که یک ریال از اهالی محل کمک دریافت کند بعد از فوت ایشان کسان دیگری آمدند، الان هم هردو ماه یک بار امام جماعت این مسجد عوض می شود.
او اضافه می کند که این محل ، محله ی خان ها بوده است، بعد از این محل منطقه ی مسکونی وجود نداشت و بیابان بود و انتهای آن به باغ پذیرایی منتهی می شد که مخصوص مراسم های شهرداری بود.
او با تاسف می گوید: در گذشته در این محل چشمه ای وجود داشت که زندگی مردم از آن تامین می شد اما اینجا هم مثل همه ی محلات قدیمی شهر از تغییرات بی نصیب نمانده، هرچند که گفته اند قرار است بافت سنتی این منطقه حفظ شود اما خودتان که می بینید همه چیز را دارند تغییر می دهند و ساخت و سازها همچنان ادامه دارد،مثل همین پارکینگ طبقاتی.
از آقای لعلی در مورد ساختمان قدیمی که از نمای بیرونش می شود فهمید سال هاست کسی در آن زندگی نکرده می پرسیم او می گوید: این ساختمان در ابتدا به آقای حسینی نامی که سید بوده تعلق داشته است که بعد از این که این آقا به همراه همسر و فرزندانش به تهران می رود در زمان شاه تبدیل به ساختمان دفاع غیرنظامی می شود، بعد از انقلاب و در زمان جنگ این ساختمان برای اسکان آوارگان جنگ در نظر گرفته می شود ، جنگ که تمام می شود مدتی اینجا حوزه ی عقیدتی سیاسی سپاه بوده تا سال 71 که تبدیل به دبیرستان پسرانه صالحان می شود بعد از آن به دلیل بافت قدیمی ساختمان و ناامن بودن آن مدرسه تخلیه می شود تا الآن که خالی است و کلیدش در دست بنده است!
یکی از کوچه های منتهی به محله کلپا با نام کوچه شهیدلعلی نامگذاری شده است ، از آقای لعلی نسبتش را با این شهید می پرسیم که می گوید: امير، برادرم بود که در اطلاعات گردان فعالیت می کرد ، او در سال 63 در منطقه چناره ی مریوان در یک عملیات تحقیق و تفحص به شهادت رسید و تا 5 سال پیش مفقود الجسد بود .
بعد از خداحافظی با آقای لعلی و اطلاعاتی که از او گرفتیم خانم هایی را می بینییم که به صورت پراکنده در حال رفتن به روضه هستند ، خانم کبری شعبانلو که با روی گشاده جواب سوالات ما را می دهد می گوید: اینطور که من شنیده ام در قدیم افرادی در این محل زندگی می کردند که پاهای کوتاهی داشتند به همین دلیل به این محل کله پا می گویند که همان پا کوتاه ها معنی می دهد .
او به محوطه ی درخت کاری شده ی وسط محل اشاره می کند و اینطور توضیح می دهد که: اینجا با شروع جنگ تبديل به پناهگاه مي شود و بعد از اینکه شکرخدا جنگ تمام می شود مغازه داران از این جا برای انبار کردن اجناس خود استفاده می کردند و حالا هم که روی آن را پوشیدند و دار و درخت کاشتند.
این خانم 58 ساله می گوید: در سال 52 که ازدواج کردم به این محل آمدم اما حالا از قدیمی های محل کسی در اینجا سکونت ندارد و همه رفته اند.
او یکی از مشکلات محل را زمین خالي كه قبلا حمام بوده عنوان مي كند و ادامه مي دهد : الان اين زمين همینطور رها شده و تبدیل به خرابه شده است.
حسن طلايي هم كه روي پله ی مسجد نشسته است از بروبياي اين محل در گذشته مي گويد و دار و درختي كه در همه جای محله به چشم مي خورد.
او در حالي كه پكي به سيگارش مي زند ادامه مي دهد :اين محل در اصل به خاطر همين دار و درخت فراوان به گل پا معروف بوده است كه رفته رفته به كلپا تغيير نام مي دهد.
او با اشاره به ساختمان روبرو مي گويد:اين ساختماني كه مي بينيد مربوط به يكي از ثروتمندان منطقه به نام آقای شريفي بوده است كه به مرور تبديل به مدرسه شد.
طلايی به نجاری هايي كه قبلا در اين محل بودند و حالا نيستند اشاره اي مي كند و با حركت دستش كوچه ای را به نشان مي دهد و مي گويد: الآن اگر برويد ،نگاه كنيد فقط اسمي از آن باقي مانده است كه به كوچه نجارخانه معروف است.
همين طور كه به حركت دست آقای طلايي نگاه مي كنيم پيرزن و پيرمردی از كوچه بيرون مي آيند ،به سمتشان مي رويم .
