به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حدود 14 ماه است کشور لبنان رئیس جمهوری ندارد و در بحبوحه ناآرامیهای عراق و سوریه، خلأ قدرت در این کشور چند قومیتی نگرانیهای امنیتی داخلی و بینالمللی جدی را به دنبال داشته است.
اختلافنظرهای عمیق در میان لبنانیها از آنجا آغاز شد که گروه اکثریت در لبنان با استفاده از امکانات قانونی خود و با تکیه بر شرایط منطقهای و بینالمللی تصمیم انفرادی را جایگزین منطق مشارکت نمودند و خود را در جایگاه قیم همه لبنانیها قرار دادند و در کابینه برای تصویب قوانینی خیز برداشتند که با منطق مشارکت لبنانی ها و تفاهم ملی و همزیستی مسالمتآمیز میان اقوام و طوایف مختلف که در مقدمه پیمان طائف بر آن تاکید شده است سازگاری نداشت.
لبنان کشوری است که بازیگران خارجی در تحولات سیاسی آن نقش بسزایی دارند. علاوه بر این با توجه به چندقومیتی بودن لبنان، قانون اساسی این کشور حق انتخاب مقام نخستوزیری را به اهل سنت، مقام ریاست مجلس را به شیعیان و مقام ریاست جمهوری را به مسیحیان داده است تا تقسیم قدرت بر اساس جمعیت انجام شود.
سنیها و جریان المستقبل که تحت حمایت عربستان سعودی هستند کرسی نخستوزیری را پر کردهاند، نبیه بری، رئیس مجلس لبنان نیز با توافق شیعیان و حزبالله لبنان انتخاب شده اما کرسی ریاست جمهوری که مهمترین و قویترین کرسی است به دلیل توافق نداشتن جریانهای داخلی و از همه مهمتر اختلافات بازیگران منطقهای و بینالمللی خالی مانده است.
غرب مایل است رئیس جمهوری لبنان شخص ضعیفی مانند میشل سلیمان، رئیس جمهوری سابق باشد که گوش به فرمان آنها باشد.
مذاکرات حزبالله لبنان و جریان المستقبل حتی اگر به توافق این دو جریان نینجامد حائز اهمیت است زیرا منجر به کاهش فتنه مذهبی میشود و فضای سیاسی لبنان را تلطیف میکند. به نظر من این نشستها گامهای مثبتی هستند چه به توافق ختم شوند و چه به توافق ختم نشوند.
هر کدام از بازیگران منطقه ای چه در غرب و چه در شرق در لبنان سهم می خواهند. اگر گروههای سیاسی لبنان تصمیم جدی و صحیحی بگیرند، هیچکدام از محورهای منطقه ای نمی توانند مانع آنها شود. زیرا در هر صورت ثبات در لبنان به نفع غرب و شرق می باشد. لذا ناامنی لبنان به همه مجموعه ها آسیب وارد می سازد و آثار این ناامنی به کل منطقه سرایت می کند
"جواد منصوری" در این باره به باشگاه خبرنگاران گفت: براساس برنامهریزیهایی که طی چند سال گذشته توسط قدرتهای بزرگ شده، باید در منطقه خاورمیانه هیچگونه ثبات و تداوم حاکمیت وجود نداشته باشد.
وی ادامه داد: تداوم بیثباتی از نظر آنها منجر به جلوگیری از سقوط اسرائیل در بلندمدت خواهد شد و هنگامی که جبهه مقاومت دچار آشفتگی شود، دیگر مجالی برای مقابله با این رژیم نخواهد داشت.
سفیر سابق کشورمان در چین تاکید کرد: این طرح از 11 سپتامبر 2001 آغاز شد و وزیر خارجه آمریکا به صراحت اعلام کرد که ما برای شکل دهی به خاورمیانه جدید باید علاوه بر افغانستان و عراق، لبنان را به گونهای جدید شکلدهی کنیم که بیثباتی دیگر کشورها را نیز به همراه خواهد داشت.
منصوری افزود: ادامه این برنامه به جنگ داخلی در سوریه، عراق و یمن کشیده شد و از آنجایی که لبنان به عنوان یک مرکز ثقلی برای جبهه مقاومت به حساب میآید، آنها این حرکت را از یک ماه پیش آغاز کردند تا با بهم ریختن اوضاع داخلی و اختلافات در لبنان به اهداف خود برسند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اجرای این برنامه کاری سخت است، چرا که میبینیم با گذشت 5 سال از جنگ سوریه آنها نتوانستند خواستههای خود را به این کشور تحمیل کنند،به همین منظور آگاهی نیروهای منطقه در برابر این طرح ضروری است.