مفهوم اجتماع انسانی در طول تاریخ بسیار تغییر کرده است، بطوریکه می‌توان گفت اجتماع انسانی قبل و بعد از انقلاب کشاورزی دو مفهوم کاملا متفاوت هستند. انقلاب صنعتی نیز همانند انقلاب کشاورزی، تغییری اساسی در آنچه ما از اجتماع انسان‌ها می‌شناسیم ایجاد کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  مفهوم اجتماع انسانی در طول تاریخ بسیار تغییر کرده است، بطوریکه می‌توان گفت اجتماع انسانی قبل و بعد از انقلاب کشاورزی دو مفهوم کاملا متفاوت هستند. انقلاب صنعتی نیز همانند انقلاب کشاورزی، تغییری اساسی در آنچه ما از اجتماع انسان‌ها می‌شناسیم ایجاد کرد. 

در عصری که ما زندگی می‌کنیم، انقلابی به همان تاثیرگذاری دو انقلاب پیشین (انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی) در حال رخداد و تکمیل شدن است. این انقلاب، انقلاب فن‌آوری اطلاعات است. 

در این یادداشت به این می‌پردازیم که با انقلاب فن‌آوری اطلاعات، اجتماع انسان‌ها همانند اجتماع مورچه‌ها، زنبورها و موریانه‌ها به یک کلونی تبدیل خواهد شد و جای ساختارهای متمرکز را ساختارهای غیرمتمرکز خواهد گرفت.

از نگاه علوم اجتماعی محاسباتی، انسان‌ها برای رفع نیازهای فردیی که نمی‌توانستند به تنهایی آنها را برآورده کنند (نیازهای جنسی، عاطفی، امنیت، تامین غذا و ...) اجتماع تشکیل داده‌اند و هرگاه نوع ارضا کردن این نیازها تغییر کرده است، شکل اجتماع نیز متاثر از آن عوض شده، و طبقات اجتماعی و نهادهای اجتماعی جدیدی ظهور کرده‌اند. 

قبل از انقلاب کشاورزی، انسان‌ها به صورت گله‌ای(شبیه گله گرگ‌ها) زندگی می‌کردند. گله، برای تامین غذا، به شکار حیوانات و گیاهان می‌پرداخت و امنیت افراد را همین کنار هم قرار گرفتن گله‌ای تامین می‌کرد. 

می‌توان گفت سلسله مراتبی وجود نداشت، اینطور نبود که انسانی کارفرما و انسانی دیگر کارگر باشد، و رهبر گله فرق چندانی با اعضای دیگر گله نداشت. مفهومی به نام مالکیت فردی شکل نگرفته بود و شکار بین همه اعضا کم و زیاد تقسیم می‌شد. 

انقلاب کشاورزی اجتماع انسانی را از شکل گله‌ای خارج کرد، دیگر انسان در جستجوی شکار حیوانات و گیاهان نبود بلکه برای تامین غذا به پرورش و کاشتن آنها روی آورده بود. 

کاشتن نیازمند زمین بود و اولین صورت از مالکیت فردی در عصر کشاورزی خودنمایی کرد، و انسان‌ها به دو دسته اربابان و مالکان زمین و رعایا تقسیم شدند. مفهوم خانواده تغییر کرد و چندهمسری مردان شکل گرفت. 

انقلاب صنعتی طبقه متوسط را به وجود آورد. سرمایه‌داران به نوع جدیدی از کارگران به نام مهندسان و آموزگاران برای تربیت مهندسان نیاز پیدا کردند و به این ترتیب یک طبقه میانی در کنار رعایا شکل گرفت. 

نیازهای جدیدی در جامعه انسانی ایجاد شد از نیاز به وسایلی برای پخت و پز غذا گرفته تا وسایل رفت و آمد و شستشوی لباس‌ها. مفهوم خانواده نیز تغییر کرد و تک همسری رایج شد.

در اینجا در مورد اینکه چگونه در اثر انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی، رفتار میکرو انسان‌ها برای رفع نیازهای فردی خود، سبب تغییرات ذکر شده در بالا شده است بحث نخواهیم کرد، و  تنها به این نتیجه‌گیری بسنده می‌کنیم که این دو انقلاب سبب تغییر بنیادی در مفهوم اجتماع شده‌اند، و به همین دلیل، انقلاب فن‌آوری اطلاعات نیز تغییری بنیادی در تعریف کنونیی که از اجتماع داریم ایجاد خواهد کرد و آن غیرمتمرکز شدن ساختارها است.

تغییر بزرگی که انقلاب فن‌آوری اطلاعات دارد ایجاد می‌کند آن است که تولید دانش، اطلاعات، فرهنگ، اعتبار و ... به صورت غیرمتمرکز انجام خواهد شد. 

