در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد؛ ولی ادعای استفاده ایران از سلاحهای شیمیایی هیچگاه ثابت نشد.از بعد نظامی عراق با استفاده از عنصر غافلگیری در ابتدای جنگ موفق شد بخشهایی از خاک ایران از جمله شهر خرمشهررا اشغال نماید. ایران در سالهای دوم و سوم جنگ موفق شد بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد نموده و از سال ۱۹۸۴ جنگ را به داخل خاک عراق بکشاند.اما این نبرد نابرابر رزمندگان سپاه اسلام عملیاتهای بسیاری برای دفاع از حق انجام دادند. از نظر گستردگي نظامي، عملياتهاي انجام شده را ميتوان به پنج دستهي گسترده، متوسط، محدود، نامنظم و ایذائی تقسيم بندي كرد.
حاکمان بغداد در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ با مقاصد و تمهیدات گوناگونی اقدام به ایجاد بحران، نا امنی و تضعیف اقتدار نظام جمهوری اسلامی در مناطق سرزمینی دشت آزادگان کردند و برای هجوم سراسری خود به این مناطق زمینه لازم را فراهم ساختند.
ارتش عراق هجوم سراسری خود را با حملات نیروی هوایی و سپس زمینی سازماندهی کرد. پس از اینکه بمبباران هوایی و گلولهباران توپخانهها که در عقبههای نزدیک خطوط مقدم قوای ایران مقارن با بعدظهر 31 شهریور1359 صورت گرفت، جنگ به طور رسمی آغاز شد. تلاش اصلی نیروی زمینی عراق، براساس عملیات در محور جنوب و سپس به عنوان دو تلاش پشتیبانی در جبهههای میانی متمرکز بود. ارتش عراق مهمترین اهداف نظامی خود را در جبهههای جنوب میجست و در این میان، خرمشهر، جزیره آبادان و اهواز به عنوان مراکز مهم استان جزء هدفهای اصلی تلقی میشدند.بدین ترتیب که سپاه سوم عراق قصد داشت با تصرف شهر اهواز، بخش عمدهیی از استان خوزستان را اشغال کند و زمینههای تجزیه این استان و الحاق آن به خاک عراق را فراهم آورد. از این رو در طرح حمله به سمت شهر اهواز، سه لشکر عراق گسیل شدند. لشکر 9 زرهی در محور بستان ـ سوسنگرد مهمترین مأموریت را بر عهده داشت و لشکر 5 در جنوب اهواز، سایر قوای احتیاط سپاه سوم نظیر لشکر یک در شمال این شهر، میبایست به کمک لشکر 9 در کار اشغال شهر بشتابند و زمینه لازم تصرف شهر اهواز را فراهم سازند.
"نیروهای عراقی در منطقه دشت آزادگان حرکت خود را از دو محور آغاز کرد. این دو محور، از شمال و جنوب بهصورت گازانبری دشت را احاطه میکردند. "لشکر 9 زرهی، هجوم خود به خاک ایران، به منظور تصرف بستان، سوسنگرد، حمیدیه و سپس اهواز را آغاز کرد.
ارتش عراق در هنگام هجوم توانست بخشهایی از مناطق دشت آزادگان را به اشغال خود درآورد.از هنگام تصرف مناطق دشت آزادگان تا طراحی عملیات طریقالقدس رزمندگان اسلام دهها عملیات ایذایی و محدود انجام دادند و آسایش را از ارتش عراق سلب کردند.
**عوامل مؤثر در طراحی عملیات ثامنالائمه
با انجام موفقیتآمیز عملیات ثامنالائمه(ع) فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن استراتژی جدیدی را تعریف کردند که چند هدف را دنبال میکرد: کاستن از خطوط پدافندی و در نتیجه آزادسازی نیروها به منظور افزایش توان برای آزادسازی گام به گام سایر مناطق اشغالی و آماده شدن برای عملیات بعدی تا انهدام ماشین جنگی ارتش دشمن.
الف. علل انتخاب منطقه عملیات
عمدهترین دلیل انتخاب این منطقه برای انجام دومین نبرد بزرگ جمهوری اسلامی ایران در سال 1360 علیه ارتش صدام، تناسب زمین و وسعت این منطقه عملیاتی با توان رزمی موجود رزمندگان اسلام در آن دوره زمانی بود. این مسئله پس از شناسایی مستمر که در ماههای قبل بر روی این منطقه در حال انجام بود مشخص شد. از سوی دیگر مهمترین عنصر کلیدی برای موفقیت در این عملیات رسیدن نیروی نظامی ایران به تنگة چزابه در حوالی مرز رسمی بین دو کشور بود که عمدهترین عقبة دشمن و مهمترین خط مواصلاتی ارتش عراق در این محدوده به حساب میآمد. تسخیر تنگة چزابه که درواقع نقطه ورودی ارتش عراق به خاک ایران بود، موجب از هم گسیختگی خطوط یکپارچه دشمن میگردید، مضافاً بر اینکه نزدیکی بستان به مرزهای رسمی بین دو کشور و تأمین آن قابل دسترس بود و از نظر سیاسی- تبلیغاتی میتوانست بازتاب رسانهای گستردهای نزد افکار عمومی مردم دو کشور و خاورمیانه را در پی داشته باشد و موقعیت ارتش بعثی عراق در رژیم صدام را متزلزل کند.
ب. اهداف عملیات
اهداف این عملیات عبارت بودند از:
1. قطع ارتباط نیروهای دشمن بین مناطق شمال و جنوب دشت آزادگان با تصرف و تأمین تنگه چزابه.
2. انهدام تجهیزات نیروی دشمن مستقر در منطقه دشت آزادگان در حد دو لشکر.
3. رسیدن به مرز بینالمللی و آزادسازی منطقهی به وسعت حدود 650 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران.
4. تمرکز و صرفهجویی در نیروی پدافندی غرب سوسنگرد و آزادسازی یک لشکر و یک تیپ زرهی از نیروهای ارتش و 4 تیپ از نیروهای سپاه.
د. بحث و بررسی طرح مانور
در طرحریزی مانور عملیات، پیشبینی شده بود که نیروهای سپاه و ارتش باید با عملیات تهاجمی وسیع و انهدام گسترده قوای دشمن در این منطقه، توان رزمی و میل جنگجویی نیروهای متجاوز را به شدت کاهش دهند و برای اجرای حمله نهایی جهت بیرون راندن دشمن از سرزمینهای اشغالی آماده باشند، بر این اساس پیشنویس طرح و مانور پیشنهادی عملیات طریقالقدس که در دهه سوم مهرماه سال 60 توسط قرارگاه مشترک ارتش و سپاه و با امضای غلامعلی رشید (فرمانده ستاد عملیات جنوب) از سپاه و سرهنگ نیاکی (فرمانده قرارگاه و لشکر 92 زرهی) از ارتش تهیه و به فرماندهان سپاه و ارتش و نزاجا و کلیه یگانهای حاضر در محدود منطقه عملیات و استان خوزستان اعلام و ابلاغ شد، که مهمترین فراز آن از این قرار است:
"لشکر 16 زرهی ارتش منهای تیپ 3 تقویت شده با تیپ 3 لشکر 92 زرهی ارتش و یگانهای سپاه (تیپهای 14 امام حسین(ع)، 34 امام سجاد(ع)، 25 کربلا و 31 عاشورا) در ساعت(س)، روز (ر) در شمال و جنوب رودخانه کرخه حمله نموده و بستان و مناطق غربی سوسنگرد را آزاد، سپس با اتکاء به موانع طبیعی اقدام کنند."
