شهید ثانی درکتاب شرح لمعه می فرماید:محل ورود ربا دو شی همجنسی هستند که با کیل و وزن اندازه گیری می شوندویکی از دیگری بیشتر است به هراندازه ای که باشد وحرمت آن مؤکد است واز گناهان کبیره است وگناه یک درهم از آن از هفتاد مرتبه زنا، آن هم زنای با محارم بزرگتر است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛در این مقال سعی داریم تا ربا را از چند دیدگاه به زبان ساده و بدون داخل شدن در مباحث تخصصی و در حد آشنایی مختصر و به طور اجمال بررسی کنیم.
 
ربا در لغت: 
ربا در لغت به معنای اضافه (زیاده، افزایش) است. عالمان لغت شناس ربا را چنین معنا کرده‌اند:
 
راوندی: اصل ربا زیاده است و ربا زیاده بر سرمایه است از جنس آن یا متماثل آن جنس راغب اصفهانی در مفردات آورده است: ربا زیاده بر سرمایه است اما در شرع به زیادتی خاص اختصاص دارد.(2)
 
درقاموس القرآن هم در ذیل ماده ربو آمده است: زیادت. طبرسى ذیل آیه 275 بقره فرموده اصل ربا بمعنى زیادت است گویند «ربا یربو» یعنى زیاد شد در اقرب الموارد آمده «ربا المال یربو ربوا و رباء: زاد و نما» یعنى مال زیاد شد و نمو کرد. راغب زیادت و بالا آمدن گفته است.....و معامله ربوى را از آن ربا گفته‏اند که در آن زیادت هست‏.(3)
 
وعلامه مصطفوی هم در تحقیق این کلمه آورده است:اصل واحد در این کلمه انتفاخ وبالا آمدن همراه زیادت است بدین معنا که شی فی ذاته بالا می آید و سپس برای آن فضل و زیادی حاصل می شود.(4)
 
ربا در اصطلاح و اقسام آن :

 
در اصطلاح فقه اسلامى به اضافه خاصی گفته می‌شود که در مبادله‌ی دو کالای مانند هم، که کیلی یا وزنی هستند و یا در قرار داد قرض هر نوع کالا که بدان ملتزم و پایبند می‌شوند، اخذ مى‌شود.
 
اما در مورد اقسام ربا : ربا در اصطلاح فقهی دو نوع است : ربای قرضی و ربای‏ معاملی  
 
ربای قرضی این است که کسی جنسی یا پولی را به قرض بدهد بعد منفعتی‏ بیش از آنچه که به قرض داده بگیرد . منفعت لازم نیست از جنس همان‏ چیزی باشد که به قرض داده شده ،هر چه که منفعت تلقی بشود . و در اصطلاح‏ می‏گویند کل ما یجر نفعا هر چه که نفعی را در برداشته باشد . و حتی اینطور مثال می‏زنند که اگر کسی به یک نفر مثلا هزار تومان قرض بدهد و ضمنا شرط کند که تو مرا کول بگیری از این سوی آب به آن سوی آب ببری ، این کول‏ گرفتن ، خود یک منفعت است . اصل ربا در باب قرض است و ربائی که‏ بیشتر حرفها درباره آنست همین ربای قرضی است.
 
نوع دیگر ربای معاملی است که در آن پای قرض در میان نیست بلکه پای‏ معاوضه در کار است . به ربای معاملی میگویند ربای جنس به جنس که چیزی‏ را به جنس خودش معاوضه کنند مثلا گندم به گندم . و قهرا بعد مسئله صغروی‏ هم به اصطلاح مطرح می‏شود که آیا مثلا گندم وجو در باب ربا یک جنس‏اند یا دو جنس ؟ یا مثلا گندم دو منطقه مختلف را که جنس آنها با یکدیگر متفاوت است دو جنس باید فرض کنیم یا یک جنس ؟
 
به هر حال در ربای معاملی یعنی معاوضه دو شی‏ء هم جنس ، زیاده نباید دریافت شود مثلا در معاوضه گندم با گندم باید هموزن یکدیگر بیع و شراء بشود . پای قرض هم در کار نیست.(5)
 