فن‌آوری اطلاعات نحوه دسترسی انسان‌ها به این مفاهیم را عوض کرده است، اگر قبلا متولی فرهنگ حکومت‌ها بودند و یک واحد متمرکز فرهنگ را تولید می‌کرد و آن را برای مردم عرضه می‌کرد، امروزه هر کسی به کمک شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها و توئیت‌ها هم فرهنگ تولید می‌کند و هم آن را مصرف می‌کند. 

تولید دانش، اطلاعات، فرهنگ، اعتبار و ... از حالت متمرکز خارج شده است و وقتی پرسیده می‌شود که این محصول را چه کسی تولید کرده است؟ پاسخ این است که هیچ‌کس و همه کس. 

به همین دلیل می‌توان گفت که اجتماع انسانی به کلونی زنبورعسل و کلونی موریانه‌ها شبیه شده است. اگر به ساختمان‌های شنی موریانه‌ها در صحراها توجه کنید پیچیدگی بسیار زیادی را در این ساختمان‌ها مشاهده خواهید کرد. 

در پاسخ به این سوال که این ساختمان شنی را کدام موریانه ساخته است؟ خواهید گفت هیچ موریانه‌ای و همه موریانه‌ها. در واقع ساختمان به صورت غیرمتمرکز در اثر عمل تک‌تک موریانه‌ها به وجود آمده است.

تا همین ده سال پیش، صدا و سیمای ملی معنا داشت، صدا و سیمای ملی بطور متمرکز فرهنگ، اخبار و اطلاعات تولید می‌کرد و مردم آن را مصرف می‌کردند، اما اکنون به غیر از سایت‌هایی چون یوتیوب (که این امکان را تولید کرده است که هر فردی ویدئو تولید کند و آن را منتشر کند) شبکه‌های خصوصی ماهواره‌ای زیادی به تولید فرهنگ و محتوا می‌پردازند. 

حتی نگارنده می‌تواند با دوربین گوشی خود یک ویدئو بسازد و آن را در اینترنت منتشر کند، این معنایی جز تولید غیرمتمرکز فرهنگ و اطلاعات ندارد. 

اگر قبلا اخبار را خبرگزاری‌ها تولید می‌کردند اکنون هر فردی می‌تواند از یک حادثه با دوربین گوشی خود فیلم‌برداری کند و آن را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کند و سرعت به اشتراک‌گذاری اخبار در شبکه‌های اجتماعی آنقدر بالاست که در کمتر از یک ساعت میلیون‌ها انسان در نقاط مختلف زمین فیلم را نگاه می‌کنند.

شرکتهای مخابراتی که قبلا خدمات تلفن ثابت و تلفن همراه را در درون مرزهای یک کشور ارائه می‌دادند، با حضور رقبایی چون اسکایپ، وایبر، تلگرام و ... در حال ورشکست شدن هستند. 

در حال حاضر، به راحتی یک گروه مهندسی فناوری اطلاعات (که نیازی به وابسته بودن به هیچ حاکمیتی ندارند) می‌تواند با تهیه تعدادی سرور، یک شبکه اجتماعی برای گوشی‌های موبایل راه‌اندازی کند و خدماتی در حد شرکت‌های ملی مخابرات کشورها ارائه دهد. 

به زودی نسل‌های پیشرفته اسکایپ، وایبر و ... ظهور خواهند کرد که در آنها یک فرد به زبان فارسی، با یک فرد فرانسوی زبان از طریق این شبکه‌ها صحبت می‌کند و مسوولیت ترجمه را موتور هوشمند این شبکه‌ها برعهده خواهد گرفت. 

اما غیر متمرکزسازی تنها به مخابرات، اطلاعات و فرهنگ خلاصه نخواهد شد بلکه اعتبار نیز غیرمتمرکز خواهد شد و ما در دهه آینده با گواهینامه‌های غیرمتمرکز و واحدهای پولی غیرمتمرکز روبرو خواهیم شد. 

بانک مرکزی در هر کشوری اعتباردهنده به واحد پولی آن کشور است و کاغذهایی که در دست من و شما به عنوان ده‌هزار تومانی رد و بدل می‌شود، اعتبار خود را به صورت متمرکز از بانک مرکزی می‌گیرد. اما بیت‌کوین نوعی پول‌ الکترونیکی غیرمتمرکز است که برای اعتبار نیازی به بانک مرکزی ندارد.

با رشد پول‌های الکترونیکی چون بیت‌کوین، واحدهای پولی در  میان مردم رایج خواهند شد که هیچ حاکمیتی در دنیا (از حکومت آمریکا گرفته تا روسیه) به آن تسلطی ندارد و نمی‌تواند ارزش آن را کم و زیاد کند. این واحدهای پولی به طور الکترونیکی رد و بدل می‌شوند و برای نگهداری آنها نیازی به بانک‌ها نیست. با غیرمتمرکز شدن پول (به عنوان یک اعتبار) تغییری بسیار بزرگ در مفاهیم اقتصادی رخ خواهد داد و حتی نیاز به نظریات جدید اقتصادی خواهد بود.

