ساعت‌ها در سایت‌های موسیقی می‌گردیم و با صدها خواننده تازه‌کار آشنا می‌شویم که نمی‌دانیم از کجا به این نتیجه رسیدند که می‌توانند خواننده شوند.

حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ این روزها موزیسین‌های تازه‌کار آنقدر زیاد شده‌اند که در هر خانواده‌ای دست کم یک خواننده یا نوازنده وجود دارد، حالا اگر در همه خانواده‌ها هم اینطور نباشد، لااقل در اکثرشان همین است.

مثل قارچ خواننده سبز می‌شود!!!

در خیابان‌های شهر که قدم می‌زنی جوانانی را می‌بینی که یک ساز همراه خود دارند و با هر کدامشان که سر صحبت را باز کنی جوری وانمود می‌کنند که انگار با استعداد‌ترین و حرفه‌ای‌ترین فرد در حوزه موسیقی‌اند و حتی ادعا می‌کنند حقشان در این عرصه خورده شده و حداقل حقشان رسیدن به جایگاه یک نوازنده یا خواننده معروف است که متاسفانه پایمال شده!

فقط کافی است یک‌بار همان فرد پر مدعا برایتان بخواند. آن وقت است که احساس می‌کنی با شنیدن صدایش حتی مرغ‌ها هم از تخم‌کردن می‌افتند.

اما وقتی به یکی از استودیو‌های ضبط سر بزنید، صداهایی که بعد از ضبط می‌شنوی را نمی‌توانی باور کنی، این صداها همان صدای هنرمند عزیزمان است که در وسط خیابان چه‌چه می‌زد و پرندگان را فراری می‌داد؟

این همه تغییر مگر ممکن است؟

تازه می‌فهمم این همه صدای شبیه به هم از کجا می‌آید. به قول یکی از خوانندگان مطرح، این روزها خوانندگی یک کلاس کاری محسوب می‌شود، هر کسی که بخواند یا بنوازد یا حتی بسراید بسیار انسان فهیم و متفاوتی است که حقش اندر این عرصه پایمال شده است. 

من و این همه دل نگران محال است

ساعت‌ها در سایت‌های مختلف موسیقی می‌گردی و صدها خواننده می‌یابی که هر کدام حتی شده یک قطعه چه قانونی و چه غیرقانونی وارد بازار موسیقی می‌کنند و ادعای خوانندگی می‌کنند و جالب‌تر از همه این‌ها اینجاست که بعد از خواندن یک قطعه آن هم با هزاران واسطه نگران موسیقی کشور می‌شوند و در شبکه‌های اجتماعی بیانیه صادر می‌کنند که موسیقی این کشور به کجا می‌رود و حتی عنوان می‌کنند «من نگران موسیقی کشور هستم»!

اما عجیب است که با وجود این همه آدم نگران،وضع موسیقی ما هر روز به لحاظ کیفی بدتر می‌شود.

شاید دلیل تضاد این باشد که علیرغم بالا رفتن آمار دغدغه‌مندهای موسیقی ، آمار خوانندگانی هم در حال بالارفتن است که هر از چند گاهی قطعات شاید بی‌محتوا و غیر‌حرفه‌ای را در فضای مجازی منتشر می‌کنند.

البته اکثر اوقات خوانندگان این تیپی خیلی هم به چشم نمی‌آیند و دایره طرفدارانشان بین خانواده و دوستان صمیمی محدود می‌ماند، اما بعضی‌شان هم معروف می‌شوند که کاش نمی‌شدند!

بعضی‌ها هم به صرف داشتن پشتوانه‌ای قوی جوری خود را در این عرصه بزرگ می‌کنند که به همه چیز ممکن است شک کنی؛ آنوقت در کنار این هنرمند بزرگوار دوست عزیزی با 16 سال سابقه کاری حرفه‌ای در حوزه موسیقی هنوز هم برای مجوز گرفتن مشکل دارد!

ترانه‌های آبکی، بهانه‌های الکی ...!

جدا از زیاد‌شدن خواننده در این روزها ترانه‌های پوچی هم شنیده می‌شوند که اصلاً معنی و مفهوم آن‌ها را نمی‌فهمی، یا از عشق و تنهایی و خیانت می‌خوانند یا از چشمان یار...

ترانه‌هایی که مشابه آن‌ها را صدها بار شنیده ایم، جالب‌تر از همه اینجاست که با هر کدام از خوانندگان در این‌باره صحبت می‌کنیم می‌گویند:

«ما با دید متفاوتی به عشق نگاه می‌کنیم»، ولی نمی‌دانم چرا این تفاوت به چشم نمی‌آید!

چرا محتوای ترانه‌هایمان را به سمت ترانه‌های اجتماعی سوق نمی‌دهیم؟

چشمانم را می‌بندم تا شاید بتوانم مفهوم ترانه‌هایشان را درک کنم ولی حیف، حیف از این همه سرمایه و وقت که صرف خواندن و ضبط کردن این قطعات بی‌معنی می‌شود.

ای کاش می‌شد وزارت ارشاد برای این همه خواننده غیرقانونی و زیرزمینی فکری کند یا حداقل در فضای مجازی نظارت بیشتر وجود داشته باشد تا حق آنانی که واقعاً دارای استعداد هستند پایمال نشود و البته بستری فراهم کند تا هنرمند با استعدادمان مجبور نشوند به صورت غیرقانونی قطعه‌های اجرا شده خود را روانه بازار موسیقی کنند. 

هنر همیشه با ارزش بوده و هست و هنرمندان زیادی با تلاش و پشتکار خود توانسته‌اند اثر مثبت و بسزایی بر تاریخ هنر بگذارند؛ هنر مهم‌ترین بخش وجودی هر انسان زنده است.

خیلی هم لازم نیست که در هر خانواده‌ای یک هنرمند وجود داشته داشته باشد؛ هنر یک ویژگی ذاتی است و هر کسی از این ویژگی بهره نخواهد برد مگر این که فرد با استعدادی باشد، همین که تاثیر منفی بر روی هنر نگذاریم کفایت می‌کند.



یادداشت از: زهرا آقایی




انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷
خوب می نویسه
نگارشش جذاب بود
کم دارید از این خبرنگارها
آخرین اخبار