به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ 17 مرداد سال 1377 بود که محمد صارمی خبرنگار ایرانی و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف افغانستان در جریان کشتار دیپلماتهای ایرانی در این منطقه به شهادت رسید. از آن رمان و از اولین سالگرد شهادتش، این روز را به پاس قدرانی از مقام این شهید به عنوان روز خبرنگار نام نهادند.
با یک نگاه اجمالی به کارنامه داستاننویسان بزرگ جهان همچون مارکز، همینگوی، اورول، جان اشتاینبک و ... میبینیم همه قبل از داستاننویسی، کار خبرنگاری میکردند. داستاننویسان بزرگی که به اذعان بسیاری از منتقدان و نویسندگان رگههایی از گزارشگری خبری در شیوه روایت داستانی آنها دیده میشود. داستاننویسی چون مارکز که همچون یک خبرنگار در ابتدای داستان «گزارش یک قتل از پیش تعیین شده» به روش سبک هرم وارونه همه ماجرای قصه را در دو خط ابتدایی داستان به خواننده می گوید. با این حال تعلیق موجود در دو خط ابتدایی این داستان، چنان خواننده را درگیر میکند که ادامه داستان را هم از دست نمیدهد.
به همین بهانه با چند تن از داستاننویسان کشورمان به گفتگو نشستهایم تا از منظر نگاه آن تفاوت های عرصه خبرنگاری و نویسندگی را بهتر بشناسیم و از زبان آنها حال امروز خبرنگاری در کشور را بشنویم:
*تعلیق در داستان، وضوح در خبر
بهنام ناصح داستاننویس و خبرنگار در مورد تفاوتهای این دو حرفه گفت: طبیعی است که اشتراک این دو ارتباط با متن و نوشتن است اما خبرنویسی همواره با ایجاز همراه است، در حالی که در داستان نویسنده میتواند تا جایی که لازم است داستان را ادامهدار کند و البته پر از تعلیق و ابهام. در حالی که لازم است در خبرنویسی وضوح باشد و ابهامی در آن دیده نشود.
وی در ادامه افزود: از سوی دیگر خبرنگار نباید عقاید شخصی خود را در خبر وارد کند، در مقاله و یادداشت تحلیلی میتواند اما به کاربردن عقاید شخصی در خبر که به عینیت آن لطمه بزند جایز نیست. این درحالی است که نویسنده صاحب اثر است و میتواند عقاید و علایق خود را وارد اثر کند.
ناصح ادامه داد: روزنامهنگاری یک فن است، یک مهارت، فقط در کلاس درس و دانشگاه و دورهدیدن نیست که به دست آید، نیاز به ساعتها تمرین و مماست دارد. نیاز به نشست و برخاست با اساتید فن دارد. اساتیدی که عمری را در این راه گذاشتند و مویی سپید کردند.
*روح مطلب مخدوش نشود
این نویسنده و خبرنگار در بخش دیگری در مورد اخلاق حرفهای در خبرنگاری اظهار داشت: اخلاق حرفهای در خبرنگاری یعنی به حریم شخصی افراد ورود نکرد، یعنی رعایت امانت در مورد منابع خبر، یعنی روح مطلب عوض نشدن. یعنی از توهین، افترا و اشاعه کذب خودداریکردن.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد: دوست دارم وقتی روزنامهنگاری مینویسد، دستش نلرزد، نگران این نباشد که با نوشتن این کلمات و جملات و بیان انتقادات - که البته باید با رعایت اصول اخلاق حرفهای خبرنگاری باشد- عواقب سختی در انتظارش است.
*خبرنگاری شغلی پرمخاطره که به آن کم لطفی میشود
بهمن پگاهراد نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و خبرنگار، در مورد شرایط امروز خبرنگاری و خبرنگاران در کشورمان گفت: امروز خوشبختانه خبرنگاری در نزد مردم جایگاه خود را پیدا کرده، هر روز تعداد جوانان علاقهمند به این حوزه کاری بیشتر میشود اما متاسفانه بعد از مدتی به خاطر عدم حمایتهای مادی و معنوی انگیزههای خود را از دست میدهند.
وی در مورد نحوه فعالیت خود در عرصه خبری میگوید: واقعیت این است که من در ابتدا کشش و علاقه شدیدی به نویسندگی داشتم، از همین رو برایم مسلم بود که نویسنده خواهم شد، اما در مورد روزنامهنگاری چنین تصوری نداشتم ورود من به عرصه روزنامهنگاری و خبر از بعد از انقلاب بود. در روزنامهای با عنوان «خبر جنوب» فعالیت خود را شروع کردم، ستون «دانشآموز» را راه انداختیم و من در آن بخش داستانهای خود را برای کودک و نوجوان چاپ میکردم.
وی در پایان تصریح کرد: لازم است که دولت حمایت بیشتری را از این قشر که به راستی شغل پرمخاطرهای هم دارند، در دستور کار خود قرار دهد. برای یک خبرنگار هیچ عشقی بالاتر از این نیست که برای منفعت کشور و آگاهی مردمش بنویسد، دولت زیر بال و پر خبرنگاران را بگیرد.