البته مشهور فقها از این نوع ربا (معاملی) چهار دسته را استثنا می کنند و ربا را در مورد آن ها جایز می شمرند:  
 
1. پدر و فرزند؛
 
2. زن و شوهر؛  
 
3. عبد و مولا؛  
 
4. مسلمان و کافر
 
ربا در قرآن و احادیث:
 
مفصل ترین جایی که در قرآن به ربا پرداخته شده سوره بقره آیات 275تا 279 می باشد که ترجمه این آیات به این قرار است:
 
کسانى که ربا مى‏خورند رفتار و کردارشان مانند شخص جن زده و فریب خورده شیطان است و چون ربا خوران خوب و بد را تمیز نمى‏دهند، مى‏گویند خرید و فروش هم مثل ربا است، با اینکه خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده پس، بطور کلى هر کس موعظه‏اى از ناحیه پروردگارش دریافت بکند، و در اثر آن موعظه، از معصیت خدا دست بردارد، گناهى که قبلا کرده بود حکم گناه بعد از موعظه را ندارد، و امر آن به دست خدا است اما اگر باز هم آن عمل نهى شده راتکرارکند، چنین کسانى اهل آتش و در آن جاودانند.
 
خدا ربا را (که مردم به منظور زیاد شدن مال مرتکب مى‏شوند) پیوسته نقصان مى‏دهد، و به سوى نابودیش روانه مى‏کند، و در عوض صدقات را نمو مى‏دهد، و خدا هیچ کافر پیشه دل به گناه آلوده را دوست نمى‏دارد .
 
هان! اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید، و آن زیادى مال را که در اثر ربا به دست آمده رها کنید، اگر داراى ایمانید.
 
> حال اگر نکنید باید بدانید که در حقیقت اعلان جنگ با خدا و رسول کرده‏اید، و اگر توبه کنید اصل سرمایه‏تان حلال است، نه ظلم کرده‏اید و نه به شما ظلمى شده است‏.
 
در مورد آخرین عبارت آیه279 شهید مطهری منطق قرآن در مورد ربا را این گونه تبیین نموده اند: از این تعبیر قرآن به نظر می‏رسد که اساسا قرآن سود گرفتن از قرض را ظلم می‏داند . و می‏دانیم که ظلم یعنی گرفتن چیزی بدون حق و بدون یک مجوز . البته مجوز طبیعی نه مجوز قانونی در واقع عدل هم یعنی به هر مستحقی‏ آنچه را که استحقاق دارد دادن . و ظلم تجاوز به حقوق دیگران است . قرآن ربا گرفتن را تجاوز به حق قرض گیرنده‏ تلقی می‏کند و به قول ما اصلا نامشروع می‏داند. (6)
 
علامه طبا طبایی در تفسیر  این آیات می فرماید‍: خداى سبحان در این آیات در امر ربا خوارى شدتى به کار برده که در باره هیچ یک از فروع دین این شدت را به کار نبرده است مگر یک مورد که سخت‏گیرى در آن نظیر سخت‏گیرى در امر ربا است، و آن این است که:" مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند"، و اما بقیه گناهان کبیره هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت‏گیرى هم کرده، و لیکن لحن کلام خدا ملایم‏تر از مساله ربا و حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد" زنا" و" شرب خمر" و" قمار" و" ظلم" و گناهانى بزرگتر از این، چون کشتن افراد بى‏گناه، ملایمتر از این دو گناه است.
 
و این نیست مگر براى اینکه فساد آن گناهان از یک نفر و یا چند نفر تجاوز نمى‏کند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مى‏گیرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حکومت بى‏دینان که آثار سوئش بنیان دین را منهدم مى‏سازد، و آثارش را به کلى از بین مى‏برد و نظام حیات را تباه مى‏سازد، و پرده‏اى بر روى فطرت انسانى مى‏افکند، و حکم فطرت را ساقط مى‏کند.(7)
 