دستور جزء به جزء عملیات در تاریخ 5 آذر1360 تهیه و به یگانها ابلاغ شد. متن طرح مانور تنظیم شده بعد از بررسی در قرارگاه مشترک کربلا ارتش و سپاه بنا به پیشنهاد فرماندهان سپاه با تغییرات و اصلاحات اساسی روبهرو شد و حتی نام آن نیز به «طرح عملیاتی کربلای1» تغییر پیدا کرد.
ه. تشریح کلی طرح مانور عملیات
پس از بررسیهای فراوان و تاکید بر اصولی همچون ضرورت هدف قرار دادن نیروهای احتیاط عراق در عمق، بهرهگیری از نقاط آسیبپذیر دشمن، استفاده از تواناییهای- توان رزمی و میل جنگجویی- سپاه برای شکستن خطوط و انجام تک احاطهای توسط سپاه، و استفاده از یگانهای زرهی ارتش برای پدافند از مواضع تصرف شده، طرح کلی مانور عملیات مورد تصویب فرماندهان سپاه و ارتش قرار گرفت. محورهای مختلف عملیات با در نظر گرفتن شاخصهای متعددی، مانند وضعیت دشمن، زمین، ضرورتها و تاکتیکهای ویژه تعیین و برای هر محور اهداف و سازمان رزم مشخص بشرح ذیل در نظر گرفته شد.
1. تلاش اصلی نبرد
با توجه به تحلیل و بررسی از نگرش دشمن نسبت به توان خودی و عدم باور آنان نسبت به امکان عبور قوای خودی از منطقه رملی شمال عملیات، محور شمالی رودخانه کرخه به عنوان بازوی اصلی مانور تک احاطهای عملیات انتخاب لذا مقرر شد این منطقه با استفاده از یک مانور احاطهای و با به کار بردن دو تیپ پیاده سپاه و یک تیپ زرهی ارتش پاکسازی شده و تنگه چزابه تأمین شود. در محور شمال رودخانة کرخه، تیپ 3 زرهی از لشکر 92 ارتش و تیپهای 14 پیاده امام حسین(ع) و 34 پیاده امام سجاد(ع) از سپاه پاسداران مأموریت داشتند تا ضمن تصرف مواضع دشمن درجابرهمدان، تلاش اصلی خود را متوجه عمق کنند و پس از انهدام دشمن، شمال شهر بستان و شمال پلهای احداث شده در ابوچلاچ را تأمین نمایند. در این جبهه، مقرر شد نخست نیروهای پیاده سپاه و بسیج پس از پشت سرگذاشتن مواضع و استحکامات دشمن، توان آنها را منهدم و با پاکسازی و باز کردن معبرهای مناسب، به کمک نیروهای زرهی و مکانیزه تیپ 3 لشکر92 و گردانهای زرهی و مکانیزه سپاه به تک ادامه دهند یا به صورت نیروی پدافندی در منطقه آزاد شده، وارد عمل شوند.
2. تلاش پشتیبانی نبرد
یک مانور جبههای با استفاده از 2 تیپ پیاده سپاه و 2 تیپ زرهی ارتش طراحی شد که ضمن پشتیبانی از تلاش اصلی، اهداف دیگری را دنبال میکرد که شامل آزادسازی بستان و منطقه غرب سوسنگرد و نیز دستیابی به کرانه شمالی رودخانه نیسان و سواحل شرقی هورالهویزه بود.
تلاش برای کسب آمادگی
بر پایه ویژگیهای مثبتی که منطقه عملیاتی بستان ـ سوسنگرد داشت، این منطقه برای اجرای عملیات انتخاب و اقدامات ضروری برای آمادهسازی آن آغاز شد.معمولاً برای انجام هر عملیات، طی جنگ ایران با عراق اقداماتی به شرح زیر صورت میگرفت:
شناسایی منطقه موردنظر، کسب اطلاعات از استعداد و نحوه آرایش دشمن، تشکیل سازمان رزم برای شرکت در عملیات، طرحریزی مانور عملیات، انتقال یگانهای رزمی به منطقة عملیات و اجرای عملیات در زمان مناسب. بر این اساس، در عملیات طریقالقدس اقدامات فوقالذکر صورت پذیرفت که تنها بخشهایی از آن مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
آمادهسازی
بر اساس تجارب به دست آمده در عملیات حصر آبادان، فرماندهان تلاش عمده خود را معطوف مقدمات نبرد کردند. این کار به دنبال تشکیل جلسات متعدد به منظور انجام هماهنگی لازم صورت پذیرفت. هدف اصلی ایجاد وحدت رویه در واحدهای پشتیبانی، سازماندهی و انسجام و آمادهسازی کامل نیروها برای مرحله نهایی بود. مضافاً بر اینکه مشکلات و کمبودها در سایه تشکیل نشستهای مشترک قابل بررسی و رفع بود.
جهادسازندگی در آمادهسازی پیش نیازهای ضروری عملیات به ویژه احداث جاده پیروزی که تأثیر تعیینکنندهای در موفقیت رزمندگان در محور شمال کرخه داشت.
شناسایی
با مشخص شدن مأموریت و اهداف عملیات، نیروهای واحد اطلاعات و عملیات بسرعت نسبت به شناسایی خطوط دشمن اقدام کردند و توجه اصلی آنان معطوف به شناسایی در عمق مواضع دشمن و یافتن راهکارهای مناسب بود.
در مهر1360، یک شناسایی کلی از مناطق عملیاتی سوسنگرد توسط فرماندهی وقت سپاه انجام شد. در همین اثناء نیز دستاندرکاران اصلی عملیات سپاه یعنی غلامعلی رشید، رحیم صفوی و حسن باقری بالاتفاق نسبت به شناخت مواضع دشمن طی دفعات مختلف در ماههای مهر، آبان و آذر اقدام کردند.به دنبال این فعالیتها، مساله کنترل دقیق محورها و شناسایی کاملتر منطقه عملیاتی مطرح شد و مسئولیت کار شناساییها بر عهدة حسن باقری گذارده شد.مهمترین بخش شناسایی در عمق با هدف انهدام دشمن شامل سرزمینهای در شمال غربی رودخانه نیسان واقع در منطقه غرب سوسنگرد و حاشیه هور و در عمق مواضع دشمن در بر دارندهی روستاهای دفار، نهر کسر، شیخ محمود و تا حوالی بیت نعمه میشد. برای شناسایی معابر خودی بهطرف مواضع دشمن و بر عکس، شناسایی موانع مصنوعی شامل میادین مین، خاکریزها و سایر تأسیسات و نیز شناسایی و ثبت تحرکات و استعداد پشتیبانی دشمن اعم از هوایی، هوانیروز، توپخانه و پدافند هوایی اقدامات فراوان گستردهای انجام گرفت. همچنین منطقه شمال کرخه در حد فاصل جناح شمالشرقی مواضع دشمن و ارتفاعات میشداغ در منطقه رملی نیز شناسایی شد که اطلاعات آن بسیار حائز اهمیت بود و منجر به طرحریزی عملیات به صورت احاطهای شد و مسیر جادههای معروف به پیروزی یا ابوذر و فانوس بر روی منطقه رملی نیز براساس همین اطلاعات و برابر نیاز عملیات شناسایی و سپس احداث شد.
درست مقارن با واگذاری مأموریت اصلی شناسایی میدانی به سید علی حسینی تحت نظر حسن باقری او به همراه دوستانش کار خود را آغاز کردند. به دنبال ابلاغ مأموریت مشترک نیروهای مسلح گروهی در حدود 40 نفر متشکل از پرسنل سپاه و 6 نیروی سرباز وظیفه ارتش مأمور به سپاه با حضور افراد بومی منطقه دشت آزادگان به سرپرستی سیدعلی حسینی شکل گرفت.
وضعیت نیروهای دشمن
یگانهای مستقر نیز جزء واحدهای زبده و نمونه به حساب میآمدند که به تدریج با اطلاعات به دست آمده توسط دشمن یگانهای دیگری نیز بدانها پیوسته و مواضع ارتش عراق را قبل، حین و بعد از عملیات طریقالقدس تقویت کردند. استعداد دشمن در سطح منطقه عملیات طرقالقدس شامل 10 تیپ زرهی و مکانیزه با حدود 300 تانک و 117 دستگاه نفربر به همراه بخشی از نیروهای کماندویی و نیروی مخصوص بود. استعداد یگانهای ارتش عراق در منطقه جنوبی بهعلت گستردگی و حساسیت، تقریباً دو برابر استعداد یگانهای بخش شمالی بود که دارای 3 تیپ زرهی، 1 تیپ مکانیزه و 2 تیپ پیاده بودند و مابقی در بخش شمالی قرار داشتند.
توان ارتش عراق به شکل گردان بدین ترتیب بود:
14 گردان تانک، 9 گردان مکانیزه، 8 گردان پیاده، 14 گردان نیروی مخصوص و کماندو به همراه سه هزار قاطع جیش الشعبی. در مجموع با حدود 44 گردان به علاوه 300 دستگاه تانک و 117 دستگاه نفربر، 13 آتشبار توپخانه از جمله گردانهای 321، 355، 382، 368، 330 توپخانه، یک آتشبار از گردان 390 و دو آتشبار از گردان 362 و یگانهای توپخانه پدافند هوایی، توان قوای دشمن را تشکیل میدادند.همچنین، احتیاط نزدیک دشمن یک تیپ زرهی به استعداد 100 دستگاه تانک و احتیاط مستقر در شمال و جنوب کرخه، 2 تیپ زرهی به همراه گردانهای کماندویی قیس و الحیفاء را شامل میشد.
در بخش شمال رودخانه کرخه مواضع دشمن که از یک سو به رودخانه کرخه و از سوی دیگر به زمینهای غیرقابل عبور رملی متکی بود توسط یک تیپ پیاده، یک تیپ نیروی مخصوص و یک تیپ زرهی و سه گردان توپخانه پدافند میشد. ترکیب یگانهای ارتش عراق در این منطقه شامل تیپ تقویت شده 26 زرهی از لشکر 5، تیپ 93 پیاده از لشکر 4 پیاده کوهستانی، گردان 1 پیاده از تیپ 23 تحتالامر لشکر 8 پیاده کوهستانی، تیپهای 31 و 32 نیروی مخصوص و قاطع المحمودیه (جیش الشعبی) و قاطع اسلام (جیشالشعبی) و تیپ 422 پیاده بودند. فرماندهی جبهه شمالی دشمن در منطقه رملها به عهده تیپ تقویت شده 26 زرهی از لشکر 5 قرار داشت.
در عین حال مواضع دشمن در جنوب کرخه نیز از لحاظ ظاهری شبیه خاکریزهای شمالی بوده و توسط 4 تیپ پیاده، مکانیزه و زرهی به علاوه 4 گردان توپخانه محافظت میشد.آرایش صفوف و خطوط دشمن در جنوب کرخه شامل تیپ 25 مکانیزه از لشکر 6 زرهی و تیپهای 16، 30 و 96 زرهی از لشکر 6 زرهی (مستقر در دهلاویه)، تیپ 48 پیاده از لشکر 11 پیاده، تیپ 12 زرهی از لشکر 3 زرهی ـ شامل گردانهای تانک قادسیه، قطیبه، معتصم و 3 مکانیزه ـ یک گردان از تیپ 32 نیروی مخصوص ـ مستقر در رمله و دهیمی ـ گردان 20 دفاع الواجبات نیروهای کماندویی لشکر 7 پیاده و نیروهای به نام قاطع اسلام (با هویت جیشالشعبی) ـ مستقر در دهلاویه و سابله ـ و واحدهای متفرقه پیاده بود.
مسئولیت هدایت و کنترل واحدها و یگانهای مستقر در جنوب کرخه بعهده لشکر 6 زرهی دشمن به عنوان یکی از یگانهای زبده ارتش عراق بود که قرارگاه آنها در غرب منطقه جفیر و جنوب شهر هویزه و حاشیه هورالهویزه بود.بر این اساس شناخت کاملی از ترکیب، گسترش، آرایش و استعداد نیروهای دشمن از سوی نیروهای زبده اطلاعات عملیات به دست آمد و شرایط برای نبرد مهیا شد.
ابلاغ مأموریت و سازماندهی و استعداد یگانها و نیروها
پس از انتخاب یگانهای مختلف ارتش و سپاه، توسط فرماندهان ذیربط، مأموریت هر کدام به صورت مجزا توسط فرمانده قرارگاه مشترک کربلا، غلامعلی رشید و مسعود منفرد نیاکی به فرمانده یگانهای تعیین شده، در اواخر مهر1360 رسماً ابلاغ شد. به دنبال انتخاب یگانهای عملیات طریقالقدس، هر یک از لشکرها و تیپهای موردنظر، درصدد سازماندهی مجدد و جدید و مشخص کردن سازمان رزم خود برآمدند. فرماندهان هر یک از یگانها به تکاپو افتاده و ضمن برآورد اولیه نیروی موردنیاز برای تحقق کلیات مأموریتهای پیشبینی شده، درصدد آزادسازی بخشی از نیروهای خود از مواضع پدافندی قبلی برآمدند. بدین ترتیب گسترش سازمان رزم سپاه و ارتقاء آن از گردان به تیپ بر توان نظامی ایران افزود و این مسئله نقش مؤثری در تبیین استراتژی جنگ و طرحریزی سلسله عملیاتهای بعدی داشت.
جمع گردانهای شرکت کننده در عملیات
استعداد نیروهایی که در حمله شرکت داشتند 7 تیپ پیشبینی شده بود که شامل 4 تیپ از سپاه و 3 تیپ زرهی از ارتش، در مجموع به استعداد 50 گردان بود. 35 گردان از سپاه در بردارنده 34 گردان پیاده، 2 گروهان منهای مکانیزه و یک گردان تانک و 16 گردان، از ارتش شامل 6 گردان زرهی، 6 گردان مکانیزه، یک گردان سوار زرهی و 2 گردان پیاده بود که یک گردان آن از ژاندارمری ایفای نقش میکرد. نیروی احتیاط و پدافندی 2 تیپ شامل 1 تیپ زرهی (تیپ 3 لشکر 16 زرهی قزوین از ارتش) و یک تیپ پیاده از سپاه (تیپ35 پیاده امام حسن(ع)) بود.
