به نام خداوند رحمتگر مهربان | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | |
دانستن
هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست و ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند و
هيچ مادينهاى بار نمىگيرد و بار نمىگذارد مگر آنكه او به آن علم دارد و
روزى كه [خدا] آنان را ندا مىدهد شريكان من كجايند مىگويند با بانگ رسا
به تو مىگوييم كه هيچ گواهى از ميان ما نيست | إِلَيْهِ
يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ
أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِن
شَهِيدٍ | |
و آنچه از پيش مىخواندند از [نظر] آنان ناپديد مىشود و مىدانند كه آنان را روى گريز نيست | وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ | |
انسان از دعاى خير خسته نمىشود و چون آسيبى به او رسد مايوس [و] نوميد مىگردد | لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ | |
و
اگر از جانب خود رحمتى پس از زيانى كه به او رسيده است بچشانيم قطعا خواهد
گفت من سزاوار آنم و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود و اگر هم به سوى
پروردگارم بازگردانيده شوم قطعا نزد او برايم خوبى خواهد بود پس بدون شك
كسانى را كه كفران كردهاند به آنچه انجام دادهاند آگاه خواهيم كرد و
مسلما از عذابى سخت به آنان خواهيم چشانيد | وَلَئِنْ
أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ
هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى
رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا
بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ | |
و چون انسان را نعمت بخشيم روى برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد | وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ | |
بگو
به من خبر دهيد اگر [قرآن] از نزد خدا [آمده] باشد و آن را انكار كرده
باشيد چه كسى گمراهتر از آن كس خواهد بود كه به مخالفتى دور و دراز [دچار]
آمده باشد | قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ | |
به
زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم
نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت
خود شاهد هر چيزى است | سَنُرِيهِمْ
آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ
أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ
شَهِيدٌ | |
آرى آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند آگاه باش كه مسلما او به هر چيزى احاطه دارد | أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ | |
|
| |
عين سين قاف | عسق | |
اين گونه خداى نيرومند حكيم به سوى تو و به سوى كسانى كه پيش از تو بودند وحى مىكند | كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ | |
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و او بلندمرتبه بزرگ است | لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ | |
چيزى
نمانده كه آسمانها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس
پروردگارشان تسبيح مىگويند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مى طلبند
آگاه باش در حقيقت خداست كه آمرزنده مهربان است | تَكَادُ
السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ
يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ
أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ | |
و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند خدا بر ايشان نگهبان است و تو بر آنان گمارده نيستى | وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِيَاء اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ | |
و
بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردم] مكه و كسانى را كه
پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن [خلق] كه ترديدى در آن نيست بيم
دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش | وَكَذَلِكَ
أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى
وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي
الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ | |
و
اگر خدا مىخواست قطعا آنان را امتى يگانه مىگردانيد ليكن هر كه را
بخواهد به رحمت خويش درمىآورد و ستمگران نه يارى دارند و نه ياورى | وَلَوْ
شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن
يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلَا
نَصِيرٍ | |
آيا به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند خداست كه دوست راستين است و اوست كه مردگان را زنده مىكند و هموست كه بر هر چيزى تواناست | أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ | |
و
در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد داوريش به خدا [ارجاع مىگردد] چنين
خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمىگردم | وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ | |
پديدآورنده
آسمانها و زمين است از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد و از دامها [نيز]
نر و ماده [قرار داد] بدين وسيله شما را بسيار مىگرداند چيزى مانند او
نيست و اوستشنواى بينا | فَاطِرُ
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ
شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ | |
كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند اوست كه بر هر چيزى داناست | لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ | |
از
[احكام] دين آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد براى شما تشريع كرد و
آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و
عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقهاندازى مكنيد بر
مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مىخوانى گران مىآيد خدا هر كه را
بخواهد به سوى خود برمىگزيند و هر كه را كه از در توبه درآيد به سوى خود
راه مىنمايد | شَرَعَ
لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا
إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ
أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ
مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ
وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ | |
و
فقط پس از آنكه علم برايشان آمد راه تفرقه پيمودند [آن هم] به صرف حسد [و
برترى جويى] ميان همديگر و اگر سخنى [داير بر تاخير عذاب] از جانب
پروردگارت تا زمانى معين پيشى نگرفته بود قطعا ميانشان داورى شده بود و
كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات] را ميراث يافتند واقعا در باره او در
ترديدى سخت [دچار]اند | وَمَا
تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ
وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى
لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن
بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ | |
بنابراين
به دعوت پرداز و همان گونه كه مامورى ايستادگى كن و هوسهاى آنان را پيروى
مكن و بگو به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مامور شدم كه
ميان شما عدالت كنم خدا پروردگار ما و پروردگار شماست اعمال ما از آن ما و
اعمال شما از آن شماست ميان ما و شما خصومتى نيستخدا ميان ما را جمع
مىكند و فرجام به سوى اوست | فَلِذَلِكَ
فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ
آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ
بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ
أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ
بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ | |
و
كسانى كه در باره خدا پس از اجابت [دعوت] او به مجادله مىپردازند حجتشان
پيش پروردگارشان باطل است و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنان عذابى
سختخواهد بود | وَالَّذِينَ
يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ
دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ | |
خدا همان كسى است كه كتاب و وسيله سنجش را به حق فرود آورد و تو چه مىدانى شايد رستاخيز نزديك باشد | اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ | |
كسانى
كه به آن ايمان ندارند شتابزده آن را مىخواهند و كسانى كه ايمان
آوردهاند از آن هراسناكند و مىدانند كه آن حق است بدان كه آنان كه در
مورد قيامت ترديد مىورزند قطعا در گمراهى دور و درازىاند | يَسْتَعْجِلُ
بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ
مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ
فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ | |
خدا نسبت به بندگانش مهربان است هر كه را بخواهد روزى مىدهد و اوست نيرومند غالب | اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ | |
كسى
كه كشت آخرت بخواهد براى وى در كشتهاش مىافزاييم و كسى كه كشت اين دنيا
را بخواهد به او از آن مىدهيم و[لى] در آخرت او را نصيبى نيست | مَن
كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ
يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن
نَّصِيبٍ | |
آيا
براى آنان شريكانى است كه در آنچه خدا بدان اجازه نداده برايشان بنياد
آيينى نهادهاند و اگر فرمان قاطع [در باره تاخير عذاب در كار] نبود مسلما
ميانشان داورى مىشد و براى ستمكاران شكنجهاى پر درد است | أَمْ
لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ
اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ
الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ | |
[در
قيامت] ستمگران را از آنچه انجام دادهاند هراسناك مىبينى و [جزاى
عملشان] به آنان خواهد رسيد و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته
كردهاند در باغهاى بهشتند آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت
اين است همان فضل عظيم | تَرَى
الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ
لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكَبِيرُ | |
اين
همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته
كردهاند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما
خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و
طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس
است | ذَلِكَ
الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا
الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ
فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ | |
آيا
مىگويند بر خدا دروغى بسته است پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مى نهد و
خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مىكند اوست كه به راز
دلها داناست | أَمْ
يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللَّهُ يَخْتِمْ
عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ
بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ | |
و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مىپذيرد و از گناهان درمىگذرد و آنچه مىكنيد مىداند | وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ | |
و
[درخواست] كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند اجابت
مىكند و از فضل خويش به آنان زياده مىدهد و[لى] براى كافران عذاب سختى
خواهد بود | وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ | |
و
اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند مسلما در زمين سر به عصيان
برمىدارند ليكن آنچه را بخواهد به اندازهاى [كه مصلحت است] فرو مىفرستد
به راستى كه او به [حال] بندگانش آگاه بيناست | وَلَوْ
بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِن
يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ | |
و اوست كسى كه باران را پس از آنكه [مردم] نوميد شدند فرود مىآورد و رحمتخويش را مىگسترد و هموستسرپرستستوده | وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ | |
و
از نشانههاى [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از [انواع] جنبنده
در ميان آن دو پراكنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست | وَمِنْ
آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن
دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ | |
و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسيارى درمىگذرد | وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ | |
و شما در زمين درمانده كننده [خدا] نيستيد و جز خدا شما را سرپرست و ياورى نيست | وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ | |
و از نشانههاى او سفينههاى كوهآسا در درياست | وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ | |
اگر بخواهد باد را ساكن مىگرداند و [سفينهها] بر پشت [آب] متوقف مىمانند قطعا در اين [امر] براى هر شكيباى شكرگزارى نشانههاست | إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ | |
يا به [سزاى] آنچه [كشتىنشينان] مرتكب شدهاند هلاكشان كند و[لى] از بسيارى درمىگذرد | أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا وَيَعْفُ عَن كَثِيرٍ | |
