باید جوانان انقلایی جلو باز شدن جاسوس خانه انگلیس را بگیرند

ضمن اینکه عملیات آژاکس در 25 مرداد رخ داد که شکست خورد و نیروهای امنیتی دولت مصدق ان را خنثی کردند.انچه در 28 مرداد رخ داد در اصل عدم حمایت حزب توده با مصدق بود که البته بحثی مفصل می طلبدو در ان شرایط که مردم را از احتمال به قدرت رسیدن توده ای ها ترسانده بودند به سود شاه به خیابان امدند و این توهین به ملت بزرگ ایران و روحانیت بزرگی مثل کاشانی هست که بخواهیم بگوییم انروزها هیچ کس هیچ کاری نمیتوانست کند جز لاتی بی سرو پا به اسم شعبون! نه انصافا چنین هم نبود.در انروزها جنگ امریکا و شوروی روی ایران بود .که امریکا و نیروهای متبوعش یعنی شاه برنده شدند.حالا این را میتوان تحلیل و تفسیر موضوعی کرد

برخی حقایق تاریخی را باید بانگاه واقع بینانه دید.اگر بگوییم وزیر خارجه مصدق با حزب توده که نوکر شوروی بودند رابطه داشته اگر بگوییم توده ای ها مهمترین نیروهای خیابانی مصدق بودند که مصدق از شانه هایشان بالا میرفت یا لااقل اینها را حزب توده ای ساماندهی خیابانی میکرد این توجیه شاه نیست . مصدق دموکرات نبود چه بسا وقتی به او میگویند مجلس را حق نداری تعطیل کنی وگرنه شاه اختیار قانونی می یابد جواب میدهد شاه جرات ندارد!! پس ببینید بحثش جنگ قدرت بین گرگها بوده ( خودش و شوروی چی ها یکطرف و شاه و امریکا طرف دیگر ) .این که میگویید دولت ملی مصدق ببخشید چه المانها و شاخصهایی این دولت را ملی کرده؟خب مثل بقیه دولتها بوده جز این است؟مصدق مرد بزرگی مثل کاشانی را خون به دل کرد.از او خواست سواستفاده کند.کاشانی اواخر کار بیشتر نزدیک به جناح نزدیک به شاه بود تا مصدقی ها.اینها وجود داشته.بله ما هم نمیگوییم شاه اینطوری توجیه میشود.تاریخ خب روشن است.ولی من میگویم لازم نیست برای نقد پهلوی و نشان دادن عدم مشروعیت شاه بخصوص در نیمه دوم حکومتش ما مشرعیت زائی ضد تاریخی برای مصدق کنیم.ببینید کاشانی و فدائیان چه کشیدند با مصدقی ها و مصدق و چقدر بد با این مبارزان تا کردند تیم مصدق .و دوستانشان را از دست دادند.ایا بخاطر شاه و این حرفها بود که دوستان مصدق جان به لب شده بودند و در نهایت ترکش کردند.تاریخ جز این میگوید.

دوباره سفارت روباه قراره باز بشه باید مراقب بود

باتشكر...عالي بود