استعداد توپخانه ارتش 7 گردان و همچنین استعداد ادوات سپاه3 گردان تقویت شده بود. به علاوه یگانهای ارتش و سپاه هریک واحدهای مجزای پدافند هوایی، بهداری، مهندسی رزمی، تخریب، مخابرات و ... داشتند.ضمناً هوانیروز با انجام مأموریتهای پشتیبانی، آتش، حمل آماد، نیرو و تخلیه مجروح و دیدهبانی هوایی اقدام میکرد. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مأموریت پشتیبانی هوایی عملیات را به عهده داشت.
فرماندهی و هدایت عملیات و نحوه فرماندهی یگانها
پس از تشکیل قرارگاه کربلا با حضور همزمان ارتش و سپاه شرایط همکاری مشترک در زمینههای مختلف فراهم شد. به دنبال چندین بار تغییراتی که در زمینه فرماندهی و انتخاب یگانها ایجاد شد، در نهایت مقرر شد تیپهای 14 امام حسین(ع)، 34 امام سجاد(ع) سپاه و تیپ 3 زرهی لشکر 92 ارتش در شمال کرخه و تیپهای 25 کربلا و 31 عاشورا بهمراه دو تیپ (1و2) لشکر 16 زرهی ارتش در جنوب کرخه به طور مستقل از یکدیگر و تحت فرماندهی یک قرارگاه موقت وارد عملیات شده و رابطه یگانهای ارتش با یگانهای سپاه هم تقریباً به صورت همتا و با هماهنگی در طرحریزی، اجرا و هدایت عملیات درآمد. در اواخر آبان ماه براساس تدابیر فرمانده سپاه و نیروی زمینی ارتش قرارگاههای فرماندهی مرکزی و تاکتیکی در سطح منطقه تشکیل شد. علیای حال فرماندهی نیروهای پیاده اعم از ارتش و سپاه که در موجهای مختلف وارد عمل میشدند در کل، منطقه عملیاتی به عهده سپاه بود. در موج دوم نیروهای زرهپوش ارتش و سپاه وارد عمل میشدند. فرماندهی نیروهای زرهی و مکانیزه به عهده فرماندهان نظامی سپاه و ارتش بود.
آغاز حرکت رزمندگان (از عقبه به سوی خط مقدم)
بنابر تدابیر قبلی، پایان روز 5/9/1360 به عنوان زمان آغاز عملیات انتخاب شده بود، لیکن نظر به معضلاتی که وجود داشت و همچنین عدم آمادگی کامل منطقه و یگانها، انجام عملیات به پایان روز 7/9/1360 موکول شد. ساعت شروع درگیری نیز، با توجه به عمق منطقه عملیاتی و نیاز به زمان کافی جهت دستیابی نیروها به اهداف پیشبینی شده ساعت 30 دقیقه بامداد روز 8/9/1360 تعیین گردید.در همین خصوص گردانهای عملکننده محور شمال کرخه در محدوده دیدگاه 3 که میبایست مواضع نظامی دشمن را در عمق 18 کیلومتری تصرف کنند، نیروهای خود را از 24 ساعت قبل گسیل کرده و بخشی از مسیر پر فرازونشیب رملها را در این فرصت پشت سرگذارند تا شب حمله در کمترین زمان و فاصله مکانی وارد عمل شوند و ضریب دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده را تضمین نمایند.
وضعیت جوی و تأثیر آن در عملیات
همزمان با حضور نیروهای گردانهای عمل کننده در منطقه، وضعیت جوی نیز دگرگون شد. هوا از صبح روز شنبه ابری شد، بهطوری که امکان شناسایی هوایی از هواپیماهای دشمن را سلب کرد. وزش باد نیز ـ برای دشمن، مزید بر علت شد تا گردوغباری تمام سطح منطقه را بپوشاند.شدت بارش باران از ساعات اولیه شب موجب گردید که نیروهای گشتی شناسایی و نگهبانی دشمن که هر شب هوشیارانه مناطق را زیرنظر داشتند به داخل سنگرها رفته و ضریب میزان حساسیت آنها به صورت قابل توجهی کاهش پیدا کند.در چنین شرایطی بود که رزمندگان اسلام، فارغالبال به ویژه بخش شمالی تپههای رملی را پشت سر گذاردند و بعد از عبور از زمینهای سفت خود را به میادین مین و معابر نفوذی رساندند.
**شرح عملیات
آغاز حرکت یگانها
در شرایطی که باران رحمتالهی میبارید، در آن تاریکی چشمها به سیاهیها دوخته شده بود و گوشها انتظار فرمان حمله را میکشید. در این هنگام برای رعایت اصل غافلگیری، سکوت مطلق رادیویی برقرار و تمام شبکههای بیسیمی خاموش بود.در عین حال قرارگاه مرکزی فرماندهی عملیات در روستای بردیه در غرب شهر سوسنگرد و در منطقه عمومی دهلاویه که کار هدایت نبرد را عهدهدار بود، بر اوضاع تسلط کافی داشت.
در این لحظات نفسگیر، نیروهای رزمنده تحت امر یگانهای خود، به موقع در نقاط از پیش تعیین شده حضور پیدا میکنند و در انتظار فرمان حمله میمانند.
صدور فرمان حمله
با سپری شدن شرایط و اوقات نگران کننده بالاخره لحظه موعود فرارسید و عقربههای ساعت 30 دقیقه بامداد را نشان داد و فضای سکوت قرارگاه در بردیه با سخنان محسن رضایی فرمانده سپاه و بدین ترتیب شکست:
بسمالله الرحمن الرحیم
"ولا حول و لاقوه الا بالله العلی العظیم" الان ساعت دوازده و نیم است و طبق توافقی که با برادران ارتش داشتیم با توکل بر خدا و با در نظر گرفتن یاری حضرت مهدی عجالله تعالی فرجه (صلوات فرستادن حضار) برادر عزیزمان رشید مسئول عملیات سپاه، در این جریان، دستور آغاز عملیات را میدهد، به امید آنکه انشاء الله بتوانیم تا چند ساعت آینده به مرز برسیم"
غلامعلی رشید فرمانده عملیات و قرارگاه کربلا نیز این گونه کلام را آغاز و رمز را اعلام کرد:
بسمالله الرحمن الرحیم "ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم" بنا به دستور فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با کسب اجازه از ایشان، من به عنوان فرمانده عملیات، کلمة رمز شروع عملیات اخیر را که به نام عملیات طریقالقدس معروف است میدهم: "یا حسین"!
آغاز درگیری
هنگامی که طنین صدای رمز عملیات، توسط فرماندهان صحنه نبرد غلامعلی رشید در بیسیمها پیچید، بلافاصله رزمندگان در دل تاریک شب به قلب صفوف دشمن هجوم بردند. حمله گسترده سلحشوران ایرانی به عمق مواضع دشمن، آغاز شد.
محور شمال کرخه
از مسیر رملها، در بخش شمال کرخه، 12 گردان پیاده، به عنوان نیروی احاطه کننده شامل 11 گردان پیاده از سپاه و یک گردان پیاده از ارتش به همراه دو گردان تانک و یک گروهان مکانیزه متشکل از یک گردان زرهی سپاه و یک گردان زرهی ارتش و یک گروهان مکانیزه از سپاه حمله به سمت عمق جبههی دشمن برای رسیدن به خط استراتژیک تنگة چزابه را آغاز کردند.
محور جنوب کرخه
دو تیپ پیاده 25 کربلا و 31 عاشورا نیر باحضور چندین گردان وارد عمل شدند تا به دنبال آنها نیروهای تیپ 1 و2 لشکر 16 زرهی قزوین به اهداف خود نائل آیند.
