حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - نسرین خدایاری؛ کتابهای پرفروش، عنوان فریبنده و کلی کتابهایی بوده که در پایان هر هفته یا هر ماه با قرارگیری عنوانشان در لیست اعلامی نهادهای فرهنگی به ظاهر متمرکز و دقیق کشورمان، در برابر چشمان خوانندگان محصولات فرهنگی مکتوب جلوهگری میکنند اما به راستی این آمار از کجا میآیند و چه هدفی را دنبال میکنند؟
این سؤال است که شاید تا به امروز در ذهن افراد زیادی شکلگرفته و گاهی هم حدس و گمانهایی برای پاسخ به آن زده شده اما هیچکس فکر نمیکرد که این پدیده حاصل فضاسازی اشتباه ما از یک تعریف غربی باشد، تعریف غربی که به طور حتم بایستی خوب و خارج از هرگونه تخلف بر سر زبان اهالی فرهنگ و ادب کشورمان افتاده اما این روزها گروهی تخلفها را به گونهای دیگر رنگ کرده و آنها را در قالب هنجارهایی بدون انکار به مردم ارائه میدهند.
در اینجا باید گفت که ارائه تخلفهای فرهنگی به جای هنجارهای این حوزه اگرچه برای گروهی از افراد سودهای آنی و صدالبته قوی دارد اما به مرور زمان و با گذر از دالانهای باور مردم اعتماد آنها را نسبت به هنجارهای فرهنگی سلب کرده و اعتقاد آنها را مخدوش میکند.
گفتنی است که اهدای کتاب یکی از همین هنجارهای است که هرچند هنوز هم در مرکز توجه برخی از افراد و بخصوص اهالی قلم قرار دارد اما با دستاندازی متخلفان به این ریسمان به مرور زمان پوسیده شده و در ذهن مردم رنگ باخته است.
ما هم به همین بهانه راهی دالان پرپیچ وخم تفکرات و نظرات مسئولان مراکز انتشاراتی و مؤسسات فرهنگی شدهایم تا از دید آنها تماشاگر آنچه بر سر ادبیات کشورمان میآید باشیم.
علیاکبر اشعری، مدیر عامل مؤسسه فرهنگی باغ کتاب در خصوص چگونگی ارائه آمار پرفروشها به جامعه کتابخوان ما گفت: هماکنون سامانه دقیق آماری نداریم که بتوان با تمرکز بر آن اطلاعات دقیق و کاملی از میزان فروش کتابها داشت.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین اکثر آمارهای ارائه شده مرتبط با اعلام لیست پرفروشها برحسب حدس و گمان تنظیم شدهاند.
همچنین مسعود کوثری، پژوهشگر حوزههای ارتباطات، فرهنگ، موسیقی و توسعه و مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی با تأکید بر اینکه کتابهای پرفروش تعریفی است که از غرب گرفته شده،گفت: کتابهایی را کتابهای best-seller یا پرفروش میدانند که خواننده زیادی دارند و معمولاً مورد علاقه توده مردم هستند.
وی کتاب «خاطرات بیل کلینتون» را نمونهای برای کتابهای پرفروش دانست و افزود: این کتاب در یک دوره به دلیل رسوایی کلینتون یا فضای سیاسی آمریکا پرمخاطب شد.
این پژوهشگر فرهنگی اظهار داشت: کتاب «خاطرات پاپ» و رمانهای منتشر شده با موضوع جنگ آمریکا در عراق نیز نمونههای دیگری برای کتابهای پرفروش هستند زیرا اینها موضوعات گرم و داغ روز بودهاند.
کوثری ادامه داد: آثار بعضی از نویسندهها به دلیل سبک نگارش خوبشان ممکن است که پرفروش بشوند برای مثال کتاب فردی که راجعبه یک مسئله دینی نوشته و این اثر را آنچنان روان و جذاب به نگارش در آورده که مورد توجه قرار میگیرد پرفروش میشود، بنابراین مسئله پرفروش هم در جامعه ما راجعبه بعضی از کتابها وجود داشته است.
وی تصریح کرد: چاپ اول خاطرات شعبان جعفری ملقب به شعبان بیمُخ به عنوان یک کتاب پرفروش در یک ماه تمام شد، بنابراین بحث کتاب پرفروش در جامعه ما هم وجود دارد البته مقیاسها فرق میکند.