و [تا] آنان كه در آيات ما مجادله مىكنند بدانند كه ايشان را [روى] گريزى نيست | وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ | |
و
آنچه به شما داده شده برخوردارى [و كالاى] زندگى دنياست و آنچه پيش خداست
براى كسانى كه گرويدهاند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر
است | فَمَا
أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ
اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ
يَتَوَكَّلُونَ | |
و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها خود را به دور مىدارند و چون به خشم درمىآيند درمىگذرند | وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ | |
و
كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كردهاند و
كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند | وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ | |
و كسانى كه چون ستم بر ايشان رسد يارى مىجويند [و به انتقام بر مىخيزند] | وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ | |
و جزاى بدى مانند آن بدى است پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند پاداش او بر [عهده] خداست به راستى او ستمگران را دوست نمىدارد | وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ | |
و هر كه پس از ستم [ديدن] خود يارى جويد [و انتقام گيرد] راه [نكوهشى] بر ايشان نيست | وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ | |
راه
[نكوهش] تنها بر كسانى است كه به مردم ستم مىكنند و در [روى] زمين به
ناحق سر برمىدارند آنان عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت | إِنَّمَا
السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي
الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ | |
و هر كه صبر كند و درگذرد مسلما اين [خويشتن دارى حاكى] از اراده قوى [در] كارهاست | وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ | |
و
هر كه را خدا بىراه گذارد پس از او يار [و ياور]ى نخواهد داشت و ستمگران
را مىبينى كه چون عذاب را بنگرند مىگويند آيا راهى براى برگشتن [به دنيا]
هست | وَمَن
يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى
الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ
مِّن سَبِيلٍ | |
آنان
را مىبينى [كه چون] بر [آتش] عرضه مىشوند از [شدت] زبونى فروتن شدهاند
زيرچشمى مىنگرند و كسانى كه گرويدهاند مىگويند در حقيقت زيانكاران
كسانىاند كه روز قيامتخودشان و كسانشان را دچار زيان كردهاند آرى
ستمكاران در عذابى پايدارند | وَتَرَاهُمْ
يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ
خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا
أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ
فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ | |
و جز خدا براى آنان دوستانى [ديگر] نيست كه آنها را يارى كنند و هر كه را خدا بىراه كذارد هيچ راهى براى او نخواهد بود | وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ | |
پيش
از آنكه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد پروردگارتان را
اجابت كنيد آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان [مجال] انكارى هست | اسْتَجِيبُوا
لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ
اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ | |
پس
اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهايم بر عهده تو جز
رسانيدن [پيام] نيست و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانيم بدان شاد
و سرمست گردد و چون به [سزاى] دستاورد پيشين آنها به آنان بدى رسد انسان
ناسپاسى مىكند | فَإِنْ
أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا
الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ
بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ
الْإِنسَانَ كَفُورٌ | |
فرمانروايى
[مطلق] آسمانها و زمين از آن خداست هر چه بخواهد مىآفريند به هر كس
بخواهد فرزند دختر و به هركس بخواهد فرزند پسر مىدهد | لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ | |
يا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توام با يكديگر مىگرداند و هر كه را بخواهد عقيم مىسازد اوست داناى توانا | أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ | |
و
هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى
حجابى يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست
بلندمرتبه سنجيدهكار | وَمَا
كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء
حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ
عَلِيٌّ حَكِيمٌ | |
وهمين
گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمىدانستى كتاب چيست و
نه ايمان [كدام است] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را
بخواهيم به وسيله آن راه مىنماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست
هدايت مىكنى | وَكَذَلِكَ
أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا
الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ
مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ
مُّسْتَقِيمٍ | |
راه همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست هشدار كه [همه] كارها به خدا بازمىگردد | صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ | |
|
| |
سوگند به كتاب روشنگر | وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ | |
ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد | إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ | |
و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است | وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ | |
آيا به [صرف] اينكه شما قومى منحرفيد [بايد] قرآن را از شما باز داريم | أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ | |
و چه بسا پيامبرانى كه در [ميان] گذشتگان روانه كرديم | وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ | |
و هيچ پيامبرى به سوى ايشان نيامد مگر اينكه او را به ريشخند مىگرفتند | وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون | |
و نيرومندتر از آنان را به هلاكت رسانيديم و سنت پيشينيان تكرار شد | فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ | |
و اگر از آنان بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده قطعا خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفريده است | وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ | |
همان كسى كه اين زمين را براى شما گهوارهاى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد باشد كه راه يابيد | الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ | |
و
آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن سرزمينى مرده
را زنده گردانيديم همين گونه [از گورها] بيرون آورده مىشويد | وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ | |
و همان كسى كه جفتها را يكسره آفريد و براى شما از كشتيها و دامها [وسيلهاى كه] سوار شويد قرار داد | وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ | |
تا
بر پشت آن[ها] قرار گيريد پس چون بر آن[ها] برنشستيد نعمت پروردگار خود را
ياد كنيد و بگوييد پاك است كسى كه اين را براى ما رام كرد و[گرنه] ما را
ياراى [رامساختن] آنها نبود | لِتَسْتَوُوا
عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ
عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا
لَهُ مُقْرِنِينَ | |
و به راستى كه ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت | وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ | |
و براى او بعضى از بندگان [خدا] را جزئى [چون فرزند و شريك] قرار دادندبه راستى كه انسان بس ناسپاس آشكار است | وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ | |
آيا از آنچه مىآفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است | أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُم بِالْبَنِينَ | |
و چون يكى از آنان را به آنچه به [خداى] رحمان نسبت مىدهد خبر دهند چهره او سياه مىگردد در حالى كه خشم و تاسف خود را فرو مىخورد | وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ | |
آيا كسى [را شريك خدا مىكنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام] مجادله بيانش غير روشن است | أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ | |
و
فرشتگانى را كه خود بندگان رحمانند مادينه [و دختران او] پنداشتند آيا در
خلقت آنان حضور داشتند گواهى ايشان به زودى نوشته مىشود و [از آن] پرسيده
خواهند شد | وَجَعَلُوا
الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا
خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ | |
و مىگويند اگر [خداى] رحمان مىخواست آنها را نمىپرستيديم آنان به اين [دعوى] دانشى ندارند [و] جز حدس نمىزنند | وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ | |
آيا به آنان پيش از آن [قرآن] كتابى دادهايم كه بدان تمسك مىجويند | أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ | |
[نه] بلكه گفتند ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى گيرى از آنان راه يافتگانيم | بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ | |
و
بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهندهاى نفرستاديم مگر آنكه
خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافتهايم و ما از
پى ايشان راهسپريم | وَكَذَلِكَ
مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ
مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى
آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ | |
گفت
هر چند هدايت كنندهتر از آنچه پدران خود را بر آن يافتهايد براى شما
بياورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شدهايد كافريم | قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ | |
پس از آنان انتقام گرفتيم پس بنگر فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است | فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ | |
و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت من واقعا از آنچه مىپرستيد بيزارم | وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ | |
مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد | إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ | |
و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند | وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ | |
بلكه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستادهاى آشكار به سويشان آمد | بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ | |
و چون حقيقت به سويشان آمد گفتند اين افسونى است و ما منكر آنيم | وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ | |
و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است | وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ | |
آيا
آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند ما [وسايل] معاش آنان را در
زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم و برخى از آنان را از [نظر] درجات
بالاتر از بعضى [ديگر] قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در
خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است | أَهُمْ
يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ
فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ
لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ
مِّمَّا يَجْمَعُونَ | |
و
اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند قطعا براى
خانههاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مىورزيدند سقفها و نردبانهايى از
نقره كه بر آنها بالا روند قرار مىداديم | وَلَوْلَا
أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ
بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا
يَظْهَرُونَ | |
و براى خانههايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند | وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ | |
و زر و زيورهاى [ديگر نيز] و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است | وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ | |
و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى دمسازى باشد | وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ | |
و مسلما آنها ايشان را از راه باز مىدارند و [آنها] مىپندارند كه راه يافتگانند | وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ | |
تا آنگاه كه او [با دمسازش] به حضور ما آيد [خطاب به شيطان] گويد اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد دمسازى هستى | حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ | |
و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمىبخشد چون ستم كرديد در حقيقتشما در عذاب مشترك خواهيد بود | وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ | |
