به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان چندی
است رفت و آمدهای سران کشورهای غربی به ایران باب مبادلات مختلف جمهوری
اسلامی ایران را با این کشورها گشوده است، رفت و آمدهایی که هر چند
میتواند در نگاهی چشم انداز مثبتی را نشانهگر شود، اما از سوی دیگر آنچه
که از تاریخچه رابطه دهههای گذشته برخی از این کشورها با جمهوری اسلامی ایران
پیداست، سرشار از عناد، دشمنی و عدم حسن نیت در برخورد بوده است، رفتارهایی
که نمونههای مختلف ان تحت فشار لابیها و معاندان ضد انقلاب در خارج از
کشور صورت گرفته است.
چنانکه
تصور میشود، توافق هستهای میتواند به این معنا باشد که برای نخستین بار
بعد از ۳۶ سال، مذاکرات ایران و آمریکا و در کنار آن سایر کشورهای غربی بر
سر موضوعی مشخص، بدون مواجه شدن با اتفاقی پیش بینی نشده به مرحله اجرا
رسیده است.
اما باید در نظر داشت شدت فعالیتهای ضد جمهوری اسلامی
ایران در طی سالهای گذشته نه تنها کاهش نیافته بلکه شدت فعالیتهای
تخریبی گروهی از کسانی که عمدتا بعد از سال ۱۳۸۸ از کشور خارج شدند افزایش یافته
است. معاندان انقلاب اسلامی ایران هر چند جماعت کمشمار ولی پرهیاهواند و
تمام تلاششان را به کار میبرند
تا در
پوشش مخالف و منتقد حکومت، روزنامه نگار، دفاع از جامعه مدنی و میهن دوستی
ضربه خود را به نظام جمهوری اسلامی ایران وارد اورند. احزاب،
انجمنها و افراد مختلفی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران
تلاش خود را برای ضربه زدن به کار میگیریند و در این میان از هیچ حربهای
دریغ نمیکنند، از برگزاری اجلاس ها، نشستها و تظاهراتها تا برقراری
ارتباط و لابیگری با مقامات غربی. بر همین مبناست که سابقه افراد در
موضعگیریهایشان اهمیت کلیدی دارد چرا که منجر به عدم اشتباه افکار عمومی
می شود. آنچه که در این میان فضا را غبار آلود میسازد مشخص نشدن جایگاه
واقعی افراد در موضع گیریها و مخدوش شدن نقش فعالیتهای این معاندان است.
پادگانهای
"اشرف" و "مریم" در کشورهای عراق و فرانسه از نمونههای این پایگاههای ضد
انقلاباند که بر اساس نامهای همسران اول و سوم "مسعود رجوی"(سرکرده
گروهک تروریستی منافقین) انتخاب شدهاند. پادگان مریم(اورسورواز) در حاشیه
پاریس طی 27 سال گذشته به عنوان ستاد فرماندهی منافقین عمل نموده و هم
اکنون بمثابه قلعهای محصور از منظر بیرونی و آزمایشگاهی برای ربات سازی در
درون تشکیلات عمل میکند.
قرارگاه اروپایی گروهک تروریستی منافقین در
نزدیکی شهرک حومه اورسورواز (Auvers-sur-Oise) در استان سرژی پونتواز
(Cergy-Pontoise) در کشور فرانسه از زمان پیدایش خود با تأیید دولت وقت
فرانسه نقش مقر سر فرماندهی جنگ مسلحانه این سازمان علیه جمهوری اسلامی را
به اشکال مختلف ایفا کرده است.
بنیاد هیفوس:
فعالیت این بنیاد هلندی در ایران به سالهای پس از 1378 بازمیگردد که
این بنیاد توانست ارتباط نزدیکی با سازمانهای مردمنهاد داخلی برقرار کند.
اما با آشکار شدن ارتباط این بنیاد با عناصر ضدانقلاب - که در ادامه به
برخی از آنها اشاره خواهد شد- و فعالیتهای ضدنظام این مجموعه، دولت ایران
در سال 1385 نام
هیفوس را به لیست سازمانهای برانداز افزود و هرگونه فعالیت این بنیاد یا همکاری با آن را ممنوع کرد.
در همان زمان، "مارسل ون در هیدن" (Marcel van der Heijden) مدیر برنامه حقوق بشر و گسترش دموکراسی هیفوس اذعان کرد که
این بنیاد به افراد و سازمانهایی در داخل کشور پول پرداخته است، وی میگوید؛ "
کار
با فعالان مدنی در ایران بسیار مشکل شده است. افرادی که از کشورهای غربی
پول دریافت کردهاند به بازیچه شدن دست بیگانگان متهم شدهاند."
هیفوس نیز در اقدامی متقابل اعلام کرد نام ایران را به لیست سیاه اضافه
کرده است، اما در ادامه میبینیم که برنامههای ضدایرانی این بنیاد تا به
امروز ادامه پیدا کرده است.
