تیم ملی بسکتبال ایران امروز در جام ویلیام جونز به مصاف چین تایپه رفت. دیداری که برای سرمربی پیشین تیم ملی بسکتبال خاطره‌ای تلخ را تداعی کرد.

گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان- سال 1998. بازی‌های آسیایی بانکوک. افتخار این را داشتم که سرمربی یکی از تیم‌های خوب بسکتبال ایران باشم. تیم ایران با مهران حاتمی، علی توفیق، محمد کسایی‌پور، محسن صادق‌زاده، سعید خانی، علی‌اکبر شیریان، حمیدرضا کلاسنگیانی، حمید کاشانی، تورج امدادی، بهزاد افرادی و مهدی دوانی‌زاده به بانکوک رفته بود. بازیکنان بزرگی که برای درخشش در بازی‌های آسیایی لحظه‌شماری می‌کردند. نوری هم که از مربیان خوب بسکتبال ایران است، کمک‌های زیادی در کادر فنی به من می‌کرد و مهران سررشته، مانند امروز سرپرست تیم بود. 

دیدار مرحله یک‌چهارم نهایی برابر چین تایپه. گربه سیاه ایران  در سالیان نه چندان دور. اوج حساسیت. ایران با برتری مقابل این تیم می‌توانست برای نخستین بار در بازی‌های آسیایی روی سکو برود. رویایی که در شرف تحقق بود. لحظه‌ای تاریخی در ورزش ایران. بچه‌ها بازی را خوب شروع کردند و از ابتدا تیم برتر میدان بودند. شاید در پسین دقایق بازی به چیزی جز نیمه نهایی فکر نمی‌کردیم. حق هم داشتیم. ایران با 17 امتیاز برتری به فاصله قابل اتکایی رسیده بود. شاید کسی فکرش را هم نمی‌کرد در چند دقیقه ورق برگردد.

بسکتبال بازی ثانیه‌هاست. این میان تیمی موفق است که ناامید نشود. بازیکنان چین تایپه هم این  اصل را باور داشتند. آن‌ها اختلاف 17 امتیازی را به 3 امتیاز رساندند. حالا 3 ثانیه به پایان بازی و 3 امتیاز برتری با ایران. توپ هم در مالکیت ما بود. دست محسن صادق‌زاده. اگر محسن توپ را به زمین حریف پرت می‌کرد یا آن را نگه می‌داشت، یا حتی به اوت می‌فرستاد، شاید اتفاق دیگری در تاریخ بسکتال می‌افتاد اما...

توپ محسن به شیریان نمی‌رسد. بازیکن چین تایپه آن را روی هوا می‌قاپد و در صدم ثانیه تصمیم می‌گیرد سبد ایران را نشانه برود. تیری در تاریکی. پرتاب چین تایپه میان بهت همگان سبد ایران را فرو می‌ریزد و بازی به تساوی کشیده می‌شود. کسی باورش نمی‌شود چین تایپه به بازی برگشته باشد. نه ما، نه خود آن‌ها اما این ماهیت ورزش است. آن‌ها تا ثانیه آخر ناامید نشدند و جنگیدند. بازیکنان ما هم کم نگذاشتند اما آن ثانیه‌های جهنمی کار خود را کرده بود. باید روح تازه‌ای در ارکان تیم ملی می‌دمیدم. باید روحیه از دست رفته تیم برمی‌گشت. باید بچه‌ها متوجه می‌شدند هنوز چیزی تمام نشده است اما آن شوت ثانیه‌های پایانی انگار روح و روان بچه‌های ما را نشانه رفته بود. کار خودش را کرد. بچه‌ها در اورتایم بازی بدون روحیه‌ای را به نمایش گذاشتند و در پایان هم مغلوب شدیم. مغلوب خودمان! به روحیه‌ای که نداشتیم باختیم.  

به این ترتیب یکی از تیم‌های خوب تاریخ بسکتبال، به مقام هفتمی بازی‌های آسیایی قناعت کرد اما آن دیدار تجارب ارزشمندی برای بسکتبال ما داشت. حالا همه بازیکنان آن روز، غیر از مهدی دوانی که در شیراز به تجارت می‌پردازد در کسوت مربی بسکتبال ایران را همراهی می‌کنند و به یقین از آن دیدار نکات خوبی آموختند. خاطره‌ای که هرچند برای ما تلخ بود اما به یقین درس‌های زیادی به ما داد. چین تایپه هم، سالیان بعد هموراه مقهور قدرت‌نمایی بسکتبال ایران در قاره کهن بود. هرچند آن‌ها بازی سرعتی و کلاسیکی به نمایش می‌گذارند اما نمی‌توانند مانعی برای بسکتبال ایران باشند. امیدوارم تیم ملی در ویلیام جونز هم به خواسته خود برسد و با حضور مقتدرانه در جام ملت‌های آسیا، آرزوی بسکتبال ایران را که حضور در المپیک ریو است، محقق کند.

عنایت‌الله آتشی

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار