ما دروغ گفتن را از دوران کودکی میآموزیم و گاهی تا آخرین لحظات زندگی نیز به این کار ادامه میدهیم.گاهی اوقات آنچنان به دروغ کفتن عادت میکنیم که حتی متوجه دروغ گفتن خود نیز نمیشویم و یا نمیدانیم برای چه دروغ میگوییم. اما بهتر است بیشتر در گفتار و رفتارمان دقت کنیم چراکه یک دروغ به نظر ساده و کوچک میتواند اشتباهات بزرگ و غیرقابل جبرانی را به دنبال داشته باشد.
از قدیم گفتند دروغگو کم حافظه است
اگر به صحبتهای فردی شک دارید بهتر است درابتدا به صحبتهای او کامل گوش کنید و سپس با هوشیاری کامل صحبتهای او را دنبال کنید تا صحت وسقم صحبتهای او را بفهمید.به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه میشودو صحبتهای خود را زود فراموش میکند بنابراین خیلی زود متناقضگویی او دستش را رو میکند.
دکتر علی باجلان در خصوص تعریف و علل دروغ گفتن میگوید: دروغ یعنی چیزی خلاف واقعیت بگوئیم. افراد با دلایا گوناگونی دروغ میگویند.اما گاهی دروغ گفتن دلیل نمیخواهد بلکه به صورت یک عادت درفرد درآمده است.
یکی از علل دروغ گفتن داشتن اعتماد به نفس پایین است که فرد سعی دارد خود را مهمتر از چیزی که هست جلوه دهد بنابراین شروع به دروغ گفتن میکند.
ترس از برخورد خشن مهمترین علت دروغگویی
این روانشناس در ادامه گفت: یکسری از افراد مشکل اعتماد به نفس ندارند اما شرایط اجتماعی و خانوادگی آنها را وادار میکند دروغ بگویند.
به طور مثال دو کارمند با تأخیر به محل کار میرسند یکی با کمال صداقت علت تأخیر خود را خواب ماندن اعلام میکند و شاهد برخورد مناسبی ازسوی رئیس خود نخواهد بود و دیگری به دورغ علت را ماندن در ترافیک اعلام میکند و رئیس رفتار بهتری با او خواهد داشت.
چرا کودکمان دروغگو بار میاید؟
اما درمورد نقش خانواده در گرایش یافتن فرد به دروغ میتوان کودکی را مثال فرد که به علت ترس ز واکنش ئالدین تحقیر شدن و تبیه شدن توسط آنها از گفتن حقیقت امتناع میورزد و یا کودک میتواند دروغ گفتن را از والدین بیاموزد.
چراکه حرفهای پدر و مادر ملاک یادگیری کودک نیستند این رفتار و عملکرد آنهاست که کودک میآموزد.
دروغ میگویم چون به نفع من است
و دسته سوم افرادی هستند که مشکل شخصیتی دارند به راحتی دروغ میگویند، صحبتهای دیگران را تحریف میکنند و این سبک شخصیتی دارای شخصیتی ضد اجتماعی نمایشی، خودشیفته، با پتانسیل بالا برای دروغ گفتن است.
راه را نشانش بدهید
در روزهای اخیر پیامی دربارهی نحوهی رفتار با فرد دروغگوکه اصطلاحا در روانشناسی با آن قانون پل طلایی میگویند منتشر شده است.
که طبق این قانون وقتی فردی به ما دروغ میگوید اگر به طور مستقیم به او بگوییم که متوجه دروغ او شدهایم تمام پلهای پشت سراو را خراب کردهایم بنابراین فرد به دروغ گفتن و توجیه کردن حرفهای خود ادامه میدهد و راهی برای بزگشت ندارد.لذا بهترین راه این است که با رفتار مناسب و به موقع پلی ازطلا پشت سر او بسازیم تا از این مسیر بازگردد و دیگر به دروغ گفتن خود ادامه بدهد.
باجلان در خصوص نحوهی برخورد با فرد دروغگو معتقد است در ابتدا باید هدف خود را از برملاشدن دروغ فرد مشخص کنیم گاهی برملاشدن دروغ فرد برای رسیدن به حقی است که توسط او پایمال شده است.
سکوت همیشه جواب نمیدهد
اما گاهی موضوع مسائل خانوادگی است. در این مواقع اگر به طور مستقیم بگوییم که توبه من دروغ گفته ای موجب برهم خوردن ارتباطات میشود بنابراین باید از مهارتهای ارتباطی کمک بگیریم.وقتی دربارهی کمکهای ارتباطی صحبت میکنیم یعنی سکوت را روش مناسبی برای برخورد با مشکلات نمیدانیم.
چون ممکن است سکوت در برابر یک دروغ موجب شود که متوجه علل مشکل نشود و یا دچار سوء تعبیر از رفتار ما گردد.یعنی فکر کند که ما متوجه دروغ ا نشدیم و بازهم به رفتار خود ادامه دهد.
وی در ادامه افزود: بهتر است اول علتهای دروغ در فرد را بشناسیم و سپس آنها را برطرف کنیم تا فرد دیگر مجبور به دروغ گفتن نشود.
باید با صحبت کردن در قالب حکایت یا داستان به او بفهمانیم که متوجه دروغ او شده ایم ولی زمان، نحوه گفتن الفظی که استفاده میکنیم خیلی اهمیت دارد.
دروغگویانی که یک روده راست ندارند
علی باجلان در خصوص نحوهی درمان افراد دروغگو عنوان کرد: افراد دروغگویی که جزء دستهی اول و دوم هستند(اعتماد به نفس پایین داردند-شرایط خانوادگی و اجتماعی آنها را وادار به دروغ میکند)با مهارتهای گفتاری و صحبت کردن به تدریج درمان خواهند شد اما دستهی سوم که مشکلات شخصیتی دارند و 1تا 5درصد افراد جامعه را شامل میشوند با مهارتهای گفتاری قابل درمان نیستند.
این افراد علاوه بر مشکلات شخصیتی، اختلالات دیگر شخصیتی ورفتاری نیز دارند که باید برای درمان حتما به روانشناس و روانپزشک ارجاع داده شوند.
گزارش از میتراپوررمضان
انتهای پیام/