یکی از مهمترین برنامههای این بنیاد هلندی مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ظرفیتهای داخل ایران (روزنامهنگاران، هنرمندان، فعالان حقوق بشر، فمینیستها و...) و ظرفیتهای بیرونی نظیر سازمان حقوق بشر لندن (JFI)، فشارهای سیاسی و حمایت از بهائیان در خارج از کشور است. همچنین
به چالش کشیدن حکومت ایران با استفاده از جنبشهای زنان و جنبشهای سیاسی و
اجتماعی از جمله مهمترین اهداف این بنیاد است.
در بخش دیگری از
فعالیتهای هیفوس در ایران، به
بازدید هیئتهای اروپایی و مقامات وزارت خارجه هلند در ایران
اشاره شده است که از طریق ارتباط با سازمانها و افراد خاص در داخل کشور،
درباره محکومان امنیتی زندانیان سیاسی و همچنین جنبشهای حمایت از
همجنسبازان، از وضعیت آنان گزارش تهیه میکنند تا در برنامههای بنیاد، در
دستور کار قرار گیرد.
"ماریچه اسخاکه" رابط بنیاد هیفوس و پارلمان هلند با شبکه رسانهای و چهرههای ضدانقلاب مورد حمایت این بنیاد است.
وی
در سفر اخیرش به تهران برای حاشیهسازی سنگ تمام گذاشت، این خانم هلندی،
نماینده پارلمان اروپا، عضو شورای مشاوران سازمان ضدایرانی "عدالت برای
ایران"، یکی از سازمانهای پیمانکار هیفوس است، در کنار وی باید از یک زن
ایرانی هلندی دیگر یاد کنیم که در پارلمان هلند و در مرتبهای بالاتر،
تأمین مالی، هماهنگی و تهیه خط مشی اضلاع این شبکه (بنیاد هیفوس شبکه
رسانههای وابسته به هیفوس و دولت هلند و چهرههای حقوق بشری و رسانهای
داخل و خارج از کشور) را بر عهده دارد.
افرادی چون "فرحناز(فرح) کریمی"، نماینده ایرانیتبار پارلمان هلند، عضو حزب سبزهای چپ در هلند است طی سالهای 1998 تا 2006 در مجلس هلند
نماینده بوده و در سال2007 نیز به عنوان مشاور ارشد در برنامه عمران ملل
متحد فعالیت داشته است. فرح کریمی که سابقه حضور در سازمان منافقین را در
کارنامهی کاری خود دارد، اوایل انقلاب به دلیل اقدام مسلحانه سازمان علیه
نظام به کردستان عراق مهاجرت میکند و پس ازآن به آلمان میرود.
وی
راهاندازی رادیو زمانه را در کارنامه خود دارد و توانسته بودجهای 8/2
میلیون یورویی از طریق وزارت امورخارجهی هلند برای آن دریافت کند. او جهت
جذب و آموزش خبرنگاران و روزنامهنگاران ایرانی در هلند تلاشهای بسیاری
انجام داده و میزبان دیدار تعدادی از روزنامه نگاران و مدیران روزنامههای هتاک با الیزابت چنی (دختر دیک چنی، معاون رئیس جمهور سابق آمریکا)
بوده است .
فرح با گسترش فعالیتهای خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران،
عامل اصلی قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سیاه سازمانهای تروریستی توسط اتحادیه اروپایی میباشد.
او تلاشهای خود را متوقف به این موضوع نکرده و با پیشنهاد طرحی در
پارلمان هلند از اتحادیه اروپا میخواهد کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را
از عضویت در شورای عمومی سازمان دریانوردی محروم سازد.
الگوی پایگاه
ریگا لتونی در دوران جنگ سرد که مورد توجه دولتمردان غربی و آمریکایی
برای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران قرارگرفته بود همان روشی است که
امروزه توسط شبکههای رسانهای غرب و ضدانقلاب نظیر بی بی سی فارسی،
روزآنلاین و بنیادهایی نظیر هیفوس و پروهلوتیا جهت انجام انقلاب مخملی در
ایران دنبال میشود.
سال 2012 بود که برخی عناصر اپوزوسیون از
جمله "هوشنگ اسدی" همسر "نوشابه امیری" و عضو شورای سردبیری روزآنلاین در
گردهمایی اپوزوسیون در هتل "ان. اچ پراگ" گرد هم آمدند، نشستی که قرار بود
با بودجه بیش از 100 هزار دلاری، سیاست همگرایی میان گروههای اپوزوسیون را
پیگیری کند. تشریفات این نشست آنقدر سنگین بود که این سوال را در ذهن
شرکت کنندگان ایجاد کرد که چه کسی توانسته این بودجه کلان را تامین کند؟
اردشیر امیر ارجمند:
مشاور و مسئول کمیته حقوقی ستاد انتخاباتی یکی از سران فتنه در سال 88 در جریان حوادث بعد از انتخابات بود. او
برادر مسعود امیرارجمند، رئيس سازمان اطلاعاتی منافقين مستقر در پاريس
است.