شهادت فرماندهان
اگرچه تلاش رزمندگان در این محدوده قابل تامل و شگرف بود لیکن وجود استحکامات فراوان و فشار زیاد دشمن در واکنش به یورش نیروهای خودی موجب شد که روند کار در پیشروی گره بخورد و نفرات آن گردان مدتی در معابر و میادین مین گرفتار شوند و نتوانند راه به جایی ببرند. رکود کار پیشروی نیروها در محدوده دسته خاکریز عصا شکل علاوه بر اینکه در شروع کار برای آنها موفقیتی در بر نداشت بلکه شرایط مخاطره آمیزی برای نیروهای عمل کننده تیپ 14 امام حسین(ع) در محورهای دیدگاه دوم و به ویژه سوم به وجود آورده بود. زیرا آنها در عمق 18 کیلومتری مواضع دشمن به شکل خطرناکی پیش رفته بودند و هر گونه خللی در موفقیت بخش شمالی، منجر به شهادت و اسارات فرماندهان و رزمندگان حاضر در عمق مواضع عراق میشد که در صورت وقوع، تبدیل به فاجعهای میگردید که قابل جبران نبود. ساعت حدود یک بامداد را نشان میدهد. دیگر بیش از این درنگ جایز نبود، باید نیروها را به هدف رساند. فرمانده تیپ 34 امام سجاد(ع) که اوضاع را اینچنین بهم ریخته میبیند، مقر هدایت عملیات را ترک میکند و اختیارات خود را در حضور رحیم صفوی به جانشین تیپ میسپارد و سراسیمه خود را به خط اول میرساند.
فرمانده با تسلط و اشرافی که به منطقه عملیاتی داشت. نیروهایش را به کانال نفوذی هدایت میکرد. کمک او به نیروهای واحدهای اطلاعات و عملیات و گردان تخریب، معبرهای موجود را تا اندازه زیادی برای عبور مناسب رزمندگان خطشکن مهیا میکند. به یکباره حدود ساعت 45 دقیقه بامداد، فرمانده تیپ و بیسیمچیاش با رفتن روی مین و همزمان اصابت موج انفجار گلوله کاتیوشای دشمن به آنها در لحظات اولیه نبرد، به شهادت میرسند. در پس این رخداد، روند حرکت پرشتاب رزمندگان در جدار مواضع دشمن مجددا کند شد و تمامی محاسبات قبلی را بهم ریخت.به دنبال شهادت فرمانده تیپ 34 امام سجاد(ع) و همچنین شهادت و مجروح شدن تعدادی از فرمانده دستهها و گروهانها در میادین مین، هنگام هجوم به خاکریز عصا شکل ـ بر اثر مقابله نیروهای ارتش عراق ـ اضطراب برای مدتی بر وجود همگان در قرارگاه کربلا و مقرهای تاکتیکی مستولی شد هر چند تلاش برای رفع این نقصیه با جابهجایی مدبرانه فرماندهان عملیات و اعزام فرد سلحشور و توانمند دیگری یعنی جانشین تیپ امام سجاد(ع) عملاً آغاز و وارد فاز جدیدی شد.
حسین خرازی که به صورت مستقیم در دیدگاه سوم مستقر شده بود وقتی از فرماندهان گردانها، درخواست اعلام وضعیت کرد و همگی از گم شدن در رملها یاد کردند با لحنی محزون از ردانیپور میخواهد که آنها را به آرامش دعوت کند و برخودشان مسلط باشند.دیگر سرنوشت نبرد به نحوه عملکرد حسین خرازی فرمانده تیپ14 امام حسین(ع) و نیروهایش بستگی پیدا کرده و با شرایط آنها کاملاً گره خورده بود. چندین کیلومتر آن طرفتر، یعنی آن سوی تپههای در هم تنیده رملی هم ولوله و غوغایی بر پا بود.
طلیعه فرج و امید
تمهیدات به عمل آمده در محور شمالی کارساز بود و گرههای ایجاد شده در مسیر انجام عملیات با تدبیر فرماندهان یک به یک در حال گشوده شدن بود. حضور مستقیم یکی از فرماندهان برجسته کارآزموده در خط مقدم بلافاصله انسجام را به اردوگاه تیپ 34 امام سجاد(ع) بازگرداند و با هدایت او نیروها روانه خاکریز دشمن شدند. هنوز ساعت اولیه عملیات سپری نشده بود که اخبار امیدوارکننده جای خود را به خبرهای ناامیدکننده اولیه داد.
دقایقی از ساعت یک بامداد سپری نشده بود که مقر فرماندهی محور شمال کرخه خبر گشایشهای تیپ 34 امام سجاد(ع) را به فرماندهان عملیات قرارگاه کربلا مخابره کرد. حدود ساعت 01:05 دقیقه بامداد خبر شکسته شدن خاکریز عصا شکل از طرف تیپ 34 امام سجاد(ع) اعلام شد و بلافاصله بین واحدهای محورهای دیگر رد و بدل شد.
حسین خرازی پس از دقایقی راز و نیاز با محبوبش به شکل شگفتانگیزی آرام میشود. گویا گمشده و راه را یافته است. او با تمام وجود وارد عمل میشود. لحظاتی بعد سید جاسم و سید عبدالله [افراد بومی که از رزمندگان عرب محلی درجلو بودند] میآیند؛ با کمک آنها و هدایت آتش دهانه توپخانه دشمن بالاخره مسیر پیدا میشود.
در عین حال سایر گردانهای محور دیدگاه سوم نیز با پشت سر گذاردن موانع و پیدا کردن مسیر از ضلع شمالی تپههای دارالشیاع بالای سر قبضههای توپخانه قرار گرفتند.
دقیقاً در ساعت 02:35 دقیقه بامداد نیروی گردانها همچون عقابی تیزچنگ از همه طرف توپخانه را محاصره و سپس برسرآنان یورش آوردند و آن را برای همیشه در ارتفاعات دارالشیاع خاموش کردند و تعداد 19 قبضه توپ 152میلیمتری و تعدادی قبضه توپ 130میلیمتری را سالم به دست آوردند.
نحوه عبور و ضرورت حضور یگانهای زرهی
در چنین اوضاعی نیروهای زرهی ارتش و سپاه که از غروب بتدریج حرکت کرده و آخر شب روی جاده بودند، بعد از آغاز درگیری و با شروع عملیات به حرکت خود تا دیدگاه سوم ادامه دادند و توانستند ضمن عبور نیروهای پیاده از معابر و خطوط اول به تدریج راه خود را در میان تپهها پیدا کنند. اگرچه گردان زرهی 293 تیپ 3 لشکر 92 و تیپ 14 امام حسین(ع) و یگان مستقل زرهی تحت امر قرارگاه هم مانند نیروها چندین بار مسیر را گم کردند اما بالاخره توانستند از موانع عبور کنند.
گسیل نیروهای زرهی از رملها، تپههای صعبالعبور و جاده شنی شاکریه به بستان و تاخت آنها بسوی خطوط درگیری، امکان الحاق و تداوم عملیات یگانها برای مراحل بعدی در محور شمال کرخه را فراهم ساخت و موجب قوت قلب رزمندگان اسلام برای پیمودن گامهای بعدی شد.
