به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛در آخرین ماههای سال گذشته میلادی وقوع حادثه منا سبب کشته شدن بیش از 2000 نفر از حجاج کشورهای مختلف شد که فوت بیش از چهارصد ایرانی در این حادثه و عکس العمل نادرست سعودی به آن، این حادثه را به نقطه آغاز دوره سرد روابط میان ایران و عربستان تبدیل کرد.
ضربه دوم به روابط سرد ایران و عربستان باز هم از سوی سعودیها صورت گرفت و آن اعدام شیخ باقر النمر فعال حقوق بشر و روحانی برجسته شیعی عربستان بود که با واکنشهای منفی فراوان شیعیان منجمله حکومت ایران مواجه شد و در مقابل ایران نیز نام خیابان هایی که سفارت و کنسولگری عربستان در آن واقع بود را به شیخ نمر باقر النمر تغییر داد، هر چند نام خیابانها بعد از چند روز به حالت سابق بازگشت. اما ضربه نهایی زمانی بود که عده ای در تهران به سفارت عربستان هجوم برده و ارتش عربستان در صنعا سفارت ایران را مورد حمله موشکی قرار داد.
این سلسله اتفاقات آتش زیر خاکستر روابط ایران و عربستان را البته از سوی عربها روشن کرده و سبب پیچیدهتر شدن اوضاع منطقه شده است. پیچیدگیای که آل سعود به دلیل عدم درک صحیح پیامدهای آن، به علت سرپوش گذاشتن بر شکستهای سیاسی و نظامی اخیرشان، خصوصا در بحث سیاست نفتی و اشتباه استراتژی دخالت در امور داخلی یمن از آن استقبال نیز میکند.
عدهای چشم انتظار ورود ایالات متحده و روسیه به این درگیریها بوده و جبهه گیری آنها را برای حل مسئله تعیین کننده میپندارند. ولی باراک اوباما در سال آخر حضور در کاخ سفید چندان به ورود به مسئله ایران و عربستان رغبت ندارد زیرا پیامدهای آن به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست. ایالات متحده از یک سو در شرایط اعمال فشار به عربستان نمیباشد و دلیل آن نه مشکلات مالی بلکه نیاز به آنها برای حفظ ثبات منطقه بوده و از سوی دیگر قادر به جبهه گیری علیه ایران نیست چون این جبهه گیری آینده برجام را به خطر خواهد انداخت و در این صورت یکی از دستاوردهایی که دموکراتها سالها برای آن تلاش کرده و آن را نقطه مثبت پررنگ سیاست خارجی خود میخوانند از بین خواهد رفت و البته فشارهای 5+1 برای حفظ و اجرای برجام بر ایالات متحده نیز بی تاثیر نخواهد بود.
روسیه نیز شرایطی مشابه با ایالات متحده را داراست ولی به نوعی دیگر. جبهه گیری روسها در درگیری ایران و عربستان سیاستهای آنها در خاورمیانه را دچار گره خوردگی خواهد کرد. نباید فراموش کنیم روسیه بعد از درک عملی دشواری فراتر از تصورش در جنگ با داعش، با کمال احتیاط در باب خاورمیانه تصمیمگیری کرده و مانند ایالات متحده بی محابا عمل نمیکند. استنتاج این موضوع با بررسی عملکرد روسیه در قبال یمن و ترکیه چندان پیچیده نیست.
از سوی دیگر، ایران و عربستان هم هیچ تمایلی برای درگیری نظامی مستقیم با یکدیگر نداشته و احتمال وقوع جنگ میان این دو کشور تقریبا منتفی ست. این مسئله درگیریهای ایران و عربستان را بیش از پیش به کشورهای دیگر کشانده و سبب ادامه جنگهای نیابتی در سوریه، عراق و حتی یمن خواهد شد. البته نباید از محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع کم تجربه عربستان و حرکات نسنجیده و غیرقابل پیشبینی وی به راحتی چشم پوشی کرد. وی هر لحظه ممکن است با یک عمل نسنجیده، قدرتهای منطقه را به واکنشی سخت وادارد.
ترکیه، دیگر بازیگر مسائلهای خاورمیانه به ظاهر دارای گرایش به سمت عربستان است تا ایران لیکن نباید فراموش کرد آنکارا به همراه قاهره رقبای اصلی آل سعود برای ایفای نقش برادر بزرگ در جهان سنی مذهبان بوده و اضحملال سیاسی عربستان نیز آرزوی پنهان آنها. از این روی ترکها در درگیریهای میان ایران و عربستان ورود چشمگیری نخواهند کرد ولی باید منتظر عکس العملهای آنکارا به این درگیری در خاک سوریه و عراق باشیم. ترکیه که در ماههای پایانی 2015 با سرنگونی هواپیمای روسیه در آسمان سوریه و جبهه گیریهای متعاقب آن نمونهای کامل و واضح از دستپاچگی سیاسی و نظامی را به معرض نمایش قرار داد، از هر حربهای حداکثر استفاده را برای کمک به ترکمنهای سوریه و حتی داعش در مقابل کردها و دولت اسد خواهد برد که این نیز دارای پیامدهاییست که در آینده نه تنها از سوی ایران و روسیه بلکه حتی از سوی ایالات متحده شاهد آن خواهیم بود. این در شرایطی ست که دستپاچگی و حرکات غیرقابل پیشبینی اردوغان به سیاست داخلی ترکیه نیز رسوخ کرده و این کشور را در گردابی از مشکلات میان ترکها و کردها، سکولاریسمها و اسلامگرایان، دموکراتها و هواداران حاکمیت مطلقه و ... قرار خواهد داد.
در این بین گرایش داعش به تغییر پایتخت از سوریه به مکانی امن نیز با عملها و عکس العملهای فراوانی مواجه خواهد شد که منجمله می توان به احتمال حمله نظامی مجدد ناتو به لیبی و ادامه حضور نظامی ایالات متحده و ناتو در افغانستان اشاره کرد که به طبع سیاست کشورهای افغانستان، پاکستان و ایران را دچار تغییر خواهد کرد و چه بسا این تغییر سیاست به سایر کشورهای منطقه نیز سرایت کند.
مصر و اسرائیل نیز بیش از سال گذشته درگیر نیروهای شعبه داعش در صحرای سینا یعنی گروه ولایت سینا که آن را پیشتر با نام انصار بیت المقدس میشناختیم خواهند بود و رهبری نیروهای ولایت سینا از نوار غزه این دولتهای نهچندان دوست را به همکاریهای اجباری سوق خواهد داد که امتیازات متقابل رد و بدل شده میان آنها مسبب وقایع سیاسی داخلی ای برای این کشورهایست که باید منتظر آن بود.
مع الوصف، سال 2015 با وقوع وقایعی غیر قابل پیشبینی پایان پذیرفته و سال 2016 نیز با رخ دادن اتفاقاتی غیر قابل پیشبینی آغاز شد که نقطه اشتراک تمام آنها تنش زایی بیش از پیش در خاورمیانه بوده و از این روی با جرات می توان در سال 2016 ، خاورمیانه را در گردابی از آتش و التهاب تصور کرد.
منبع:خبرآنلاین