پس آيا تو مىتوانى كران را شنوا كنى يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى | أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ | |
پس اگر ما تو را [از دنيا] ببريم قطعا از آنان انتقام مىكشيم | فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ | |
يا [اگر] آنچه را به آنان وعده دادهايم به تو نشان دهيم حتما ما بر آنان قدرت داريم | أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ | |
پس به آنچه به سوى تو وحى شده است چنگ د رز ن كه تو بر راهى راست قرار دارى | فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ | |
و به راستى كه [قرآن] براى تو و براى قوم تو [مايه] تذكرى است و به زودى [در مورد آن] پرسيده خواهيد شد | وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ | |
و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشتهايم | وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ | |
و همانا موسى را با نشانههاى خويش به سوى فرعون و سران [قوم] او روانه كرديم پس گفت من فرستاده پروردگار جهانيانم | وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ | |
پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند | فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ | |
و [ما] نشانهاى به ايشان نمىنموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه] آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند | وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ | |
و گفتند اى فسونگر پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد كرده براى ما بخوان كه ما واقعا به راه درست درآمدهايم | وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ | |
و چون عذاب را از آنها برداشتيم بناگاه آنان پيمان شكستند | فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ | |
و
فرعون در [ميان] قوم خود ندا درداد [و] گفت اى مردم [كشور] من آيا پادشاهى
مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى] من روان است از آن من نيست پس مگر
نمىبينيد | وَنَادَى
فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ
وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ | |
آيا [نه] من از اين كس كه خود بىمقدار است و نمىتواند درست بيان كند بهترم | أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ | |
پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند | فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ | |
پس قوم خود را سبكمغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند | فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ | |
و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم | فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ | |
و آنان را پيشينهاى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم | فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ | |
و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند] | وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ | |
و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدلپيشهاند | وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ | |
[عيسى] جز بندهاى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدهايم نيست | إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ | |
و اگر بخواهيم قطعا به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم | وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ | |
و همانا آن نشانهاى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست | وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ | |
و مبادا شيطان شما را از راه به در برد زيرا او براى شما دشمنى آشكار است | وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ | |
و
چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره
بعضى از آنچه در آن اختلاف مىكرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و
فرمانم ببريد | وَلَمَّا
جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ
وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا
اللَّهَ وَأَطِيعُونِ | |
در حقيقتخداست كه خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست | إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ | |
تا [آنكه] از ميانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك | فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ | |
آيا جز [اين] انتظار مىبرند كه رستاخيز در حالى كه حدس نمىزنند ناگهان بر آنان در رسد | هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ | |
در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضىشان دشمن بعضى ديگرند | الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ | |
اى بندگان من امروز بر شما بيمى نيست و غمگين نخواهيد شد | يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ | |
همان كسانى كه به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند | الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ | |
شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشتشويد | ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ | |
سينيهايى
از طلا و جامهايى در برابر آنان مىگردانند و در آنجا آنچه دلها آن را
بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست] و شما در آن جاودانيد | يُطَافُ
عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ
الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ | |
و اين است همان بهشتى كه به [پاداش] آنچه مىكرديد ميراث يافتيد | وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ | |
در آنجا براى شما ميوههايى فراوان خواهد بود كه از آنها مىخوريد | لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ | |
بىگمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند | إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ | |
[عذاب] از آنان تخفيف نمىيابد و آنها در آنجا نوميدند | لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ | |
و ما بر ايشان ستم نكرديم بلكه خود ستمكار بودند | وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ | |
و فرياد كشند اى مالك [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگاريد | وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ | |
قطعا حقيقت را برايتان آورديم ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد | لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ | |
يا در كارى ابرام ورزيدهاند ما [نيز] ابرام مىورزيم | أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ | |
آيا مىپندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمىشنويم چرا و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مىكنند | أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ | |
بگو اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم | قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ | |
پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند منزه است | سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ | |
پس آنان را رها كن تا در ياوهگويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مىشوند ديدار كنند | فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ | |
و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست و هموستسنجيدهكار دانا | وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاء إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ | |
و
خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن
اوست و علم قيامت پيش اوست و به سوى او برگردانيده مىشويد | وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ | |
و كسانى كه به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] اختيار شفاعت ندارند مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند | وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ | |
و اگر از آنان بپرسى چه كسى آنان را خلق كرده مسلما خواهند گفتخدا پس چگونه [از حقيقت] بازگردانيده مىشوند | وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ | |
و گويد اى پروردگار من اينها جماعتىاند كه ايمان نخواهند آورد | وَقِيلِهِ يَارَبِّ إِنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ لَّا يُؤْمِنُونَ | |
[و خدا فرمود] از ايشان روى برتاب و بگو به سلامت پس زودا كه بدانند | فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ | |
|
| |
سوگند به كتاب روشنگر | وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ | |
[كه] ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم [زيرا] كه ما هشداردهنده بوديم | إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ | |
در آن [شب] هر [گونه] كارى [به نحوى] استوار فيصله مىيابد | فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ | |
[اين] كارى است [كه] از جانب ما [صورت مىگيرد] ما فرستنده [پيامبران] بوديم | أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ | |
[و اين] رحمتى از پروردگار توست كه او شنواى داناست | رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ | |
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر يقين داريد | رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ | |
خدايى جز او نيست او زندگى مىبخشد و مىميراند پروردگار شما و پروردگار پدران شماست | لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ | |
ولى نه آنها به شك و شبهه خويش سرگرمند | بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ | |
پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان برمىآورد | فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ | |
كه مردم را فرو مىگيرد اين است عذاب پر درد | يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ | |
[مىگويند] پروردگارا اين عذاب را از ما دفع كن كه ما ايمان داريم | رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ | |
آنان را كجا [جاى] پند[گرفتن] باشد و حال آنكه به يقين براى آنان پيامبرى روشنگر آمده است | أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ | |
پس از او روى برتافتند و گفتند تعليميافتهاى ديوانه است | ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ | |
ما اين عذاب را اندكى از شما برمىداريم [ولى شما] در حقيقت باز از سر مىگيريد | إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ | |
روزى كه دست به حمله مىزنيم همان حمله بزرگ [آنگاه] ما انتقامكشندهايم | يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ | |
و به يقين پيش از آنان قوم فرعون را بيازموديم و پيامبرى بزرگوار برايشان آمد | وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ | |
كه [به آنان گفت] بندگان خدا را به من بسپاريد زيرا كه من شما را فرستادهاى امينم | أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ | |
و بر خدا برترى مجوييد كه من براى شما حجتى آشكار آوردهام | وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ | |
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اينكه مرا سنگباران كنيد | وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ | |
و اگر به من ايمان نمىآوريد پس از من كناره گيريد | وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ | |
پس پروردگار خود را خواند كه اينها مردمى گناهكارند | فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ | |
[فرمود] بندگانم را شبانه ببر زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد | فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ | |
و دريا را هنگامى كه آرام است پشتسر بگذار كه آنان سپاهى غرقشدنىاند | وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ | |
[وه] چه باغها و چشمهسارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند | كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ | |
و كشتزارها و جايگاههاى نيكو | وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ | |
و نعمتى كه از آن برخوردار بودند | وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ | |
[آرى] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم | كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ | |
و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند | فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ | |
و به راستى فرزندان اسرائيل را از عذاب خفتآور رهانيديم | وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ | |
از [دست] فرعون كه متكبرى از افراطكاران بود | مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ | |
و قطعا آنان را دانسته بر مردم جهان ترجيح داديم | وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ | |
و از نشانهها [ى الهى] آنچه را كه در آن آزمايشى آشكار بود بديشان داديم | وَآتَيْنَاهُم مِّنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلَاء مُّبِينٌ | |
هر آينه اين [كافران] مىگويند | إِنَّ هَؤُلَاء لَيَقُولُونَ | |
جز مرگ نخستين ديگر [واقعهاى] نيست و ما زندهشدنى نيستيم | إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ | |
اگر راست مىگوييد پس پدران ما را [باز] آوريد | فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ | |
آيا ايشان بهترند يا قوم تبع و كسانى كه پيش از آنها بودند آنها را هلاك كرديم زيرا كه گنهكار بودند | أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ | |
و آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازى نيافريدهايم | وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ | |
آنها را جز به حق نيافريدهايم ليكن بيشترشان نمىدانند | مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ | |
در حقيقت روز جدا سازى موعد همه آنهاست | إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ | |
همان روزى كه هيچ دوستى از هيچ دوستى نمىتواند حمايتى كند و آنان يارى نمىشوند | يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ | |
مگر كسى را كه خدا رحمت كرده است زيرا كه اوست همان ارجمند مهربان | إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ | |
آرى درخت زقوم | إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ | |
خوراك گناه پيشه است | طَعَامُ الْأَثِيمِ | |
چون مس گداخته در شكمها مىگدازد | كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ | |
همانند جوشش آب جوشان | كَغَلْيِ الْحَمِيمِ | |
او را بگيريد و به ميان دوزخش بكشانيد | خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ | |
آنگاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد | ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ | |
بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى | ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ | |
اين است همان چيزى كه در باره آن ترديد مىكرديد | إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ | |
به راستى پرهيزگاران در جايگاهى آسوده [اند] | إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ | |
در بوستانها و كنار چشمهسارها | فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ | |
پرنيان نازك و ديباى ستبر مىپوشند [و] برابر هم نشستهاند | يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ | |
[آرى] چنين [خواهد بود] و آنها را با حوريان درشتچشم همسر مىگردانيم | كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ | |
در آنجا هر ميوهاى را [كه بخواهند] آسوده خاطر مىطلبند | يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ | |
در آنجا جز مرگ نخستين مرگ نخواهند چشيد و [خدا] آنها را از عذاب دوزخ نگاه مىدارد | لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ | |
[اين] بخششى است از جانب پروردگار تو اين است همان كاميابى بزرگ | فَضْلًا مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ | |
در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند | فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ | |
پس مراقب باش زيرا كه آنان هم مراقبند | فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ | |
|
| |
فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداى ارجمند سنجيدهكار است | تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ | |
به راستى در آسمانها و زمين براى مؤمنان نشانههايى است | إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ | |
و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراكنده مىگرداند براى مردمى كه يقين دارند نشانههايى است | وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ | |
و
[نيز در] پياپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و
به [وسيله] آن زمين را پس از مرگش زنده گردانيده است و [همچنين در] گردش
بادها [به هر سو] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است | وَاخْتِلَافِ
اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن
رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ
آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ | |
اين[ها]ست آيات خدا كه به راستى آن را بر تو مىخوانيم پس بعد از خدا و نشانههاى او به كدام سخن خواهند گرويد | تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ | |
واى بر هر دروغزن گناهپيشه | وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ | |
[كه]
آيات خدا را كه بر او خوانده مىشود مىشنود و باز به حال تكبر چنانكه
گويى آن را نشنيده استسماجت مىورزد پس او را از عذابى پردرد خبر ده | يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ | |
و چون از نشانههاى ما چيزى بداند آن را به ريشخند مىگيرد آنان عذابى خفتآور خواهند داشت | وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ | |
پيشاپيش
آنها دوزخ است و نه آنچه را اندوخته و نه آن دوستانى را كه غير از خدا
اختيار كردهاند به كارشان مىآيد و عذابى بزرگ خواهند داشت | مِن
وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا
مَا اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ | |
اين رهنمودى است و كسانى كه آيات پروردگارشان را انكار كردند بر ايشان عذابى دردناك از پليدى است | هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مَّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ | |
خدا
همان كسى است كه دريا را به سود شما رام گردانيد تا كشتيها در آن به
فرمانش روان شوند و تا از فزون بخشى او [روزى خويش را] طلب نماييد و باشد
كه سپاس داريد | اللَّهُ
الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ
وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ | |
و
آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد همه از اوست
قطعا در اين [امر] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است | وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ | |
به
كسانى كه ايمان آوردهاند بگو تا از كسانى كه به روزهاى [پيروزى] خدا اميد
ندارند درگذرند تا [خدا هر] گروهى را به [سبب] آنچه مرتكب مىشدهاند به
