به گزارش خبرنگار
حوزه توپ و تور گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان، پرونده رقابتهای والیبال قهرمانی زیر 23 سال جهان در حالی بسته شد که تیم ملی امید کشورمان موفق نشد نتیجه قابل قبولی کسب کند و در مجموع هفت دیدار خود چهار پیروزی بدست آورد تا در رده هفتم مسابقات قرار بگیرد.
چهار پیروزی کسب شده از سوی تیم ملی والیبال زیر 23 سال ایران مقابل تیم های کره جنوبی، مصر و امارات صورت گرفت و مردان والیبال ایران در دیدار با تیمهای قویتر مانند کوبا، ایتالیا و آرژانتین متحمل شکست شدند تا در مجموع کارنامه درخشانی در این مسابقات از خود برجای نگذاشته باشند.
کسب این نتایج ضعیف از سوی تیم ملی والیبال ایران دراین مسابقات معتبر، موج انتقادات را بیش از هر چیز به سوی پیمان اکبری روانه کرد. البته باید به این نکته توجه داشت که اکثر این منتقدین شخص پیمان اکبری را مورد نقد قرار ندادهاند بلکه تصمیم فدراسیون مبنی بر هدایت این تیم از سوی این مربی جوان را عاملی بر نتایج ضعیف این تیم در مسابقات دانستند.
ارائه تقویم فدراسیون والیبال در سال 94 نشان دهنده سالی پرکار برای این رشته محبوب بود. به نحوی که فدراسیون باید در نیمه اول سال چندین تیم را در ردههای مختلف سنی روانه مسابقات و تورنمنتهای مختلف میکرد. در این بین تصمیمی عجیب از سوی فدراسیون والیبال گرفته شد که مبنی بر آن هدایت سه تیم دانشجویان ایران، تیم ملی ب و تیم ملی امید همگی به پیمان اکبری سپرده شد. وی همزمان با این مسئولیتها، هدایت پیکان را هم برعهده داشت.
اکبری بدون شک مربی با دانش و توانمندی است. این را میتوان از نگاهی اجمالی به کارنامه وی فهمید. دو قهرمانی لیگ برتر ایران، یک قهرمانی در باشگاههای آسیا و یک رتبه سومی در باشگاه های جهان شاید برای سابقه کوتاه مدت مربیگری اکبری بسیار قابل توجه باشد اما پرسش اینجاست که یک مربی هر چقدر توانمند، از چه پتانسیلی میتواند برخوردار باشد که در فاصله زمانی 40 روزه هدایت چهار تیم را بر عهده بگیرد. مسئولان فدراسیون والیبال و امیرحسین منظمی، مدیر تیمهای ملی پیش از این مسابقات تصمیم اتخاذ شده را تصمیم عاقلانه و منطقی دانسته بود و مهمترین دلیل آن را هم وجود بازیکنان مشترک در این چهار تیم بود. بازیکنانی مشترکی که با بررسی اسامی این چهار تیم میتوان پی برد که تعدادشان آنقدر زیاد نبوده است که برای این تعداد مربی مشترکی در نظر گرفته شود.
به هر ترتیب این تصمیم از سوی فدراسیون گرفته و عملی شد. این که چرا اکبری خود این پیشنهاد را پذیرفت موضوعی است که قطعا خود این مربی باید پاسخگوی آن باشد. شاید بتوان بخشی از تقصیر را هم به گردن خود اکبری انداخت که این مسئولیت را عهده دار شد. هرچند بدون شک این مربی قصد چوب حراج زدن به اعتبار خود را نداشته است و برای پذیرش این پیشنهاد دلایل خودش را دارد اما در اینجا این سوال مطرح میشود که هدف اصلی فدراسیون از این موضوع چه بوده است.
نتایج تیمهایی که با هدایت پیمان اکبری راهی مسابقات مهم شدند نشان از شیبی نزولی دارد. نتایجی که با پنحمی تیم دانشجویان ایران در مسابقات یونیورسیاد کره جنوبی آغاز شد. دومین نبرد تیمهای پیمان اکبری حضور تیم ملی ب در رقابتهای قهرمانی مردان آسیا بود که با واگذاری نتیجه فینال به ژاپن و کسب مقام دوم برای ایران به پایان رسید.
پیمان اکبری بعد از رقابتهای قهرمانی آسیا با تیم پیکان راهی چین تایپه شد و قهرمانی آن مسابقات را هم از دست داد و به مقام سوم رسید. نتیجهای که تا حد زیادی دور از انتظار بود و بدون شک توقع این بود که تیمهای باشگاهی ایران مانند قبل بر فراز آسیا بایستند. نتیجه نگرفتن پیکان در جام باشگاههای آسیا به دلیل همراه نبودن بازیکنان ملی پوش و قرعه بد و بدشانسی و ... توجیه شد اما شاید هنوز فراموش نکرده باشیم که تیم متین ورامین هم سال گذشته دقیقا همین شرایط را داشت و بدون بازیکنان اصلی و ملیپوش خود مانند سعید معروف ، شهرام محمودی و سید محمد موسوی به راحتی حریفان آسیایی خود را از پیش رو برداشت و قهرمان شد.
هنوز بازیهای جام باشگاههای آسیا تمام نشده بود که تیم ملی امیدهای ایران که زیر نظر دستیاران اکبری تمرین میکردند راهی امارات شدند تا در نبرد جهانی خود به میدان بروند. نکته جالب توجه این بود که اکبری یک روز بعد به جمع شاگردانش پیوست! اتفاقاتی که شاید در ورزش حرفهای این روزهای جهان کم نظیر باشد.
جدا از همه مسائل پیش آمده و نتایج کسب شده باید به این موضوع هم توجه داشت که وقتی یک سرمربی در یک تورنمنت سنگین هدایت یک تیم را برعهده دارد ، از نظر روانی آمادگی هدایت یک تیم دیگر در مسابقات مهمی همچون قهرمانی جهان را آن هم در فاصله زمانی کوتاه دارد؟ آیا علاوه بر بازیکنان مربیان نیاز به استراحت و ریکاوری ندارند؟
شاید اگراتفاقی اینچنینی درفدراسیونی غیر از والیبال رخ میداد نه انتقادی به این شدت را شامل میشد و نه کسی بر این تصمیم خرده میگرفت اما این تصمیمات که در نهایت نتیجه ای جز پسرفت برای والیبال ایران نداشته از فدراسیون حرفهای و آیندهنگری مانند والیبال که در وضعیت نابسامان این روزهای خیلی از فدراسیونها الگو و نمونه لقب گرفته است، بعید بود.
بهتراست به حدود دوماه پیش بازگردیم. زمانی که رئیس فدراسیون والیبال با حمایت از انتخاب پیمان اکبری برای هدایت چند تیم ملی این تصمیم را عاقلانه ترین کار ممکن دانست. آیا اگر به آن تاریخ برگردیم محمدرضاداورزنی بازهم از این تصمیم و انتخاب دفاع خواهد کرد. همین چندروز پیش بود که رئیس فدراسیون والیبال درگفت و گو با سایت فدراسیون والیبال گفت:«پيمان اكبرى و دستيارانش درراستای سياست هاى راهبردى فدراسيون عمل كردند. ما نيازمند دادن فرصت به جوانان واميد هاى ديگرى هستيم كه ميدان هاى جهانى را تجربه كنند.»
شاید ناکامی های پیاپی دررده های ملی یاد شده و سوزاندن یک مهره آینده دار هم در راستای سیاست هاس راهبری فدراسیون والیبال بوده است.
انتهای پیام/