در هم کوبیدن مواضع دشمن در عمق منطقه شمال کرخه به ویژه در غرب روستای خرابه یعنی مقر تیپ 26 مکانیزه از لشکر 5 زرهی ارتش عراق ضرورت داشت. بنابراین یگانهایی که از ارتفاعات دارالشیاع به سوی جاده موجود در منطقه سرازیر شدند، درصدد بودند تا با نیروهای تیپ 34 امام سجاد(ع) و محور دیدگاه دوم تیپ 14 امام حسین(ع) الحاق کنند.
بعد از مدت زمانی که نیروها شیب تند ارتفاعات به سمت دشت را پشت سرگذاشتند، حدود ساعت 4 صبح به کنار جاده رسیدند. ولی الحاق کامل آنها در واقع طی ساعات اولیه صبح روز هشتم آذرماه به وقوع پیوست.
آزادسازی بستان
کلیه نیروهای یگانهای عملکننده در محور شمالی درصدد دستیابی به نقاط مهم دیگری برآمدند تا ضمن الحاق زمینه را جهت آزادسازی شهر بستان و پلهای حاج مسلم و ابوچلاچ را فراهم سازند. با ورود قوای ایرانی به بستان درگیریها برای تکمیل شدن محاصره شهر و پاکسازی کامل آن با حضور یگانهای پیاده سپاه از حدود ساعت 8 صبح به بعد آغاز میشود. به دنبال حضور گردانهای تیپهای 14 امام حسین(ع) و 34 امام سجاد(ع) به صورت همزمان در محدوده شهر بستان و نفوذ نیروهای خودی به عمق مواضع دشمن، عملاً مقر تیپهای 26، 93 و 33 زرهی عراق که در شمال غربی بستان قرار داشت، تسخیر شد و کلیه نیروهای این تیپها در مخمصه جانکاه و عجیب قرار گرفته و در واقع محاصره شدند.
رزمندگان که از پیروزی خود مطمئن بودند سعی کردند، کلیه نیروها و امکانات دشمن را سالم به اسارت و غنیمت بگیرند. برخی از نفرات ارتش عراق هنگامیکه با یگانهای ایرانی روبرو شدند و بیخبر از نفوذ نیروهای اسلام به عمق منطقه تحت تصرف آنها بودند، سعی کردند مقابله کنند و برخی دیگر پا به فرار گذاشتند. در عین حال بیشتر نیروهای تیپهای زرهی عراقی در راه مقابله به رزمندگان اسلام به هلاکت رسیدند و تعدادی دیگر یک گام به عقب گذاردند تا مقاومت را کمی دورتر در غرب بستان ادامه دهند.
بالاخره تا حوالی ظهر روز هشتم بعد از چند ساعت درگیری شهر بستان به صورت کامل پاکسازی و در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت.
بدین ترتیب شهر بستان بعد از 409 روز از دست اشغالگران مصادف با هشتم آذر سال 1360 آزاد شد و زمام امور آن به دست نظام جمهوری اسلامی ایران افتاد.
هنگام صبح چندین مساله ذهن فرماندهان را به خود مشغول ساخته بود. نگاه اول مقابله با پاتکهای دشمن و در گامهای بعدی تثبیت مناطق آزاد شده و تأمین آن بود و در آخر ادامه دور تک در شمال و جنوب کرخه به منظور تحقق اهداف پیشبینی شده قرار داشت.
اعلام اخبار فعالیتهای دشمن در همان ابتدای صبح (در ساعت 8 تا 9:30) توسط معینیان معاون اطلاعاتی حسن باقری از این قرار بود که اعلام کرد:
"در موج اول پاتکهای صبحگاهی سهگردان زرهی رافدین، معلق و المثنی که هر کدام استعداد 45 دستگاه تانک دارند، در محدوده تیپهای31 عاشورا و25 کربلا حضور پیدا کردهاند و یگانهای احتیاط نیز به منطقه جنوب نیسان و پل الوان منتقل شده و آمادهاند تا وارد عمل شوند."در هر حال عملکرد یگانهای محور جنوب کرخه به دلایل مختلف رضایت بخش نبود، رزمندگان نیز با پیشروی محدودی پشت خاکریزها و مواضع دشمن مانده بودند.
مرحله و شب دوم نبرد
نبرد در چزابه
پس از سپری شدن شب و روز اول نبرد، به سبب آسیبهای جدی و فراوانی که سازمان تیپ34 امام سجاد(ع) متحمل شد و دو تیپ14 امام حسین(ع) و34 امام سجاد(ع) در هم ادغام شدند و مقرر گردید هر دو در قالب یک یگان و به صورت متحد و یکپارچه وارد عمل شوند و گردانها و نیروهای باقیمانده تا انتهای نبرد تحت امر فرماندهی حسین خرازی ایفای نقش میکنند. در این فاصله، حسین خرازی به ارزیابی توان و شناسایی از مواضع دشمن اقدام کرد. در مجموع 6 گردان پیاده سپاه و چهار گردان زرهی از سپاه و ارتش در تداوم عملیات جهت آزادسازی پلهای سابله و ابوچلاچ و تنگه و تپة چزابه وارد عمل شدند.
مضافاً بر اینکه گردان 106 تیپ14 امام حسین(ع) مأموریت داشت از نفوذ دشمن به سابله جلوگیری کند.
به علاوه گردان توپخانه 105 در نزدیکی پل بستان و گردان توپخانه 175 ارتش که در حوالی روستای شاکریه مستقر شدند مأموریت پشتیبانی آتش یگانهای عملکننده در شمال (تنگه چزابه، تپههای نبعه و عرب) و جنوب (پلهای سابله و تعاون و رودخانه سابله و نهر عبید) را به عهده داشتند. همچنین نیروهای تکور با بیش از 14 قبضه از انواع خمپارههای 120م.م و 81م.م که گردان ادوات تیپ14 امام حسین(ع) را تشکیل میدادند، پشتیبانی میشدند.
پس از آمادگی و حرکت نیروها از حوالی بستان به سوی منطقه چزابه و به دنبال دریافت فرمان حمله در ساعت 24:15 دقیقه مورخه 9/9/1360، گردانهای تعیین شده به طرف مواضع دشمن هجوم خود را آغاز کردند و توانستند به اهداف خود یعنی آزادسازی چزابه و دستیابی به مرز نایل آیند و مرحله دوم نیز با موفقیت به پایان رسید. به دنبال تلاشهای گردانهای پیاده و زرهی که از شمال کرخه به سوی جنوب کرخه انجام گرفت، و با جدا شدن یگان هایی از تیپ14 امام حسین(ع) شکل گرفت.
صدور فرمانِ فرماندهان عملیات به یگانهایی نظیر تیپ14 امام حسین(ع) و گردان زرهی2 از تیپ3 لشکر92 زرهی و انجام هماهنگی با فرماندهان تیپ25 کربلا و 2 زرهی لشکر16 جهت اقدام مشترک اگر چه از روز دوم به صورت جدی آغاز شد اما در مقابل قوای خودی اراده و تصمیم دشمن قرار داشت که با فرمان صریح صدام حسین فرمانده نیروهای مسلح و رئیسجمهور عراق از جنوب دهها زرهپوش و چندین یگان پیاده و مکانیزه خود را آماده کارزار کرده بود، این مهم به تأخیر افتاد و این شرایط از روزهای دوم و سوم آغاز و تا روزهای پنجم و ششم ادامه پیدا کرد.
