ضیاء در ابتدای برنامه در سخنانی گفت: ساختار این برنامه اینگونه نیست که کسی ناراحت شود. فکر کردیم اگر دغدغههای مردم را بگوییم به مشکل بدل نخواهد شد، گاهی تحلیل هایمان اشتباه از آب درمیآید. امیدوارم صحبتهای بیغرض و آرام و دغدغهمند ما شنیده شود. خواهش میکنم برای اشتغال جوانها نیز فکر اساسی اندیشیده شود.
*فرقه رجوی شعارهای مذهبی میداد
در ادامه نخستین مهمان برنامه هادی شبانی خود را اینطور معرفی کرد: من از استان مازندران به مدت 20 سال در فرقه رجوی کار کردم. زمان جوانی ما گروههای گوناگونی با شعارهای مختلف بروز و ظهور پیدا میکردند. من در قشر سنتی و مذهبی بزرگ شده بودم و دنبال سازمانی میگشتم که شعارهای مذهبی بدهد. همین شد که سازمان مجاهدان را انتخاب کردم.
وی افزود: سالها طول کشید تا بفهمم این فرقه سرابی بیش نیست. من سال 63 ارتباط تلفنی با سازمان پیدا کردم، سال 64 وارد سازمان شدم و از طریق پاسپورتهای قلابی به عراق اعزام شدم.
این عضو سابق سازمان منافقان تصریح کرد: رجوی تلاش میکرد به ما برای جنگ با سربازان ایرانی انگیزه بدهد.
*در آستانه پذیرش قطعنامه برای حمله به ایران آماده شدیم
وی در پاسخ به این سوال ضیاء که سال 67 پس از آماده شدن قطعنامه چه اتفاقی در سازمان رخ داده، تأکید کرد: همان شب رجوی یک جلسه توجیهی گذاشت و درحالی که قرار بود عملیات سرنگونی را مهر ماه انجام دهیم بنا شد طی یک هفته برای حمله آماده شویم.
شبانی یادآور شد: نیروهای عراقی به ما کمک کردند. رجوی به ما اعلام کرد ارتش عراق همزمان با ما وارد منطقه طلاییه و سرپل ذهاب شدهاند و آماده حمله هستنند. ما هم تا این منطقه فقط ارتش عراق را میدیدیم. قرار بود بعد از آن پشتیبانیهایی از ما صورت بگیرد اما عملا بعد از دو روز حمایتی از ما سر نگرفت و همه عقب نشینی کردند.
*فکر میکردیم سازمان منافقان از زندان ابوغریب بهتر است
این عضو سابق منافقان در پاسخ به ضیا که چرا اینقدر دیر از همکاری با این سازمان صرف نظر کرده است، توضیح داد: من نه به روزنامه دسترسی داشتیم نه تلویزیون و صرفا اخباری را که سازمان به ما میداد میشنیدیم. حتی به ما اجازه نمیدادند با خانواده مان تماس بگیریم. امکان فرار از آنجا را نیز نداشتیم و کسانی که فرار میکردند از زندان ابوغریب سر در میآوردند. ما هم فکر میکردیم حضور در آن محیط بهتر از زندان است.
محمدرضا گلی دیگر عضو سابق منافقان نیز در این برنامه گفت: حدود 24 سال در سازمان مجاهدان کار می کردم که از سال 67 تا 90 را دربرمی گرفت.
وی در پاسخ به ضیاء که بهتر است این فرقه را منافقان نامید نه مجاهدان، این موضوع را تأیید کرد و گفت: برخی از چهرههای این گروه بودند که در ایام انقلاب شهید شده بودند و ما با این نام وارد گروه شدیم.
*بیرون آمدن از فرقه آسان نبود
وی افزود: ورود به این تشکیلات خیلی ساده بود اما بیرون آمدن از آن کار ساده ای نبود. فرقه رجوی تشکیلات پیچیدهای داشت و ما اصلا فکر نمیکردیم آنها دروغ میگویند.
گلی همچنین توضیحاتی درباره ردههای افراد در سازمان ارائه کرد و گفت: آنجا حقوقی در کار نبود. اجازه ازدواج نیز نداشتیم.
*طلاق اجباری برای منافقان
شبانی نیز تأکید کرد: حتی کسانی که همسر داشتند نیز وادار به طلاق اجباری شدند.
گلی نیز گفت: البته به آنهایی که فرزند داشتند اجازه داده میشد فرزندانشان را ببینند اما کودک آنها فقط میتوانست مادر یا پدرش را به تنهایی ببیند نه اینکه آنها را در کنار هم ببیند.
همچنین شبانی ادامه داد: فرقه همه وسایل زندگی را برای ما تأمین میکرد اما خبری از حقوق نبود و در عوض باید کارمان را انجام میدادیم. به خاطر اینکه بین مناسبات زن و مرد فاصله بیندازند میگفتند مرد بعد از تراشیدن ریشش حق زدن اودکلن ندارد یا در ماشین زن و مرد نباید کنار هم بنشینند.
*وقتی برای فکر کردنمان نمیگذاشتند
وی تصریح کرد: آنها تلاش میکردند آنقدر از ما کار بکشند که شب فقط بخواهیم بخوابیم و فرصتی برای فکر کردن نداشته باشیم.
گلی درباره عملیات مرصاد گفت: رجوی همواره میگفت ایران هیچوقت با عراق صلح نمیکند و زمانی که این توافق صورت گرفت، نه راه پس داشت و نه راه پیش. او هنوز زنده است و اخیرا در عید فطر پیامی را در سیمای مخصوص خودش منتشر کرده است.
*مسعود رجوی صدام را شستشوی مغزی داد
وی افزود: او آن زمان با صدام ملاقات و او را متقاعد کرد پیش از بسته شدن مرزها از آخرین فرصتش استفاده کند و توانست او را شستشوی مغزی بدهد. تبعات این شکست برای او خیلی زیاد بود.
گلی در پاسخ به این سوال ضیاء که چطور شد که به کشور برگشتند، بیان کرد: با یکی از دوستانم تصمیم گرفتم که دیگر اینجا جای ماندن نیست و باید بروم. ترجیح دادیم به کسی هم نگوییم چون شخصیت ما را خرد میکردند و فشار روحی برایمان وارد میکردند. من و دوستم در یک فرصتی از سیم خاردار رد شدیم و عراقی ها ما را به بغداد بردند و به سازمان صلیب سرخ تحویل دادند و سرانجام به وطن برگشتیم.
در ادامه برنامه بخشهایی از «روایت فتح» شهید سیدمرتضی آوینی مرتبط با عملیات مرصاد روی آنتن رفت.
ضیاء نیز در این زمینه گفت: به آرشیو غنی دست پیدا کردیم که مخاطبان به طور عینی ببینند که چه بلاهایی در عملیات مرصاد سر مردم آمده اما خب امکان پخش این تصاویر از برنامه ما وجود ندارد و برنامههای دیگری آنها را پخش خواهند کرد.
کریمی کارشناس برنامه در بخش پایانی «امشب» درباره هوش اخلاقی و لزوم اخلاقی زندگی کردن انسان و اینکه دین خداوند نیز اخلاقمند است، سخن گفت.
«امشب»، هر هفته دوشنبه، سهشنبه و چهارشنبه با اجرای سیدعلی ضیاء روی آنتن شبکه یک سیما میرود.
انتهای پیام/