عباس سلیمی‌نمین می‌گوید:فكر می‌‎كنم كه مجلس آينده اقليت ضعيف و اقليت كمرنگ و حتی اكثريت پر رنگ نخواهد داشت، يعنی بسيار به هم نزديك خواهد بود.

مجلس آينده اقليت و اكثريت ندارد به گزارش گروه انتخابات باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه آرمان در شماره امروز(یکشنبه27دی) خود گفت‌وگویی با عنوان "مجلس آینده اقلیت و اکثریت ندارد" از  عباس سليمی نمين را منتشر کرد.

متن گفت‌وگو را در ادامه می خوانید:
 

عباس سلیمی نمین، تحلیلگر اصولگرایی است كه روزهای آرام كاری‌اش را در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران سپری می‌كند. او واقع‌بینانه به این روزهای اصولگرایان می‌نگرد و میی‌گوید كه برخی طیف‌های مختلف در جریان درون اصولگرایان این روزها از اصول واقعی اصولگرایان دور شده‌اند و این بزرگ‌ترین نقدی است كه می‌توان به طیف‌های درون این جریان داشت. او در گفت‌وگویش با امید ایرانیان به تبارشناسی و نقد جریان اصولگرایی پرداخته است. به اعتقاد او محمدرضا عارف از چهره‌هایی مانند بادامچیان اصولگراتر است. مشروح این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:
 
 به‌نظر می‌رسد اقبال مردم نسبت به طیف اصولگرایان سنتی كم شده است. نمونه آن را هم می‌توان رای نیاوردن برخی نمایندگان طیف موتلفه در مجلس عنوان كرد. این مساله را قبول دارید؟
 
موتلفه حضورش در مجلس كاهش یافته اما نمی‌توان گفت كه اقبالی نداشته است چون اساسا حضور پر رنگی در انتخابات نداشته‌اند.
 
چرا حضورشان در مجلس كاهش یافت؟
 
به عدم‌اقبال جامعه به برخی نیروهای با سابقه درون موتلفه برمی‌گردد، به اینكه برخی از این شخصیت‌ها خیلی با زمان پیش نرفتند. اینكه دائم مطرح باشند در عرصه سیاسی، به نوعی واكنش‌هایی را هم در جامعه برمی‌انگیزد. از سوی دیگر اگر حضور هم داشته باشند و استمرار داشته باشد، خیلی با واكنش مواجه نمی‌شود، اما اگر حضور مستمر باشد اما نوآوری نباشد، با واكنش‌هایی مواجه می‌شود. بنابراین دلیل عدم اقبال به این مساله برمی‌گردد.
 
باتوجه به اینكه اصولگرایان اصیلی مانند موتلفه به همان دلایلی كه شما گفتید، پر رنگ نیستند، طیف جدیدی از اصولگرایان برای انتخابات مجلس در راه هستند. آیا این طیف از اصولگرایان را می‌توان نواصولگرایانی دانست كه جایگزین طیف سنتی در آینده خواهند شد؟ آیا این پتانسیل در آنها برای جایگزین شدن وجود دارد؟
 
اینها جریاناتی هستند درون طیف اصولگرا كه برخی از آنها مختصات جدیدی به معنای اینكه حرف‌های تازه‌ای داشته باشند، ندارند اما برخی از آنها هم حرف‌ها و ایده‌های جدیدی دارند، مانند آبادگران. اینها با طرح و گفتمان جدید، وارد عرصه سیاسی شده‌اند كه با استقبال هم مواجه شدند. جامعه ما نسبت به كسانی كه دارای مبانی هستند، ارزشی قائل است و به كسانی نمی‌تواند اعتماد كند كه دائم در حال چرخش هستند و تغییراتشان گاهی به این طرف و گاهی به آن طرف است. در این میان برخی جریانات اصولگرا بر مواضعشان پایدار مانده‌اند و هم‌زمان با نیازهای جدید، حرف و راه‌حل جدید دارند. برخی از این نیروها دارای این مختصات نیستند اما پایداری آنها به اصول، یك ارزش و قوت است ولی مجموعه آن مختصات در آنها قابل رصد نیست.
 