روز پنجم نبرد (12/9/1360)
روز پنجشنبه 12 آذر1360 که پنجمین روز نبرد محسوب میگردید با تبادل آتش بین طرفین و تلاش قوای خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفه سپری شد. از غروب روز پنجم پیامهای معناداری از طریق بیسیم بین فرماندهان ارتش عراق رد و بدل میشد که موجب جلب توجه پستهای شنود نیروهای نظامی شد.در عین حالی که بحث و بررسی فرماندهان عملیات به درازا کشیده شد و شب فرا رسیده بود، اما جلسه هنوز نتیجهای در برنداشت. در این گیرودار، تحرکات دشمن و بالطبع میزان مکالمات آنان نیز افزایش یافت، حدود ساعت 22:30 پست شنودهای سپاه متوجه مبادله پیامهای متعدد یگانهای عراقی شدند. در پیامی که ساعت 23:50 دقیقه توسط قرارگاه فرماندهی دشمن به یگانهای عراقی مخابره شد و توسط پستهای شنود استراق شده بود چنین مطالبی نهفته بود که عنوان گردید:
"صدام حسین [فرمانده کل ارتش عراق] به شما سلام میرساند و به همه نیروها آفرین میگوید."
ششمین روز نبرد (13 آذر1360)
پاتک غافلگیرانه دشمن
در روز ششم عملیات (مقارن با 13آذر1360) ، دشمن تلاش کرد تا از تعلل رزمندگان در اتخاذ یک موضع پدافندی مطمئن و مستحکم در منطقه مثلث شکل شمال غرب پل سابله، سود جسته و آن را بار دیگر به تصرف خود درآورد و از آن طریق بستان را تهدید کند. در پنج روز گذشته، دشمن با وجود تلاشهایش در پل سابله اگرچه موفقیتی کسب نکرد، اما اجازه آزادی عمل و عبور نیروهای ایرانی را نیز سلب و شرایط لازم را برای سهمگینترین صحنه نبرد خود فراهم کرد. دقایقی بعد پست استراق سمع سپاه خبر دیگری را از طریق شنود مکالمات واحدهای دشمن دریافت کردند که محتوای پیام حکایت از عبور دو واحد پیاده عراقی ـ شامل گردانهای 2 و 4 لشکر 48 ـ از پل میکرد. در چنین اوضاعی اخبار به دست آمده از بیسیم در اختیار تمامی فرماندهان حاضر منطقه قرار گرفت.
دیگر مشخص شده بود که پیامهای ردوبدلی نیروهای دشمن با فرماندهانشان جنگ روانی و الکترونیک نیست بلکه اخبار و اطلاعات واصله نشان از تلاش جدید ارتش عراق داشت.
فرمانده تیپ 14امام حسین(ع) نیروهای خود را از قبل بر روی پل تعاون با فاصله حدود یک الی دو کیلومتری پل سابله مستقر کرده بود و درصدد تقویت آنها برآمده بود. ضمن اینکه نیروهای زرهی سپاه و ارتش نیز آخر شب از مسیر شمال به جنوب جادههای تعاون و سوسنگرد ـ بستان با سرعت به سوی پل سابله حرکت کردند.
نبرد سیزدهم آذرماه بین رزمندگان گردانهای تیپ 25کربلا و گردان 125 مکانیزه از تیپ 2 لشکر 16 از حدود ساعت 4 بامداد به اوج خود رسید و کارزار سهمگین تن به تن آغاز گردید. مقاومت آنها سرسختانه ادامه داشت. دیگر فرماندهان تیپ 25کربلا سپاه و گردان 125 زرهی خودشان شخصاً در منطقه خیمه زده بودند تا بتوانند با هدایت مؤثر نیروها مانع پیشروی بیشتر دشمن شوند.
نیروهای پیاده از همه سو رو به پل نهاده بودند، همه بسیج شده بودند، هر کس را میدیدی از بچههای تیپهای 14 امام حسین(ع)، 25 کربلا، 2 لشکر 16 زرهی و 3 لشکر 92 زرهی، گردان زرهی و مکانیزه سپاه همه رو بدانجا آورده بودند.
گروههای شنود فعالانه وارد عمل شده بودند و از لابلای پیامهای مبادله شده دشمن دیگر متوجه شده بودند که تیپ 12 زرهی که معروف به ابنولید بود به گردان قطبیه مأموریت داده بود پل را تصرف کند و جلو بیاید. دو گردان قادسیه و معتصم هم پشت سر قطبیه وارد عمل میشدند. همزمان نیروهای تیپهای 48 و 31 نیروی مخصوص نیز وارد عمل شده بودند براساس اطلاعات نیروهای شناسایی، فرماندهای که به مثلث سابله حمله کرده بود، افسری جدی، قوی و سمج بود. یک گردان از تیپ 31 نیروی مخصوص مأموریت داشت که از پل چوبی عبور و روستاها و دژ شمالی رودخانه سابله را تصرف کند. فرمانده تیپ 31 سرهنگ صباح الصبری بود. یک تیپ هم مأموریت حمله از جاده تعاون را داشت که با جاده اصلی کمی فاصله و به موازات آن قرار داشت. فرمانده گردان کماندویی عراق که از روی پل عبور کرده، به همراه نیروهایش وارد عمل شده بود، از نزدیک اقدام به هدایت آنها میکرد. پیشروی نیروهای مخصوص کماندویی پیاده عراق شرایط عبور تانکهای دشمن را فراهم کرد. ارتش عراق بدون معطلی گردانهای، تیپ 12 ابنولید را وارد میدان معرکه ساختند تا از جنوب به سمت شمال روی جاده راه خود را باز کرده و در شهر بستان استقرار پیدا کنند. نزدیک صبح بود. درگیری در اطراف پل سابله بسیار شدید بود. از یک طرف عراقیها با تیربار و خمپاره و گلوله مستقیم تانک و توپخانه میزدند و از طرف دیگر آتش توپخانه ارتش و ادوات سپاه روی سر آنها ریخته میشد، اما برتری آتش با ارتش عراق بود. ساعاتی بعد اولین تانک گردان زرهی تیپ 12 عراق از پل سابله عبور کرد و راه را برای عبور همقطارانش باز کرد.
در این لحظات فرمانده گردان تانک عراقی سرهنگ موفق بود که اعلام میکند من از پل [سابله] عبور کردم نیروهای پیاده نظام عراقی هم پشت تانکها در حال پیشروی بودند و مترصد بودند تا با عبور کامل گردانهای زرهی آنها هم وارد عمل شوند. در طرف مقابل هم رزمندگان اسلام به ویژه آر.پی.جی زنها روی خاکریز میرفتند و شلیک میکردند تا بتوانند تانکهای جلودار دشمن را منهدم کنند.