وهمین طور در مورد این که رباخواری خارج از نظام صحیح زندگی وبر هم زننده نظم اجتماعی است این گونه می فرمایند: ربا خوار چیزى براى مدتى به دیگرى مى‏دهد، و در عوض همان را با مقدارى زیادتر مى‏گیرد، و این عمل بر خلاف فطرت آدمى است، چون فطرت که پایه و اساس زندگانى اجتماعى بشر را تشکیل مى‏دهد حکم مى‏کند که آنچه را که آدمى دارد و از آن بى‏نیاز است با آنچه که دیگران دارند و او به آن نیازمند است معاوضه کند (آن مقدار، که از مال خود مى‏دهد به همان مقدار از مال دیگران گرفته جاى خالى را پر کند، نه بیشتر بگیرد و نه کمتر) و اما اینکه مالى را بدهد، و عینا همان را بگیرد با چیزى زائد (از دو جهت غلط است، اول اینکه مبادله‏اى صورت نگرفته، دیگر اینکه زیادى گرفته)، و این، حکم فطرت و اساس اجتماع را تباه مى‏سازد، براى اینکه از طرف ربا خوار، منجر به اختلاس و ربودن اموال بدهکاران مى‏شود و از طرف بدهکاران، منتهى به تهى دستى و جمع شدن اموالشان در دست ربا خوار مى‏گردد، پس ربا خوارى عبارت است از کاهش یافتن بنیه مالى یک عده، و ضمیمه شدن اموال آنان به اموال رباخوار.
 
این کاهش و نقصان، از یک طرف، و تکاثر اموال از طرف دیگر، نیز منجر به این مى‏شود که به مرور زمان و روز به روز خرج بدهکار و مصرف او بیشتر مى‏شود، و با زیاد شدن احتیاج و مصرف، و نبودن درآمدى که آن را جبران کند روز به روز خرج بیشتر مى‏شود، و ربا نیز تصاعد مى‏یابد و این تصاعد از یک طرف، و نبودن جبران از طرف دیگر، زندگى بدهکار را منهدم مى‏سازد.(8)
 
اما در مورد بقیه آیات فقط به ذکر آیات از کتاب مس‍أله ربا وبانک از شهید مطهری اکتفا می کنیم: سوره آل عمران آیة 125«یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا الربوا اضعافا مضاعفة و اتقوا الله لعلکم تفلحون» ربا را هی چند برابر نخورید و بترسید از خدا باشد که شما رستگار شوید.  
 
در سوره نساء آیه 158 می‏فرماید : « فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم‏ طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا ». به موجب ظلمی از ناحیه‏ یهودیان حلالهائی که برایشان بود حرام کردیم و هم به موجب مانع شدنشان از راه خدا « و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه »و به موجب اینکه ربا می‏گرفتند و حال اینکه از آن نهی شده بودند . « و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما».
 
> آیه 39 سوره روم : « و ما اتیتم من ربا لیربو فی اموال الناس فلا یربوا عند الله و ما اتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون»آنچه که ربا می‏دهید تا مال شما در مال مردم بالا بیاید ، بدانید که نزد خدا این مال ازدیاد پیدا نمی‏کند ظاهرا قضیه این است که « فلا یربوا عند الله »یعنی خدا این ازدیاد را قبول ندارد و در نزد خدا این ازدیاد رسمیت ندارد اما کسانی که زکات می‏دهند که از اصل مالشان صرف نظر می‏کنند ، بر مال خودشان می‏افزایند و خدا به آنها در دنیا برکت و در آخرت پاداش می‏دهد.(9)
 
همان طور که در کلام علامه طباطبایی آمد شدتی که در مورد ربا در آیات قرآن آمده کم نظیر است در روایات هم به همین منوال از این گناه کبیره سخن به میان آمده که به نقل تعدادی از این روایات اکتفا می کنیم.
 
1- امام جعفر صادق علیه السلام: در حدیثی برای گناهان کبیره هفت مورد ذکر نموده‌اند: کشتن مؤمن به عمد - متهم ساختن زن پاکدامن- فرار از جهاد - تعرب بعد از هجرت - خوردن مال یتیم - خوردن ربا – هر چه خداوند بر او دوزخ را واجب کرده است.(10)  
 
2- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل گردیده است که پیامبر صلی الله وعلیه وآله در سفارش خود به حضرت علی علیه‌السلام فرمود: یا علی ربا هفتاد جزء دارد که ساده ترین آن مثل این است که مرد مادرش را در بیت الله الحرام به ازدواج خود درآورد،یا علی یک درهم ربا از نظر گناه و شدت عقوبت بزرگ‌تر از این است که کسی هفتاد مرتبه با محرم خود در خانه کعبه زنا کند.(11)
 