در مجموع شما فكر می‌كنید كه چقدر طیف اصولگرایان توانسته‌اند باتوجه به شرایط و نیازهای روز جامعه حركت كنند؟

 
برخی خوب پیش رفتند و برخی نیز خیر. درون اصولگرایی همان‌طور كه پایداری بر ارزش‌ها یك اصالتی دارد، سختی هم دارد. شما در مواجهه با پدیده‌های جدید باید این سختی را هموار كنید كه پدیده‌های جدید را با معیارهای خود تطبیق دهید و بعد از آن معیارها به یك جمع‌بندی برسید. این كار سختی است چون هم باید مطالعات میدانی داشته باشید و هم باید نوآوری داشته باشید در تطبیق پدیده‌ها. برخی جریانات هستند كه راه سختی را پیش گرفته‌اند چراكه هر پدیده‌ای كه وارد می‌شود را نه براساس ارزش‌های خود بلكه براساس ارزش‌های دیگران مورد تایید یا رد قرار می‌دهند، یعنی بیشتر با ارزش‌های سایر نظامات فكری مطابقت پیدا می‌كنند.
 
شما چه مصداقی از درون جریانات اصولگرایان می‌آورید كه مقابل تغییرات مقاومت می‌كنند یا اینكه عده‌ای دیگر تغییرات را می‌پذیرند و راه‌حل‌های مناسب می‌دهند؟
 
این بحث زمان و مكان مناسب می‌خواهد. الان بگویم مطلب گزینشی می‌شود و ممكن است كه من متهم شوم كه ناقص تحلیل كرده‌ام.
 
باتوجه به اینكه فعلا به درخواست شما نمی‌توانیم در این بحث وارد شویم به سراغ مباحث روز برویم. تحلیل شما از شرایط فعلی اصولگرایان باتوجه به اینكه كمتر از یك ماه و نیم تا انتخابات مانده است چیست؟
 
اصولگرایی چون خودش فی‌نفسه دارای تقدسی در جامعه است و بدون در نظر گرفتن اینكه چقدر مدعیان اصولگرایی به این اصول نزدیك یا دور هستند و خود پایبندی به اصول در هر جامعه‌ای، ارزش دارد، اینكه كسی نظام باوری داشته باشد و به آن پایبند باشد، بسیار باید آن را ارج نهاد. این مجزا از عملكرد اصولگرایان است، اینكه یك اصولی حاكم باشد تا قدرتمندان و صاحبان نفوذ نتوانند براساس ذائقه خود، هر بار سمت و سو را تغییر دهند. اما اصولگرایان توانسته‌اند آن‌طور كه باید و شاید، حق مطلب و شایسته اصول است، عمل كنند؟ من خودم به این مساله نقد دارم. در خیلی از زمینه‌ها قطعا كاستی‌هایی وجود دارد؛ آیا اصولگرایان توانسته‌اند كه آن‌طور كه شایسته اصول است، آن را معرفی كنند و جامعه را به طرف ارزش‌ها بیاورند؟ قطعا نواقص چشمگیری در عملكردها وجود دارد. گاهی خود اصولگرایان عامل نبوده‌اند و با عامل نبودن به اصول ضربه زده‌اند و گاهی اصولگرایان به‌دلیل ضعف‌های خودشان و كم‌كاری خود در فهم اصول نتوانسته‌اند خادمان خوبی برای اصول باشند، اما آنچه در اصولگرایان ارزشمند است، برآیندش این بوده كه سعی كرده‌اند صاحبان قدرت را با اصول بسنجند. حتی زمانی كه دولتی با شعارهای اصولگرایی به میدان آمده، بسنده نكردن به شعارهای او و عملكرد فرد را بررسی كردند و تا جایی پیش بردند كه آن فرد گفت كه من اصلا اصولگرا نیستم. این درباره احمدی‌نژاد به‌طور جدی صورت گرفت، این را می‌توان به عنوان قوت در اصولگرایان ارزیابی كرد.
 
برای یكی از آن نواقص چشمگیر كه به آن اشاره كردید، مصداقی و مثالی بیاورید.
 
اینكه آن چنان دفاعی كه بتوانند دفاع كنند از اصولی كه تازه به سن رشد می‌رسند، نكرده‌اند، یعنی نتوانسته‌اند ارزش‌ها و اصول را به‌خوبی برای آنها تفهیم كنند. در این زمینه ضعف جدی وجود دارد.
 
