به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، رگ فوگردی 62 ساله به همراه برادرش به شکار رفته بود. آنها به شتری تیراندازی کردند. رگ برای پیدا کردن شتر به فاصله دورتری رفته بود اما گم شد. او میگوید: من حدود 30 کیلومتر در بوتهها به دنبال این شتر رفتم. من نمیدانستم کجا بودم.
فوگردی فقط لباسهایش را به همراه شتری که کنارش بود، داشت، اما نمیتوانست شتر کشتهشده را بخورد: من نه چاقو داشتم، نه کبریت. پس نمیتوانستم تکهگوشتی از شتر جدا و آن را کباب کنم.
این پیر مرد دیابتی که حمله قلبی در اوایل امسال داشته، در آن منطقه خشک آب هم نداشته است. در این شرایط او از مورچهها به عنوان مواد غذایی استفاده میکند. او این کار را در یک برنامه تلویزیونی دیده بود. فوگردی میگوید: آنها مزه خوبی میدادند. در روز اول من 12 مورچه خورد و در روز دوم 18 مورچه.
اما با گذشت زمان، امید او هم برای زندهماندن کم میشد. او هلیکوپترهای جستوجو را میدید اما آنها او را زیر درختی که محافظش در مقابل خورشید بود، نمیدیدند: می فکر نمیکردم کسی نجاتم دهد.
روز ششم اعضای بدنش دیگر کار نمیکردند. او در رویاهایش با همه خداحافظی کرد و انتظار داشت که بالاخره بمیرد.
ولی وقتی که فوگردی آماده مرگ بود، چشمانش را باز کرد و گروه نجات را دید: من چشمانم را باز کردم و آنها را دیدم. خیلی خوشحال بودم.
پلیس میگوید او اندکی در توهم بوده است. پدربزرگ میگوید جانسخت نبوده بلکه خوششانس بوده است: من شنیده بودم که انسانها پس از 3 روز بدون آب میمیرند. من نمیدانم چرا 6 روز زنده ماندم. شاید برای پیدا کردن تفنگم به آنجا برگردم.
منبع: ایسنا
برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان
اينجا را کليک کنيد.
انتهای پیام/