مدیر عامل انتشارات علمی- فرهنگی افزود: بعضی وقتها کتابی مثل «بامداد خمار» تا چاپ سیام هم میرود و این هم یک تعریف از پرفروش است.
کوثری گفت: ولی ما معمولاً وقتی که 1000 نسخه از یک کتاب به فروش میرود آن را پرفروش میدانیم و این نشان میدهد که کتابهای پرفروش نسبت به همدیگر وضعیت متفاوتی دارند.
وی ادامه داد: رواج پرفروش دانستن کتابها یک نوع فضای تبلیغاتی است و ممکن است که بعضی وقتها صحت نداشته باشد.
این پژوهشگر فرهنگی اظهار داشت: ایجاد فضا پیرامون یک کتاب البته از لحاظ آنکه به فروش کتاب کمک بکند خوب است ولی نباید جعلی باشد.
کوثری افزود: به نظر من فضاسازی جعلی کار اشتباهی بوده و ممکن است که رقابت منفی را در جامعه به بار بیاورد و این به معنای آن است که گاهی افراد به هر وسیلهای سعی میکنند که با خرید کتابهای خودشان و خمیرکردن آنها کتابشان را پرفروش کنند.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود در خصوص تعریف اهدای کتاب تصریح کرد: اهدای کتاب در قالب اهدای 20، 30 یا 50 نسخه به مهمانهای مراسم رونمایی آن خوب و مهم است اما بیشتر از آن غیرمعمول و به مثابه تکنیکهای کار روی صفحات اینترنتی است که یک نرمافزار مینویسند و با نمایش نادرست تعداد بازدیدکنندهها کنتور جعلی و اشتباهی میاندازد تا سایتشان در ردههای اول تا سوم گوگل قرار بگیرد.
مدیر عامل انتشارات علمی- فرهنگی ادامه داد: به نظر با بکارگیری روشهای نادرست تبلیغی آمار اعلامی در پایان هرماه و هفته، معیار خوبی برای فروش کتابها نیستند و کسب اطلاعات درست مرتبط با این حوزه نیازمند جمعآوری اطلاعات صحیح از کتابفروشیهای سطح کشور یا سطح شهر تهران است.
کوثری در خصوص اهمیت وجود پایگاه دادهای متمرکز گفت: هر چند که در حال حاضر کتابفروشیها به نرمافزار لازم برای تخمین میزان فروششان مجهز شدهاند اما پایگاه دادهای برای جمعآوری این اطلاعات و مقایسه آنها با یکدیگر وجود ندارد.
وی افزود: ما حتی نمیتوانیم بر اساس سیستمهای توزیع کتابمان نیز اطلاعات دقیقی در مورد فروش کتابها به دست بیاوریم زیرا این سیستمها هم غیردقیق هستند.
این پژوهشگر فرهنگی اظهار داشت: در نتیجه باید گفت: با توجه به نبود پایگاه داده متمرکز نمیتوان قضاوت چندانی کرد و شاید در صورت صداقت ناشر در بیان میزان فروش کتابها بتوان این قشر فرهنگی را تنها معیار تعیین آثار پرفروش دانست.
کوثری با تأکید بر اینکه در کشور ما هیچ مبنای مقایسهای برای تعیین میزان فروش کتابها وجود ندارد، ادامه داد:ما در گذشته شاهد حضور ناشر نویسندگان در مواقعی که ناشر دیگری حاضر به پذیرش مسئولیت چاپ و انتشار کتاب نبوده یا کتابی سود خوب داشته و ترجیح نویسنده بر این بوده که خودش کتابش را چاپ کند بودهایم اما به نظرم این مبحث در سالهای اخیر با توجه به ازدیاد نویسندگان و کتابهای جعلی بیشتر به چشم میخورد و این امر پدیدهای مرضی است.
وی خاطرنشان کرد: از دلایل احتمالی رشد قارچ گونه ناشر- نویسندهها میتوان به توزیع نامناسب کتابها،بیارزش شدن کتابها و پرداخت نشدن حقوق درست مؤلفان توسط ناشران اشاره کرد.
در نتیجه باید گفت که هرچند آنچه امروز بر سر ادبیات کشورمان آمده حاصل سالها غفلت بوده و تا حدودی غیرقابل پیشگیری است اما میتوان با جبران این غفلتها از اشتباهات گذشته پند گرفت و آیندهای بهتر را ساخت البته این امر نیازمند صداقت مسئولان و توجه آنها به لزوم وجود یک پایگاه دادهای متمرکز است.
انتهای پیام/