امیر
ارجمند با "تریتا پارسی" که گفته میشود مشاورههای وی به کاخ سفید در
خصوص ایران، در مدت کمتر از یک هفته به مرحله عملیاتی می رسد، دیدار داشته
است.
امیرارجمند یک روز پس از وقایع عاشورای سال 1388 در تاریخ
7 دی ماه بازداشت شد. وی بعد از بازداشت به جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی
موساد و همكاری با منافقین در جریان آشوب ها اعتراف کرد. تاسیس
شوراییموسوم به هماهنگی راه سبز امید، هر ساله اقدام به برگزاری نشست های سالانه
سیاسی و تخصصی با عنوان نشست سفیران راه سبز امید می کرد.
امير ارجمند که
پس از فرار از کشور به متحدان ضد ايرانی خود در پاريس پيوست،
فعاليتهاي خود را گستردهتر کرد، بهطوری که درحاشيه نشست سازمان ملل در سال گذشته،
با استفاده از نفوذ دوستان لابی خود در واشنگتن با احمد شهيد گزارشگر
ويژه سازمان ملل در امور ايران ديدار و توصيه اربابان خود را به شهيد منتقل
نمود.
وی در حالی با احمد شهيد ملاقات کرد که مانند
سالهاي گذشته بسياری از خانوادههاي شهدا و ايثارگران، سازمانهای غير
دولتی در ايران كه برای گفتگو با احمد شهيد به ژنو رفته بودند با جواب رد گزارشگر ويژه مواجه شده و نتوانستند با وی ملاقات كنند.
در
بحث روش جمعآوری اطلاعات، باید توجه داشت که "گزارش احمد شهید" نه از
طریق حضور در محل و مشاهده میدانی، بلکه از طریق مصاحبه و گرفتن اطلاعات از
افرادی تهیه شده که در دشمنی آنان با نظام جمهوری اسلامی تردیدی نیست، همچنین بر این منابع موهوم بایستی سایتهای ضد انقلاب را نیز اضافه کرد.
براساس
گزارشات مستند، از آنجايی که گزارشگر ويژه سازمان ملل به اسناد و شاهدان
عيني دسترسي نداشته، اطلاعات خود را از بنگاههاي فرافکنی ضد انقلاب،
گروهکهاي تروريستي از جمله منافقين، سلطنتطلبها، افراد وابسته به "فرقه
ضاله بهائيت" و اپوزوسيون خارجنشين بدست آورده است که اين خود به وضوح
امري ناقض حقوق بشر است.
تا کنون عکس، فيلم و اسناد زيادی از
ارتباط اين فرد با عناصر و عوامل ضد انقلاب و گروهکهای منحله مخالف نظام
جمهوری اسلامی ايران منتشر شده است. برای مثال در يکی از ديدارهای احمد
شهيد با عناصر "گروهك تروريستي مناقين"، "پرويز خزاعی" از عناصر و سركردگان
گروهك تروريستی منافقين با آقای به اصطلاح گزارشگر در دفتر حقوق بشر نروژ
با هم پای يك ميز نشستند تا باز هم آقای گزارشگر منبع گزارشهای ضد ايرانی خود را يك تروريست انتخاب كرده باشد.
افزون بر این، افراد
گوناگونی از گروه "اپوزیسیون خارجنشین" در این گزارش، مورد استناد قرار
گرفتهاند. بدیهی است این افراد که همواره در پی یافتن تریبونی برای بیان
ادعاهای خود و در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران هستند هرگز این فرصت را از دست نخواهند داد.
"
هاله
اسفندياری" مديريت بخش خاورمیانه مؤسسه بینالمللی ویلسون (Woodrow Wilson)
را بر عهده دارد. وی تبعه ایرانی-آمریكایی و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه
اندیشكده "وودرو ویلسون" در شهر واشنگتن که در سال 1386، هنگام بازدید از
ایران به اتهام تلاش برای براندازی نرم، ممنوعالخروج و سپس بازداشت شده و
حدود 3 ماه بعد با قرار وثیقه آزاد و با حکم قاضی پرونده از کشور خارج شد.
در
سال 1384، کمیته اسرائیلی "آیپک" با شعار "هم اکنون زمان متوقف کردن ایران
است"، سمیناری را برای بررسی راههای مقابله با برنامههای اتمی ایران
برگزار کرد. این اجلاس با طرح استراتژی امنیتی "ایران، نقطه تفاهم آمریکا و
اسرائیل" کوشید تا راهبردهای دوگانه اسرائیل و ایالاتمتحده را برای فشار
بر ایران، به هم نزدیک نماید.
"
هاله
اسفندیاری" که
اولین رئیس اتاق ایران در لابی آیپک محسوب میشود، مدیر اجرایی
این سمینار بوده است. این اجلاس، کارگاهی سیاسی با نام "انقلاب از درون،
امکان موفقیت جمهوریخواهی در ایران" را تشکیل داد که بعدها در نشریات
اسرائیلی مقالهای با همین عنوان و به نام اسفندیاری منتشر شد.