شکست دشمن
پس از اینکه دشمن در ساعات اولیه هجوم خود به موفقیتهایی دست یافت، دیگر درنگ جایز نبود، از این لحظه به بعد نیروهای خودی با حداقل توان وارد عرصه کارزار شدند. در آغاز نیروهای گردان پیاده شهید چمران تیپ 25کربلا دو دستگاه تانک انتهای ستون روی پل سابله را با آر.پی.جی7 مورد هدف قرارداده و منهدم میکنند. سایر تانکهای دشمن که عبور کرده بودند در این لحظه غافلگیر میشوند. یک دستگاه تانک چیفتن گردان 125 نیز که از روی جاده بالا آمده بود بنا به دستور مرتضی قربانی و سرگرد مخبری شروع به شلیک گلوله به سوی دشمن میکند. از سوی دیگر تسلیحات نیروهای پیاده مستقر در خط اول درگیری بلافاصله تأمین میشود، به ویژه شکارچیان زرهپوشها که با دریافت گلولههای آر.پی.جی7 که با آن بتوانند به مصاف تانکهای دشمن بروند. در این اوضاع نیروهای عراقی وحشتزده شدند. با این حرکت نیروهای خودی، دوباره بارقة امید میان رزمندگان زنده شد، اما فشار دشمن همچنان ادامه داشت. براساس گزارش شنود، هنگام دمیدن سحر و در آستانه صبح فرماندهان یگانهای عراقی حاضر در صحنه از وارد آمدن فشار غیرقابل تحمل نیروهای ایرانی شکایت میکنند و اعلام میکنند تاب تحمل مقاومت در برابر یگانهای سپاه و ارتش را ندارند ولی از ستاد عملیات دشمن به آنها پیامهای امیدوارکنندهای داده میشود. مضافاً بر اینکه از آنها درخواست میکنند به حرکت خود ادامه دهند.
در چنین شرایطی که ارتش عراق فرمانده گردانهای قطیبه، مقداد، خالد، معتصم و سرهنگ موفق را از دست داده و بخشی از تجهیزاتش نابود شده، در آستانه هزیمت قرار داشت و در سراشیبی فروپاشی قرار گرفتند و سراسیمه یا به هلاکت رسیدند یا اسیر شدند یا اینکه پا به فرار گذاشتند. وقتی هوا روشن شد و خورشید طلوع کرد. جهنم بپا شده برای دشمن هویدا گردید. بوی خون، دود و باروت و صدای انفجار در هم آمیخته بود، دود غلیظی همه جا را فرا گرفته بود. تانکها و نفربرهای عراقی روی پل و اطراف آن در حال سوختن بودند. خدمه تانکهایی که از پل عبور کرده بودند و 200 متر در جادة آسفالت بستان جلو آمده بودند. با مشاهده چنین اوضاعی، پیاده شدند و فرار را برقرار ترجیح دادند. دیگر شالوده نیروهای مهاجم از هم پاشیده شده بود و توان مقابله را از دست داده بودند. بالاخره در ساعت 13:23 روز 13/9/1360 تیپ25 کربلا و تیپ 2 زرهی لشکر 16 موفق گردیدند با یاری و حضور فرمانده و نیروهای تیپ 14 امام حسین(ع) بالاخره پل سابله را بعد از حدود یک هفته کاملاً آزاد ساخته و تأمین آن را برقرار کنند.
روزهای هفتم تا بیستم نبرد
از روز هفتم (14 آذر 1360) تا روز بیستم نبرد (27 آذر1360) به صورت کم و بیش درگیرهای پراکنده در سطح منطقه ادامه داشت و اوضاع با تبادل آتش بین طرفین سپری شد. در عین حال هنوز نیروهای ایرانی به دنبال اتخاذ یک موضع پدافندی مطمئن و مستحکم در سرزمینهای جنوب کرخه بودند.
فرار دشمن
همزمان با اتخاذ چنین تصمیمی در روزهای 27 و 28 آذرماه اتفاقات جدیدی در محدوده عملیاتی مذکور به سرعت در شرف وقوع بود. حجم آتش توپخانه دشمن به صورت چشمگیر و غیرمترقبه افزایش پیدا کرد. احتمال تلاش دشمن برای هجوم مجدد به شهر بستان و سوسنگرد رد شد. احتمال دوم مبنی بر فرار دشمن تقویت گردید. تامین نیروی انسانی اردوگاه خودی که با حضور نیروهای تیپهای 25 کربلا و 31 عاشورا و یکم و دوم لشکر 16 زرهی که در مقابل دشمن از 20 روز قبل صفآرایی کرده بودند شرایط را تغییر داد. نیروهای اطلاعاتی یگانهای حاضر ضمن تنظیم و ارسال گزارشهای واصله از سطح منطقه جنوب کرخه به نتایجی مبنی بر فرار دشمن دست پیدا کردند.
براساس گزارشهای دریافتی از غروب روز 29 آذر1360 حجم آتش دشمن مجدداً افزایش پیدا میکند و تعداد نیروهای حاضر یعنی تیپهای 14 امام حسین(ع) 25 کربلا و تیپهای سوم و یکم لشکرهای 92 اهواز و 77 ثامنالائمه(ع) در شمال کرخه و سابله نیز افزایش پیدا میکنند و بعد از گذشت زمانی این وضع در جبهه جنوب کرخه نیز حکمفرما میشود. سپس یگانهای حاضر ارتش و سپاه در هر دو محدوده، هدف آتش دشمن قرار میگیرند و این وضع تا هنگام طلوع خورشید در روز 30 آذر1360 ادامه پیدا میکند.
فرماندهان خودی تصمیم میگیرند تا بلافاصله مرحله بعدی نبرد طریقالقدس را به منظور آزادسازی اراضی تحت اشغال دشمن در جنوب کرخه آغاز کنند. ولی قبل از شروع عملیات، فرماندهان عراقی به اشتباه تاکتیکی خود مبنی بر حضور در یک منطقه محصور با موانع طبیعی فراوان پی برده و بر همین اساس در تاریخ 30/9/1360 در پوشش آتش شدید توپخانه نیروهای خود را از این منطقه خارج کرده و آنان را از تهاجم نیروهای ایرانی که ممکن بود به انهدام دیگری بیانجامد و تلفات وحشتناکتری از عملیات 8 آذر1360 را متحمل گردد، نجات داد و در نتیجه عملیات نیروهای خودی منتفی شد.
نتایج و دستاوردها
جمهوری اسلامی ایران در پی موفقیت در نبردهای متعدد و محدودی که از 26 اسفند1359 آغاز شد و تا مهر 1360 ادامه پیدا کرد که بصورت مشخص و ملموس دو عملیات فرماندهی کل قوا (توسط نیروهای سپاه) و ثامنالائمه(ع) (عملیات مشترک ارتش و سپاه) متجلی شد و همچنین بدنبال کسب تجربیات جدید، درصدد برآمد تا با یک اقدام بزرگ دیگر ضمن قطع ارتباط بین قوای دشمن در شمال و جنوب استان خوزستان، قوای متجاوز بعثی را تا مرزهای بینالمللی عقب براند. برای این منظور تمامی توان بالفعل خود را در جبهههای جنوب متمرکز کرد و عملیات طریقالقدس با موفقیت اجرا شد که در نتیجه هدفهای تعیین شده به شرح زیر به دست آمد.
1. استقرار و تداوم استراتژی نظامی نوین
2. تحقق کامل اهداف
1. بازپسگیری 650 کیلومتر اراضی اشغالی دشت آزادگان از ارتش عراق.
2. آزادسازی شهر بستان و بیش از 70 روستای دشت آزادگان پس از 409 روز.
3. استقرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پشت مرزهای مشترک دو کشور بعد از 432 روز.
4. تصرف و تأمین منطقه عمومی سوسنگرد و بستان و تنگه چزابه.
5. تجزیه قوای دو سپاه (سوم و چهارم) ارتش عراق.
6.آزادسازی بیش از 650 کیلومتر از سرزمینهای اشغال شده توسط ارتش عراق.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/