3-امام صادق علیه السلام:زمانی که خداوند اراده کند که قومی را هلاک نماید ربا را در میان آن ها ظاهر می سازد.(12)
 
4- امام صادق علیه اسلام:یک درهم ربا از هفتاد بار زنای با محارم بدتر وشدیدتر است.(13)
 
5-امام صادق علیه السلام فرمودند رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: شب معراج قومى را دیدم که یکی از آن ها می خواست برخیزد وقدرت ایستادن نداشت به خاطر بزرگی شکمش،حضرت فرمودند:گفتم یا جبراییل اینان که هستند،جبراییل فرمود:اینان کسانی هستند که ربا می خورند.(14)  
 
6- رسول خدا صلی اله علیه وآله فرمودند:و هرکس ربا خورد خداوند شکم او را به اندازه ای که ربا خورده است از آتش جهنم پر می کند ...و پیوسته مورد لعن خدا وملایکه است تا زمانی که قیراطی از ربا در نزد اوست.(15)
 
و همچنین روایاتی از معصومین علیهم السلام نقل شده که ربا را از خبیث ترین کسب ها یا شرترین کسب ها معرفی نموده است.  
 
کلام بزرگان درباره ربا :
 
در دین مبین اسلام، ربا یکی از گناهان بسیار بزرگ به شمار می‌رود و گستره‌ی حرمت آن غیر از ربا خواران، شامل ربا پردازان، شاهدان و نویسندگان اسناد ربا نیز می‌گردد.(16)
 
شهید ثانی درکتاب شرح لمعه می فرماید:محل ورود ربا دو شی همجنسی هستند که با کیل و وزن اندازه گیری می شوندویکی از دیگری بیشتر است به هراندازه ای که باشد وحرمت آن مؤکد است واز گناهان کبیره است وگناه یک درهم از آن از هفتاد مرتبه زنا، آن هم زنای با محارم بزرگتر است.(17)
 
صاحب جواهر در جلد 23 ص333 چنین آورده است: اجماع مؤمنین بلکه مسلمین بر حرمت آن است حتی می توان گفت این امر از ضروریات دین است که منکر آن در سلک کافران است.
 
فلسفه حرمت ربا :

 
در روایات‌ ما تعلیلهای‌ عقلی‌ در مورد حرمت‌ ربا وجود دارد.از آن جمله است : امام‌ صادق‌ علیه السلام می‌فرماید:«خداوند ربا را حرام‌ فرمود تا مردم‌ کارهای‌ معروف‌ و خیر را ترک‌ نکنند».(18)
 
در جای‌ دیگر امام‌ صادق‌ علیه السلام فرمود:اگر ربا حلال‌ بود مردم‌ تجارت‌ را ترک‌ می‌کردند و نیز آنچه‌ بدان‌ نیازمند بودند را رها می‌کردند بنابراین‌ خداوند برای‌ تنفر مردم‌ از حرام‌ و رفتن‌ آنان‌ به‌ سوی‌ حلال‌ و تجارات‌ مانند خرید و فروش‌، ربا را حرام‌ کرد و قرض‌ را بین‌ آنها باقی‌ گذاشت‌(19)  
 
در روایتی امام‌ رضا (ع‌) معاملة‌ ربوی‌ را سفهی‌ دانسته‌ و فرموده‌:هنگامی‌ که‌ انسان‌ درهمی‌ را در مقابل‌ دو درهم‌ می‌خرد بهای‌ یک‌ درهم‌، درهم‌ دیگر است‌ و بهای‌ درهم‌ دیگر باطل‌ و هیچ‌ است‌... بنابراین‌ خداوند ربا را به‌ خاطر فاسد کردن‌ اموال‌ حرام‌ نمود.(20)
 