پیش‌بینی شما از تركیب مجلس آینده چیست؟
 
پیش‌بینی من بستگی به روشن شدن چند مطلب برای جامعه دارد؛ من منتقد آرایش كنونی سیاسی در جامعه هستم و آرایش سیاسی فعلی را گویا و رسا نمی‌بینم. معتقدم كه برخی جریانات سیاسی خودشان را در لفافه‌ها و روكش‌های مختلف پنهان كرده‌اند. باید این مساله روشن شود. طیف اصلاح‌طلب ما كه متاسفانه یكی از ایرادات جدی‌اش این بوده است كه در مقام نقد نیروهای داخلی‌اش برنیامده است و این برخلاف اصولگرایان است چراكه برخی اصولگرایان برخی نیروها را از خودشان طرد كرده‌اند. اما اصلاح‌طلبان چنین نكرده‌اند، یعنی نمی‌بینید كه براساس و اصولی مساله‌ای را پی بگیرند. بنابراین این آرایش سیاسی كه موجب شده عده‌ای خودشان را مخفی كنند و خودشان را پشت كسان دیگری پنهان كنند، باید تغییر كند. در جریان اصلاح‌طلب طیف‌هایی داریم كه اهل فكر نیستند، یعنی اهل پایداری بر سر اندیشه‌ای نیستند، یعنی حاضرند با هر دولتی كار كنند اما موقعیت خودشان حفظ شود این یعنی كه افراد مبنا و معیار ندارند و حضورشان در قدرت مطرح است. اینها سال‌هاست كه در جریان اصلاح‌طلب بُر خورده‌اند. اما در این بین هم شخصیت‌هایی داریم كه خیلی زیاد اصول و اندیشه و آرمان دارند. برای مثال من همیشه گفته‌ام كه عارف را در پایبندی به اصول خیلی اصولگرا‌تر از بادامچیان می‌دانم. در این انتخابات به نظر من پرده از افرادی كه خود را با انگیزه دیگری درون طیف اصلاح‌طلب پنهان كرده‌اند، برداشته می‌شود و اینكه نیروهای آرمان‌خواه اصلاح‌طلب از آدم‌های باری به هر جهت‌ جدا می‌شوند. البته همین گروه باری به هر جهت قدرت اقتصادی زیادی دارند چون جریانی كه تریبون و پول دارد، متعلق به طیفی است كه مبانی ارزشی ندارد و فقط دنبال قدرت است و اصالت را به قدرت می‌دهد. امیدوارم كه در انتخابات مجلس پیش رو فضا شفاف شود به‌طوری كه همانند انتخابات ریاست‌جمهوری، كاندیدایی كه براساس مبانی انتخاب شده قربانی كاندیدایی كه براساس مبانی خاصی انتخاب نشده است، نشود. منظورم آقای عارف است كه به نفع كاندیدای طیف دیگر كناره‌گیری كرد. البته در انتخابات ریاست‌جمهوری، برخی اصلاح‌طلبان به این انتخاب انتقاد كردند كه بسیار هم درست بود. اما از قرائن برمی‌آید كه به دلایل مختلف این تغییر گامی كه برداشته شده است، تغییر اساسی در مجلس ایجاد نكند.
 
یعنی فكر می‌كنید كه اكثریت با اصولگرایان خواهد بود؟
 
فكر می‌كنم كه مجلس آینده اقلیت ضعیف و اقلیت كمرنگ و حتی اكثریت پر رنگ نخواهد داشت، یعنی بسیار به هم نزدیك خواهد بود.
 
ولی تركیب تغییر می‌كند؟
 
این‌طور تغییر پیدا نمی‌كند كه جریانی بر جریانی دیگر غلبه پیدا كند. به‌نظرم شفاف شدن آرایش سیاسی در طیف‌های مختلف به سمتی پیش می‌رود كه به نفع طیف معتقد به مبانی تمام شود. این معتقد به مبانی هم می‌تواند اصلاح‌طلب و هم اصولگرا باشد.
 
به عنوان آخرین سوال؛ شما در آخرین مصاحبه‌تان گفته بودید كه اصولگرایان اعتقادی به حقوق شهروندی ندارند. چرا این‌طور است؟
 
صحبت‌های من كامل منعكس نشد. معتقدم كه اصول و ارزش‌های دینی برای حقوق شهروندی خیلی حرف برای گفتن دارد. همه انبیا هم به تعبیر روز به‌دنبال این بوده‌اند كه حقوق شهروندی را ارتقا دهند. ما باتوجه به میزان توجه ارزش‌های اسلامی از آنها دفاع نكرده‌ایم. كم‌كاری مشهودی در این زمینه داشته‌ایم اما آنهایی هم كه می‌خواهند كرامت زن را از طریق فمینیسم تامین كنند، ظلم می‌كنند چون كرامت زن از طریق فمینیستم تامین نمی‌شود. كرامت زن از طریق اصول اسلامی تامین می‌شود.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.