مجازات رساند | قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُون أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِما كَانُوا يَكْسِبُونَ | |
هر كه كارى شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيانش باشد سپس به سوى پروردگارتان برگردانيده مىشويد | مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ | |
و
به يقين فرزندان اسرائيل را كتاب [تورات] و حكم و پيامبرى داديم و از
چيزهاى پاكيزه روزيشان كرديم و آنان را بر مردم روزگار برترى داديم | وَلَقَدْ
آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ
وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ | |
و
دلايل روشنى در امر [دين] به آنان عطا كرديم و جز بعد از آنكه علم برايشان
[حاصل] آمد [آن هم] از روى رشك و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند
قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در آن اختلاف مىكردند
داورى خواهد كرد | وَآتَيْنَاهُم
بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا
جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ
يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ | |
سپس تو را در طريقه آيينى [كه ناشى] از امر [خداست] نهاديم پس آن را پيروى كن و هوسهاى كسانى را كه نمىدانند پيروى مكن | ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ | |
آنان
هرگز در برابر خدا از تو حمايت نمىكنند [و به هيچ وجه به كار تو نمىآيند
] و ستمگران بعضىشان دوستان بعضى [ديگر]ند و خدا يار پرهيزگاران است | إِنَّهُمْ
لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيئًا وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ
أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ | |
اين [كتاب] براى مردم بينشبخش و براى قومى كه يقين دارند رهنمود و رحمتى است | هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ | |
آيا
كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدهاند پنداشتهاند كه آنان را مانند كسانى
قرار مىدهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [به طورى كه] زندگى
آنها و مرگشان يكسان باشد چه بد داورى مىكنند | أًمْ
حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ
كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم
وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ | |
و خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت | وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ | |
پس
آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته
گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديدهاش پرده نهاده است آيا
پس از خدا چه كسى او را هدايتخواهد كرد آيا پند نمىگيريد | أَفَرَأَيْتَ
مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ
وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً
فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ | |
و
گفتند غير از زندگانى دنياى ما [چيز ديگرى] نيست مىميريم و زنده مىشويم و
ما را جز طبيعت هلاك نمىكند و[لى] به اين [مطلب] هيچ دانشى ندارند [و] جز
[طريق] گمان نمىسپرند | وَقَالُوا
مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا
يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ
إِلَّا يَظُنُّونَ | |
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود دليلشان همواره جز اين نيست كه مى گويند اگر راست مىگوييد پدران ما را [حاضر] آوريد | وَإِذَا
تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا
أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ | |
بگو
خدا[ست كه] شما را زندگى مىبخشد سپس مىميراند آنگاه شما را به سوى روز
رستاخيز كه ترديدى در آن نيست گرد مىآورد ولى بيشتر مردم [اين را]
نمىدانند | قُلِ
اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ
الْقِيَامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكَثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
| |
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و روزى كه رستاخيز بر پا شود آن روز است كه باطلانديشان زيان خواهند ديد | وَلَلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرضِ وَيَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ | |
و
هر امتى را به زانو در آمده مىبينى هر امتى به سوى كارنامه خود فراخوانده
مىشود [و بديشان مىگويند] آنچه را مىكرديد امروز پاداش مىيابيد | وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ | |
اين است كتاب ما كه عليه شما به حق سخن مىگويد ما از آنچه مىكرديد نسخه بر مىداشتيم | هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ | |
و
اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند پس پروردگارشان آنان
را در جوار رحمتخويش داخل مىگرداند اين همان كاميابى آشكار است | فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ | |
و اما كسانى كه كافر شدند [بدانها مىگويند] پس مگر آيات من بر شما خوانده نمىشد و[لى] تكبر نموديد و مردمى بدكار بوديد | وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ | |
و چون گفته شد وعده خدا راست است و شكى در رستاخيز نيست گفتيد ما نمىدانيم رستاخيز چيست جز گمان نمىورزيم و ما يقين نداريم | وَإِذَا
قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم
مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ
بِمُسْتَيْقِنِينَ | |
و [حقيقت] بديهايى كه كردهاند بر آنان پديدار مىشود و آنچه را كه بدان ريشخند مىكردند آنان را فرو مىگيرد | وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون | |
و
گفته شود همانگونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد امروز شما را
فراموش خواهيم كرد و جايگاهتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود | وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ | |
اين
بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان
داد پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مىشوند و نه عذرشان پذيرفته
مىگردد | ذَلِكُم
بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ
الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ
يُسْتَعْتَبُونَ | |
پس سپاس از آن خداست پروردگار آسمانها و پروردگار زمين پروردگار جهانيان | فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ | |
و در آسمانها و زمين بزرگى از آن اوست و اوستشكستناپذير سنجيدهكار | وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ |