به گزارش خبرنگار حوزه جوانان و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان _ نگین باقری ؛ روزگاری بود که دختران ما یا تا ابد در خانه پدری می ماندند یا به خانه شوهر می رفتند. به قول قدیمی ها، زن با لباس سفید عروسی به خانه بخت می رفت و با کفن سفید بیرون می آمد.
ازدواج ها پر دوام تر بود و دختران کم توقع تر ، مرد ابهت خود را داشت و زن گرمابخش خانه و کاشانه بود.
حریم ها حفظ می شد و کسی برای دیگری کیسه نمی دوخت. اما در جامعه مدرن امروزی تعدادی جوانان دیگر اصالت مفهوم ازدواج را از یاد بردند و مهر ثبت ازدواج خشک نشده در دفترخانه ها را با سرعت نور به طلاق تبدیل کردند و آن چنان بود که در رهگذر لحظه ها دختران و پسران از سن ازدواجشان گذشت و زنان و مردان در اندک زمانی راه جدایی را پیش گرفتند و سرنوشت نامعلوم برخی از جوانان ختم به خانه های مجردی شد.
خلاصه آن که در سبک زندگی نسل جدید، برخی دختران خواسته یا ناخواسته به دنبال بالا رفتن سن ازدواجشان دیگر بودن در کنار خانواده را تحمل نمی کنند و تعدادی از زنان مطلقه ای نیز به خاطر ترس از سر بار شدن، زندگی مستقلی را پیش می گیرند. این گروه از زنان و دختران آسیب پذیرتر از بقیه در کوچه و خیابان های شهر صاحب خانه می شوند و به دور از خانواده حتی به شهری دیگر مهاجرت می کنند و باید همگی انگشت حیرت را بر دهان بگذاریم چرا که با یک حساب سر انگشتی می توانیم روند صعودی نبود تمایل جوانان به ازدواج و ناپایدار بودن ازدواج های شکل گرفته و افزایش خانه های مجردی را در خانواده، فامیل، دوستان و همکاران رصد کنیم.
گرچه با زندگی مجردی، دختران و زنان به استقلال رسیدند اما در مقابل برای آنان، از مشکلات روحی، روانی و مالی و ... فراوانی رونمایی شد چرا که مجبورند یک تنه بار زندگی را به دوش کشند.
*افزایش زندگی مستقل برخی زنان تحت تأثیر طلاق
در گذشته زمانی که زنان از همسران خود جدا می شدند به تشخیص عرف جامعه و خانواده عموماَ به خانه پدری باز می گشتند تا شاید شرایط ازدواج جدیدی برایشان مهیا شود. اما امروزه با افزایش شدید آمار طلاق، گروهی از زنان مطلقه با موافقت خانواده ها به تنهایی نوعی از از زندگی مستقل را تجربه می کنند.
خلیل سیدزاده، مشاور خانواده، می گوید: معمولا زنان مطلقه با گذر زمان، علاوه بر مسایل شخصی، روانشناختی، دغدغه های عاطفی و مسائل مالی فشارهایی از سمت جامعه را تحمل می کنند و مستأصل و درمانده، به خاطر رفتن به حاشیه و عدم مدیریت صحیح هنگام برخورد با مشکلات حتی تا مرز افسردگی هم پیش می روند. همین فشارهای وارده موجب گوشه گیری آنان از خانواده و اطرافیان می شود چون سنت های خانوادگی آنان مغایر با طلاق است و به علت عدم درک والدین زندگی در تنهایی را ترجیح می دهند و وقتی به پای درد و دل آنان می نشینیم، چاره ای نمی یابند و با اجبار به این سبک از زندگی تن می دهند و اغلبشان به خاطر آسیب هایی که دیده اند از شروع زندگی دوباره با مردی دیگر می هراسند.
*روند رو به رشد خانه های مجردی دختران
با توجه به شرایط اقتصادی امروزی قطعاً دختران علاقه به زندگی مستقل ندارند اما برخی مسائل از جمله شرایط نامناسب خانواده ها و نبود درک متقابل، گروهی از دختران را به این اندیشه می کشاند تا استقلال خود را حفظ کنند.
این مشاوره خانواده درباره شرایط نامناسب خانواده ها گفت : فاصله تفکرات برخی خانواده ها و دختران، ورود به دانشگاه ها، مهاجرت به شهرهای بزرگ، به دست آوردن آزادی و بالا رفتن سن ازدواج سبب تشدید این پدیده می شود. تمایل به تنها زیستی مسئله است و باید آن را در فرد ریشه یابی کرد چرا که نیازهای بشری در خانواده تأمین می شود. باید فاصله نسلی را ترمیم کنیم و والدین درک بیشتری از فرزندان خود داشته باشند و فرزندان هم به سنت های درست پایبند باشند تا فاصله ها کم شود اما برخی خانواده ها با پافشاری بر سنت های غلط خود فرزندان را دلسرد می کنند.
زندگی مجردی دختران و زنان شاید در نگاه اول یک ناهنجاری به حساب بیابد اما باید واقف بود که بسیاری از مسائل اقتصادی، روان شناختی، جامعه شناختی و حتی اعتقادی باعث بروز این پدیده شده است و باید با طرح مسئله چاره اندیشی کرد تا بنیان خانواده محکم شود. چرا که در آینده نزدیک نگرانی های زیادی را در پی خواهد داشت.
انتهای پیام/
آدم خودش تنها باشه راحت تر زندگی می کنه
یک نفره جور یک نفر رو که می تونه بکشه
خاک تو سر اون مرد بی غیرتی که به خودش اجازه بده زنش رو تا این حد از خودش نا امید کنه همچین مردی باید زودتر بمیره تا زمین از لوث وجودش پاک شه
خودشون هزار جور اشتباه و کارهای زشت تو کارنامشون د ارن اما برای اینکه مردانگی خودشون رو ثابت کنن عرصه رو بر زنشون تنگ می کنن.
مهریه بالا هم نمی تونه حس تعهد و مسولیت پذیری رو در مردها ایجاد کنه.فقط اخلاق و توجه به خداوند هست که جلوی هرزگی یک مرد رو می تونه بگیره.
امیدی به مهریه بالا هم ندارم.
ولی اگر بنا باشد چه پسر چه دختر هر کدام دنبال آرزوهای رویایی خود باشند .هیچ ازدواجی صورت نمی گیرد واگر هم این ازدواج صورت بگیرد ,خیلی زود منجر به طلاق,یا جرم می شود
به نظر من در این دوره پسرها از ترس تجربیات تلخ دیگران برای مهریه و زندان و توقعات بی اندازه دخترهایی که همه عقده هایشان را سر شوهرشان خالی میکنند و اینکه هیچ قانونی برای حمایت از مردان وجود ندارد تمایلی به ازدواج نشان نمی دهند ودر نتیجه این شده وضع جامعه ما همسر من هم بدون علت معلومی مهریه و نفقه خودش را به اجرا گذاشته ومن ملزم به تهیه جهاز برای اوردن او به خانه خودم هستم و متاسفانه همه اینها قاونی است وطبق عرف مجبور به پذیرش مهریه بالا برای ازدواج بودم و با عدم تمکین همسرم عملا با یک کلاهبرداری روبرو شدم پس هرگز هیچ جوانی با دیدن این وضعیت برای امثال من جرات زن گرفتن ندارد هرچند دخترانی هستند که هنوز برای تعالی و تکامل و نه عقده گشایی به فکر ازدواج هستند
دنبال جواب دیگه ای هم نباشید.پدران من و شما با پدر و مادر هاشون تو یک خونه زندگی می کردند و هر خانواده تنها یک اتاق داشتند و اما نه بی غیرتی بود و نه تجرد خواهی.