به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کلمه در هر زبانی، وسیله بیان مقصود گوینده است و زمانی که این مهم به نتیجه نرسد، کلمه کاربردی در آن زمان نخواهد داشت. این مسئله گاهی در کلماتی اتفاق می افتد،که در زمان های بعد به اصطلاح متروک می شوند. به عنوان مثال کلمات زبان فارسی باستان با همان خط میخی در فارسی میانه به کارنمی رود. در این دوره علاوه بر تحول کلمات، تغییر در رسم الخط نیز رخ داده است.
1-« سوییت »: معادل آن را کلمه « سراچه » قرارداده اند. این کلمه از ترکیب اسم و « چه » تصغیر ساخته شده است. کلمه « سرا » و « سرای » به معنای« خانه » در متون قدیم به کارمی رفته است اما این کلمه در زبان امروز چندان بین عامه مردم به کارنمی رود. البته کلمه « سراچه » را می توان در گلستان سعدی مشاهده کرد.
سنگ سراچه دل به الماس آب دیده می سفتم
البته این معادل در زبان فارسی به کارنمی رود و معادل لاتین را می توان در ادبیات امروز بیشتر مشاهده کرد.
2-« فلاسک » : معادل « دمابان » را برای آن ساخته اند. این معادل در زبان امروز به کارنمی رود به دلیل آنکه این کلمه از نظر زیباشناسی و تطابق معنایی مشکل دارد. این کلمه به معادل کلمه لاتین دلالت نمی کند.این کلمه از ترکیب اسم وپسوند « بان » ساخته شده است. این پسوند را می توان در کلماتی چون « نگهبان » نیز مشاهده کرد. اما کلمه « دما » در زبان امروز به کارمی رود.
3-« کریستال » : معادل این کلمه را «بلوره » ساخته اند. این کلمه از ترکیب اسم و « های » غیر ملفوظ ساخته شده است. این معادل در زبان امروز به کارنمی رود و به جای آن کلمه « بلور » به تنهایی یا با کلمه لاتین به کارمی رود. وجود « های غیرملفوظ » در این معادل، کاربرد آن را مشکل کرده است. کلمه « بلور » که توسط مردم به کارمی رود، معادل مناسب تری برای این کلمه لاتین است و می تواند جایگزین مناسبی برای آن باشد.
انتهای پیام/
صورت انگلیسی تلفظ کنیم .حتی کسایی که سوادکمی دارن یایعضا بی سوادند