اين پيرزن 70 ساله كه بعدا مي فهميم فاطمه زندي نام دارد به محض ديدن ما با حسرت مي گويد:كاش آن موقع ها كه اينجا سرسبز و باصفا بود مي آمديد!
او يكي يكي اعيان و اشراف محل را نام مي برد و به شريف الملك كه از خان های محل بوده است مي رسد و با مكث مي گويد : از او ديگر چيزی باقي نمانده و ملكش حالا تبديل به پارك و كتابخانه ی حجازی شده است.
خانم زندی كه انگار به ياد گذشته ها افتاده است ادامه مي دهد: يادش بخير، اينجا حوضي بود و در اطراف آن پر از باغچه و دار و درخت كه ما در اينجا لباس و ظرف مي شستيم و بچه ها هم در اطراف بازی مي كردند ولي الآن نه چشمه ای هست و نه دار و درختي ،همه خانه شده اند...
حالا غروب شده و اين محله خلوت كمي شلوغ تر شده است، آقای قانعي یکی از اعضا هیئت امنا مسجد کلپا را مي بينيم كه در حال بيرون آمدن از مسجد است ، از او در خصوص وجه تسمیه محله مي پرسيم كه اينطور مي گويد: دو روایت در این باره وجود دارد ، محلات در شهر همدان بر گرفته از اشخاصی بوده که در آن ساکن میشدهاند در اين محل هم آدم های کوتاه قدی زندگی میکردند ،کله به زبان همدانی کوتاه قد معنی میدهد، البته نمیتوان اين نظر را درست دانست.
او ادامه مي دهد: دیگر روایت این است که کلپا ، گلپا بوده است ،در وسط این چمن حوض بزرگی وجود داشت و چندین درخت گردا گرد آن بود، در خت توت بزرگی که در داخل چمن محله است را پدرم کاشته حدود 80سالی عمر دارد، در این محله چشمه ای وجود داشت ،مسئولان میگویند این محله را میخواهند بازسازی کنند.
عضو هیئت امنا مسجد کلپا در خصوص وجه تسمیه کوچه نجارخانه هم مي گويد: منزل پدري ما در این کوچه قرار داشت ، ، پدر بزرگم نقل میکند که در دوران جنگ جهانی اول ، روسها در این کوچه گاراژی داشتهاند که آنجا وسایل مختلفی درست میکردند که در بین اینها نجاری و وسایل ارزشمند چوبی نیز ساخته میشده است.
وی در خصوص حمام محله نیز گفت: این حمام متعلق به بخش علی نامی بود و دست به دست شد تا فردی به نام زنگنه رسید ، این حمام شبیه حمام قلعه مظفریه بود ، ، پس از انقلاب عقب نشینی کردند و حمام تخریب شد ، اکنون گفته مي شود بخشی از آن زمین متعلق به شهرداری است.
خانم عطایی هم آخرین کسی است که با او مصاحبه می کنیم ، این خانم که متولد تهران است اما 30 سال در این محل سكونت دارد می گوید: تنها چیزی که از این محل می دانم این است که این محل یکی از محلاتی است که قرار است بافت سنتی آن حفظ شود.
او هم به حمام اشاره می کند و می گوید: گویا قرار بوده اینجا تبدیل به باشگاه ورزشی شود اما صاحب ملک راضی نمی شود .
در ادامه این گزارش به سراغ علی جهانپور، محقق تاریخ عامه همدان رفته و با وی گفتگویی گرفته ایم که در ادامه می آید.
علی جهانپور، محقق تاریخ عامه همدان مي گويد: در خصوص واژه کلپا به نتیجه قانع کننده ای دست پیدا نکردم ،کل بوده يا گل ولي در كل ، کلپا از محلات خوش آب و هوای همدان است .
او اضافه مي كند: مسجد این محل كه به دوران قاجاريه تعلق دارد یکی از مساجد تاریخی و استثنائي همدان است چرا که یک ستون دارد و چند طاق.
جهانپور ادامه مي دهد: در این محله کوچه نجارخانه نیز وجود دارد که تعدادی از خانوادهای نجار در آن ساکن بودهاند ، کوچه دیگری به نام " درازه" در این محله وجود دارد و اکنون به پیرایه معروف است كه از مقابل دادگستری به این محل وارد میشود و علت نام گذاری آن تنگ بودن آن است .
این محقق ادامه می دهد: 13 خانه هم كه يكي از كوچه هاي منتهي به محله كلپا است نیز محلی آباد بوده که سیل بزرگ رودخانه الوسجرد در حدود 200 سال قبل 13 خانه را از آن باقی میگذارد، حتی سنگهای بزرگ سیل را در کودکی دیده بودم.
انتهای پیام/ع