به گزارش خبرنگار
باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان،اولین تصادف با ماشین بنزینی - که به تصادفهای امروزی شبیهتر است - در اوهایو اتفاق افتاد.
در سال 1891 مهندسی به اسم «جیمز لمبرت» در حال راندن یکی از اختراعات خود یعنی یک نمونه اولیه از ماشینهای بنزینی بود. این ماشین که سرنشین دیگری هم داشت، پس از برخورد با ریشه درختی که از زمین بیرون زده بود از مسیر منحرف میشود و به تیرک نگهداری اسب میخورد. هر دو نفر بهشدت مجروح میشوند.
قدیمیترین گزارشی از که از جان باختن یک عابر پیاده بر اثر تصادف گزارش شده مربوط به چند سال بعد از آن است. در 1896، شخصی به نام «بریجت دریسکول» در حاشیه پیادهرویی در لندن راه میرفت که «آرتور ادسال» با ماشین انگلیسی - فرانسوی خود او را زیر گرفت و کشت.
با توجه به این که ادسال با حداکثر سرعت خود (که البته کمتر از 10 کیلومتر بر ساعت بود) میراند، نه راننده و نه عابر نتوانستند برای جلوگیری از برخورد کاری بکنند. پزشک قانونیای که جسد دریسکول را معاینه کرد، نقل قول معروفی دارد که میگوید: «چنین چیزی دیگر نباید هرگز اتفاق بیفتد».
نخستین مورد از مرگ یک عابر پیاده در آمریکا هم در 13 سپتامبر 1899 روی داد. میگویند «هنری بلیس» در این روز داشته از یک تراموا پیاده میشده یا داشته به زنی برای سوار شدن کمک میکرده که یک تاکسی با موتور الکتریکی به او برخورد میکند. هنری بهخاطر جراحاتی که به سر و سینهاش وارد شده بود روز بعد میمیرد.
اولین تصادفی هم که منجر به مرگ راننده خودرو شد (البته اگر از بدشانسی مری وارد صرف نظر کنیم) در 1898 در انگلیس رخ داد. «هنری لیندفیلد» و پسرش از برایتون به لندن میرفتند که در اواخر سفر، کنترل ماشین از اختیار لیندفیلد خارج میشود و به درهای سقوط میکنند. پس از برخورد به یک حصار، لیندفیلد از ماشین بیرون پرت میشود و با برخورد ماشین به درخت، بین آن دو گیر میافتد. پسرش کاملا سالم میماند و به دنبال کمک میرود. در بیمارستان، پزشکان ناچار میشوند پاهای او را قطع کنند و در نهایت لیندفیلد روز بعد میمیرد.
اما اولین تصادف رانندگی در ایران در شب دوم آذر 1305 اتفاق میافتد. درویش خان، آهنگساز معروف دوران قاجار (که حتما تصنیف «بهار دلکش» او را با صدای خوانندگان مختلف شنیدهاید)، در این شب سوار بر یک درشکه دو اسبه به خانه میرفته است. همین که درشکه از خیابان امیریه به شمال میپیچد یک ماشین فورد با آن تصادف میکند که در نتیجه اسبها در جا میمیرند و درویش خان از درشکه به بیرون پرت میشود و با سر به زمین میخورد. درویش خان که در این زمان 54 ساله بوده، بعد از پنج روز و در اثر ضربه مغزی جان میدهد. جالب است بدانید که در آن دوران اتوموبیل تازه به تهران آمده بوده و در کل شهر حدود 50 ماشین در رفتوآمد بوده است.
انتهای پیام/