*روزنامهنگاری سکویی پرجاذبه برای داستان نویسی
فرزام شیرزادی داستاننویس جوان و روزنامهنگار، در مورد داستاننویسی و خبرنگاری توامان در ایران و جهان گفت: گرچه در سراسر دنیا روزنامهنگارانی بودهاند و هستند که بعدها داستاننویسانی مطرح شدند مثل همینگوی، مارکز، دینو بوتزاتی، کامو و بسیاری دیگر... اما در ایران روزنامهنگاران داستاننویس کم بودهاند. توجه داشته باشید که مقصودم از روزنامهنگار آن کسی است که شغلش نوشتن در روزنامه است و از این طریق امرار معاش میکند، نه افرادی که مقالهنویس هستند و بنا به دلایل شخصی و غیرشخصی برای خودشان یا دیگران در روزنامهها مینویسند. یا کسانی که تجارت میکنند یا به حساب خودشان فعال سیاسی هستند و هفتهای چند یادداشت و مثلا تحلیل سیاسی- اجتماعی- عشقی- فرهنگی واقتصادی به روزنامهها میدهند.
وی افزود: برای من روزنامهنگاری به رغم همه جذابیتها و علاقهای که به آن دارم شغل محسوب میشود و داستاننویسی برایم اصل و اساس است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، روزنامه عمرش تا شب است و نوشتهای اگر کتاب نشود، هر قدر هم شاخص باشد فراموش میشود. به گمانم روزنامهنگاری میتواند سکویی پر جاذبه باشد برای داستاننویسشدن.
*مطالعه بخش لاینفک زندگی خبرنگار است
شیرزادی در بخش دیگری در مورد تفاوتهای این دو حوزه کاری گفت: روزنامهنگار حقیقی و نویسنده هر دو به هیجان، انگیزه و اشتیاق نیاز دارند و آرامش و خلوت هم میخواهند. داستاننویس اگر بخواهد اشتیاق و میل به نوشتناش را در گزارشنویسی یا گفتگویی چالشی صرف کند، در دراز مدت شور و هیجان وشعفش را به داستاننویسی از دست میدهد. در ایران روزنامهنگاران طراز اولی داشتهایم که به رغم توانایی بالا در نوشتن و حتی شعر سرودن و داستان نوشتن، شغل روزنامهنگاری آنها را در خود بلعیده و اجازه بروز و ظهور به آنها نداده است. اغلب این دوستان بعد از این که پا به سن میگذارند، حسرتی پیوسته همراهشان است، حسرت نوشتن یک مجموعه داستان یا رمانی قابل اعتنا.
وی در ادامه در خصوص اوضاع و شرایط امروز خبرنگاری و خبرنگاران در کشورمان اظهار داشت: شاید بتوان مجوز صد وپنجاه یا دویست روزنامه و خبرگزاری را یک شبه صادر کرد اما همین تعداد روزنامهنگار و خبرنگار را نمیتوان حتی ظرف دو سه سال پرورش داد. خبرنگاری که بخواهد بدرخشد مدام باید در حال دانشافزایی باشد. مطالعه بخش لاینفک زندگیاش باشد.
*کیفیت فدای کمیت
این نویسنده و خبرنگار جوان در انتقادی به خبرنگاری این روزها در کشورمان بیان کرد: با زیادشدن سایتها، خبرگزاریهای متوسط و روزنامهها و نشریات متعدد، سر و کله دو طیف در آنها زیاد پیدا شد. یکی پیمانکاران و دلالان فرهنگی که به نام مدیر فرهنگی پروژههایی را با زد و بند گرفتند وپولهای کلان به جیب زدند و دوم افرادی که از سر بیکاری و البته با روابط، به روزنامهها وخبرگزاریها آمدند و برای ماندن و آب باریکه گرفتن هر کاری لازم بود کردند.
شیرزادی اظهار داشت: در همه جای دنیا نگاه عموم به خبرنگار و روزنامهنگار فردی آگاه و با دانش است. در ایران هم چنین است اما وقتی در ایران با فردی مواجه میشوید که مدعی خبرنگاری است و در گفتارش این ادعا نمود ندارد و هنگامی که دو صفحه مطلب از اینجا و آنجا کپی میکند و مینوسید پر از اغلاط ویرایشی و نگارشی است، به هر حال نگاه جامعه به او تغییر میکند.
وی در پایان تصریح کرد: طیف وسیعی از روزنامهنگاران و خبرنگاران در جامعه ما مظلومترین و سختی کشیدهترین افراد هستند. اگر اوضاع مالی کارمند متوسطالحال یک بانک یا ادارهای دولتی را با یک خبرنگار هم سابقه با او مقایسه کنید، عمیقا درمییابید که اوضاع در کار خبر و نوشتن چقدر خراب است.
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/