شهید مطهری در کتاب مسأله ربا و بانک عللی را برای حرمت ربا ذکر کرده اند و رد واشکال هایی بر این نظریه ها وارد می کنندکه در این مقال مجال نقل آن ها نیست اما ایشان فلسفه حرمت ربا را این گونه بیان می کنند که : اگر انسان‏ پولش را تبدیل به دین کرد ، یعنی آن را به قرض داد ، در این صورت‏ مالک عین ، مقترض است و مقرض ، مالک دین است یعنی مالک یک امر اعتباری و قراردادی. اینکه انسان وقتی می‏خواهد به مسافرت برود ، پولش‏ را به بانک می‏دهد تا در مقصد از شعبه بانک دریافت کند ، یا به شخصی‏ قرض می‏دهد تا در آنجا از وکیل او تحویل بگیرد ، به همین جهت است که‏ پول را از خطر تلف شدن نجات دهد . پول را قرض می‏دهد از آن ساعت اگر این پول تلف شد ، قرض دهنده آن را پس می‏گیرد ، می‏گوید مال تو بوده که‏ تلف شده مال من نبوده است .... پس طبیعت قرض این است که انسان پول را ، سرمایه را ، مملوک خودش‏ را از عینیت خارج می‏کند و به آن ذهنیت و اعتباریت می‏دهد ، وجود اعتباری می‏دهد . خاصیت وجود اعتباری یکی این است که تلف و زیان در آن‏ معنی ندارد .... طبیعت قرض و طبیعت وجود اعتباری دادن مثل یک نوع بیمه کردن است ، مثل یک نوع اخته کردن مال است از نظر سود و زیان دادن . هم بیمه عمر می‏شود ، هم اخته می‏گردد . به همان دلیل که بیمه تکوینی می‏شود و جلوی مردن‏ و کسر شدنش گرفته می‏شود ، قهرا جلوی انتاج آن هم گرفته شده است . اصلا وجود اعتباری انتاج ندارد  
 
پس انسان وقتی که چیزی را به عنوان قرض به کسی می‏دهد ، از نظر حقوقی آن را از اثر انداخته ، از تلف حفظ کرده و به طور کلی از اثر مثبت و منفی انداخته . اینکه کسی چیزی را قرض بدهد و بعد سود آنچه را که در ذمه طرف است بخواهد ، اساسا غلط است . سود ، متعلق به عین است‏ و عین هم متعلق به مقترض است.(21)
 
شهید صدر در توجیه‌ اقتصادی‌ حرمت‌ ربا آورده‌ است‌ که‌ اسلام‌ علی‌رغم‌ آنکه‌ اجارة‌ زمین‌، مسکن‌ و ابزار تولید را امری‌ مجاز شمرده‌، اجارة‌ پول‌ را که‌ در جهت‌ تولید به‌ کار می‌رود غیرمشروع‌ اعلام‌ نموده‌ است‌ و حال‌ آنکه‌ کشورهای‌ سرمایه‌داری‌ معتقدند پول‌ نیز به‌ عنوان‌ وسیله‌ای‌ که‌ در مسیر تولید مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد می‌تواند برای‌ استفاده‌ در اختیار دیگری‌ قرار داده‌ شود و اجارة‌ آن‌ که‌ همان‌ سود باشد به‌ هنگام‌ باز پس‌گیری‌ اصل‌ پول‌ دریافت‌ شود همچنان‌ که‌ یک‌ خانه‌ یا زمین‌ علاوه‌ بر باز پس‌گیری‌ اصل‌، مقداری‌ نیز به‌ عنوان‌ اجاره‌ بها دریافت‌ می‌شود.
 
شهید توضیح‌ می‌دهد که‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ اجاره‌ بها گرفته‌ می‌شود در واقع‌ بابت‌ استهلاکی‌ است‌ که‌ به‌ منزل‌ یا زمین‌ وارده‌ می‌شود و ارزش‌ آن‌ را می‌کاهد ولی‌ در پول‌ که‌ عین‌ همان‌ بازگشت‌ داده‌ می‌شود استهلاکی‌ صورت‌ نمی‌گیرد تا بخواهد از طریق‌ اجاره‌ جبران‌ شود.(22)
 
ربا در قانون مجازات اسلامی :
 
مقنن در ماده 595 قانون مجازات اسلامی در مقام جرم انگاری ربا و معاملات ربوی برآمده و مقرر داشته: «هر نوع توافق بین دو یا چند نفر تحت هر قراردادی از قبیل بیع، قرض، صلح و امثال آن جنسی را با شرط اضافه با همان جنس مکیل و موزون معامله نماید و یا زاید بر مبلغ پرداختی، دریافت نماید ربا محسوب و جرم شناخته می شود. مرتکبین اعم از ربادهنده، رباگیرنده و واسطه بین آنها علاوه بر رد اضافه به صاحب مال به شش ماه تا سه سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نیز معادل مال مورد ربا به عنوان جزای نقدی محکوم می گردند.
 
تبصره 1- در صورت معلوم نبودن صاحب مال، مال مورد ربا از مصادیق اموال مجهول المالک بوده و در اختیار ولی فقیه قرار خواهد گرفت.
 
تبصره 2- هرگاه ثابت شود ربادهنده در مقام پرداخت وجه یا مال اضافی مضطر بوده از مجازات مذکور در این ماده معاف خواهد شد.  
 
تبصره 3- هرگاه قرارداد مذکور بین پدر و فرزند یا زن و شوهر منعقد شود یا مسلمان از کافر ربا دریافت کند مشمول مقررات این ماده نخواهد بود.
 
بدین ترتیب ملاحظه می گردد که ربا حسب قوانین کیفری ایران علاوه بر ممنوعیت شرعی دارای وصف جزایی نیز می باشد.(23) پی نوشت ها :
 
1.فقه القرآن ج2، ص:45
 
2. المفردات فی غریب القرآن، ص: 340
 
3. قاموس قرآن، ج‏3، ص: 49
 
4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏4، ص: 35
 
5. مسأله ربا وبانک ص14و15
 
6.مسأله ربا و بانک ص23و24
 
7.ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 628
 
8.ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 631و630  
 
9.مساله رباوبانک ص26
 
10.اصول کافی ج2 ص276 ح2
 
11.وسائل الشیعه ج:18ص:121باب:1ح:23281
 
12.وسائل الشیعه ج:18ص:123باب:1ح:23286
 
13.وسائل‏الشیعه ج : 18 ص : 117باب: 1ح :23270
 
14.وسائل‏الشیعه ج : 18 ص : 123باب:1ح:23285
 
15.وسائل‏الشیعه ج : 18 ص:122 باب:1 ح: 23284
 
16. ربا در اسلام ،محمد حسین بهشتی
 
17.الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه ج‏:2، ص: 295
 
18.وسائل‏الشیعه ج : 18 ص: 118باب:1ح :23272
 
19.وسائل‏الشیعه ج: 18 ص:120 باب:1ح:23277
 
20.وسائل‏الشیعه ج: 18ص:121باب:1ح:23280
 
21.مساله ربا و بانک ص21
 
22. به نقل از پایگاه حوزه نت،ربا از نگاهی دیگر،جمشید جعفرپور
 
23.پایگاه اینترنتی تبیان
 
منابع و مآخذ :
 
1-قرآن کریم
 
2- ثقه الاسلام کلینى، الکافی، چاپ‏چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 ش
 
3- شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت علیهم‏السلام، 1409ه.ق
 
4- راوندى، قطب الدین سعید بن هبه الله، فقه القرآن فى شرح آیات الأحکام‏، چاپ دوم‏، قم‏، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى‏، 1405 ق‏
 
5- راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‏، چاپ اول‏، دمشق بیروت‏، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق‏
 
6- قرشى، سید على اکبر،قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران، ‏دار الکتب الإسلامیه، 1371 ش‏ ‏
 
7- مصطفوى، حسن، ‏التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏،1360 ش‏
 
8- مطهری، مرتضی، مسأله ربا وبانک، چاپ هفدهم، تهران، صدرا، 1388ش
 
9- موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ‏چاپ پنجم، قم، ‏دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم،‏1374 ش‏
 
10- بهشتی (شهید)، محمد حسین، ربا در اسلام، چاپ دوم،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371ش
 
11- شهید ثانى، زین الدین بن على، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، چاپ چهارم، قم، مجمع الفکرالاسلامی، 1424ق
 
12- پایگاه اینترنتی حوزه نت
 
13- پایگاه اینترنتی تبیان  
 
منبع: راسخون
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.