مدارک دانشگاهی و گواهینامه‌های تحصیلی نیز از جنس اعتبار هستند. این مدارک نیز غیرمتمرکز خواهند شد و در آینده اینکه فردی بگوید من دارای مدرک کارشناسی فلان دانشگاه هستم دور از ذهن خواهد بود و مدارک متمرکز کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه‌ها جای خود را به مدارک تخصصی دروسی خواهند داد که هر درس از طریق اینترنت گذرانده شده و برای آن گواهینامه‌ای مستقل صادر شده است. 

در حال حاضر، سایت کورسرا در آغاز این فرایند غیرمتمرکز شدن مدارک دانشگاهی است. یک فرد می‌تواند در دوره‌های سایت کورسرا (که این دوره‌ها توسط دانشگاه‌های مختلف در سراسر زمین ارائه می‌شوند) شرکت کند و برای آن گواهینامه بگیرد. 

حتی دروسی که نیاز به آزمایشگاه دارند، با ساخت شبیه‌سازهایی که آزمایشگاه را شبیه‌سازی می‌کنند به صورت اینترنتی قابل ارائه هستند.

در آینده سایت‌های بزرگ و معتبری چون گوگل به کاربران خود شناسه می‌دهند. این شناسه همان نقش شماره کارت ملی را در اینترنت بازی خواهد کرد و سایت گوگل تعداد بسیار زیادی شهروند خواهد داشت. 

فرد با شناسه خود در دوره‌های آموزشی شرکت می‌کند و پس از گذراندن دوره‌ها برای شناسه خود گواهینامه می‌گیرد. سپس فرد گواهینامه‌هایی که برای شناسه خود گرفته است را در رزومه شناسه خود ثبت می‌کند و با این رزومه برای انجام کارهایی چون برنامه‌نویسی کامپیوتری، تحلیل داده، حسابرسی و حسابداری، طراحی سایت، (و هر کار دیگری که بتوان آن را از طریق اینترنت منتقل کرد) درخواست کار می‌کند. 

کارفرمایان با توجه به رزومه شناسه، با شناسه قرارداد می‌بندند و کارهای خود را برای انجام به شناسه می‌فرستند. شناسه پس از انجام کار و تحویل آن از طریق اینترنت، دستمزد خود را با پول الکترونیکی غیرمتمرکز دریافت می‌کند. 

به این ترتیب، حتی بازار کار نیز غیرمتمرکز می‌شود و کارفرمایان و نیروهای کار در سراسر دنیا همدیگر را از طریق اینترنت پیدا می‌کنند و ما با اقتصاد یک کلونی روبرو هستیم که بسیار متفاوت با نظریات اقتصادی کنونی است. 

مفهوم شهروندی و حاکمیت تغییر بسیار زیادی خواهد کرد. شناسه‌ها شهروندان سایت‌هایی چون گوگل هستند. این سایت‌ها هستند که به این شناسه‌ها هویت می‌دهند و در صورت تقلب آنها را با محروم کردن از خدمات خود تنبیه می‌کنند. 

چه بسا این سایت‌ها از شهروندان خود مالیات نیز دریافت کنند. در دو دهه آینده، حاکمیت‌های جغرافیایی کنونی تغییر ماهیت خواهند داد و از اهمیت دولت‌ها و پارلمان‌های ملی بسیار کاسته خواهد شد. 

اگر در مجتمع‌های مسکونی زندگی کرده باشید این مجتمع‌ها مدیر ساختمان دارند که مسوولیت سلامت تاسیسات ساختمان، امنیت ساختمان در برابر دزدها و ... را برعهده دارند. اما مدیران ساختمان نمی‌دانند که اهالی ساختمان از چه طریق درآمد درمی‌آورند و کجا کار می‌کنند. 

با تبدیل شدن اجتماع انسانی به کلونی انسان‌ها، حاکمیت‌های جغرافیایی نقشی شبیه به مدیران مجتمع‌های مسکونی را پیدا خواهند کرد زیرا که با غیرمتمرکز شدن: بانک‌های مرکزی از بین رفته‌اند، اعتباربخشی و احراز هویت دیگر در دست حاکمیت‌ها نیست، به بازار کار تسلطی ندارند، و حتی فرهنگ نیز به صورت غیرمتمرکز تولید می‌شود. 

همه اینها مفهوم حاکمیت را در دو دهه آینده با تغییری بزرگ روبرو خواهد کرد و نظریات علوم سیاسی جدیدی ارائه خواهد شد. 

در پایان، با آنکه این روزها کمدین امیر مهدی ژوله با نوستالوژی فوت کردن در تلفن‌های همگانی دهه شصت ما را می‌خنداند و ما هنوز آن دوره را از خاطر نبرده‌ایم، ولی با این وجود، سرعت تغییرات آنقدر زیاد است که باید گفت: به کلونی انسان‌ها خوش آمدید!



 برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اينجا را کليک کنيد.



منبع:فرارو
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.