به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، سازمان ملل از یک سو نماد اراده سیاسی مشترک دولتها در سطح بینالمللی است. منشور موسس این سازمان، در مقدمه و به ویژه در فصل هفتم خود، وظایف مهمی را در راستای حفظ و ارتقای صلح و امنیت بینالمللی بر عهده این سازمان گذاشته است.
از سوی دیگر، مذاکرات هستهای میان ایران و 5+1 را میتوان یکی از مهمترین موضوعات سیاسی در سطح بینالمللی در قرن اخیر و در عرصه روابط دولتها با یکدیگر دانست. در این میان، یک سوال مهم این است که آیا سازمان ملل میتواند در روند نیل طرفین مذاکرات به توافق نهایی نقشی ایفا کند یا خیر؟ آیا میتوان بر این اساس که توافق نهایی میان ایران و 5+1 یکی از عوامل مهم استقرار امنیت پایدار و ثبات سیاسی لااقل در منطقه حساس خاورمیانه است، از سازمان ملل انتظار ایفای کارکردی فعال در جریان مذاکرات هستهای داشت یا نه؟
خبرنگار گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، این پرسش را با برخی از صاحبنظران حقوقی و سیاسی در میان گذاشته و پاسخ آنها را جویا شده است.
"عوض حیدرپور" عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی میگوید: این موضوع را حداقل از لحاظ نظری میتوان به بحث گذاشت حتی اگر در عمل، هیچ امکانی برای تحقق آن قائل نباشیم. از حیث تئوریک، وظیفه اصلی حفظ و ارتقای صلح و امنیت در سطح بینالمللی بر عهده سازمان ملل گذاشته شده است. این سازمان، خود در این مورد داعیه زیاد دارد به نحوی که در اکثر پیامها و سخنرانیها، شخص دبیر کل به این موضوع صریحاً اشاره میکند.
وی ادامه میدهد: هرچند سازمان ملل، در بسیاری از مواقع و مقاطع که با وضعیتهای بحرانی روبرو هستیم و اصلیترین انتظارات برای حل و فصل موضوع از این سازمان میرود، نسبت به بحرانها و حوادث نقش چندانی ایفا نکرده است اما نسبت به مذاکرات هستهای و در مقطع حساس کنونی به نظر میرسد انتظار از سازمان ملل برای نقشآفرینی در مذاکرات هستهای کاملاً معقول و بجا است.
حیدرپور اضافه میکند: البته اراده سیاسی دو طرف مذاکرات برای نیل به توافق نهایی باید مبنا و محور اقدامهای مشترک باشد اما به دلیل حساسیت امر و آشکار بودن تأثیر توافق مورد قبول طرفین بر امنیت و صلح بینالمللی بر منطقه و نیز در سطح بینالمللی، سازمان ملل میتواند در جریان مذاکرات نقش فعالتری ایفا کند و به پیشبرد مثبت و سازنده مذاکرات کمک کند.
"ابراهیم بیگ زاده" حقوقدان و استاد دانشگاه شهید بهشتی در این باره معتقد است: میتوان برای سازمان ملل یک نقش فعال به عنوان "طرف ثالث" در مذاکرات قائل شد. این سازمان بر اساس همه وظایفی که در راستای حفظ صلح و امنیت بینالمللی دارد، میتواند کارکرد فعالتری در این زمینه داشته باشد؛ ازجمله میتواند با رایزنیهای دوجانبه با هر یک از دولتهای مذاکره کننده، زمینه را برای هر چه نزدیکتر شدن رویکردها و دیدگاهها و تقویت اشتراکات و تقلیل موارد اختلاف فراهم کند و در مسیر نیل همه مذاکره کنندگان به توافق نهایی، اثرگذار باشد.
این کارشناس حقوق بینالملل بر این باور است که سازمان ملل، نه فقط در قضیه هستهای بلکه در دیگر موضوعات مهم بینالمللی باید دیدگاه نظری و عملی خود را از موضعگیری یا حمایت صِرف یا محکوم کردن و تأیید کردن به سطحی عملیاتیتر ارتقا دهد و با رویکردی مبتنی بر "پراگماتیسم یا عملگرایی" و بر اساس عملکردی معقول و منطقی، نقش فعالتری در موضوعات دارای خاصیت فراملی از جمله مذاکرات هستهای بازی کند.
"مهدی مطهرنیا" نیز اعتقاد دارد: سازمان ملل زمانی میتواند به اهداف و مقاصد خود و به ویژه آنچه در منشور ملل متحد به عنوان سند موسس این سازمان آمده جامه عمل بپوشاند که از وادی رویکردهای نظری به عرصه اقدامات عملی وارد شود زیرا اگر قرار باشد سازمان ملل، همانهایی که در منشور یا در کنوانسیونهای بینالمللی آمده را در لفظ تکرار کند، کاری از پیش نبرده است و اساساً غرض از تأسیس آن زیر سوال خواهد رفت. مهم این است که آنچه در این اسناد بین المللی آمده است در عمل پیاده شود. مندرجات اسناد بینالمللی، صرفاً یک سری انتزاعیات ذهنی و آرمانگرایانه هستند که باید در عمل پیاده شوند. جای پیاده کردن این موضوعات، روی کاغذ نیست بلکه جهانی است که در آن زندگی میکنیم و با واقعیات آن روبرو هستیم.
این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالمللی میافزاید: صحنه مذاکرات هستهای یکی از مهمترین عرصههایی است که سازمان ملل میتواند کارآییها و سودمندیهایش را در آن به عرضه بگذارد. در مقطع حساسی هستیم و حداقل در ظاهر و روی کاغذ، نشانههای مهمی از توافق بین دو طرف آشکار شده است. در این شرایط، از سازمان ملل توقع میرود به صورت عملیاتیتر وارد میدان شده و زمینه را برای نیل به توافق نهایی مورد قبول طرفین که منافع و اصول مورد نظر آنها را مورد توجه قرار میدهد، فراهم آورد.
بدین ترتیب و با عنایت به آنچه گفته شد، به نظر میرسد بتوان حوزه عمل مهمی برای سازمان ملل متحد در عرصه مذاکرات هستهای بین ایران و 5+1 قائل شد. در عین حال، این حوزه عمل نباید در حصار کلمات و جملههای کلیشهای و قالبی باقی بماند بلکه باید صورت واقعی و عملی به خود بگیرد. البته موضعگیریهای شخص دبیرکل در رابطه با مذاکرات هستهای تاکنون، مواضع بدی نبوده است. وی تا به حال، در سخنرانیهای متعدد خود بر حمایتش از یک توافق خوب که بتواند منافع هر دو طرف را تأمین کند، اصرار ورزیده و تأکید کرده است. ازجمله "استفان دوجاریک" سخنگوی دبیرکل، در کنفرانسی مطبوعاتی در اسفند سال گذشته، بر رویکرد "بان کی مون" مبتنی بر حمایت از مذاکرات هستهای فارغ از تهدیدها و فشارها از سوی برخی ازجمله رژیم صهیونیستی تأکید ورزید.
سخنگوی دبیر کل سازمان ملل بر این نکته نیز تصریح کرد که نگاه دبیرکل به این مذاکرات، نگاه مثبتی است و به تهدیدها و فشارهای وارد شده بر خود توجه نمیکند، بان کی مون، همواره خواستار حل دیپلماتیک و مسالمتآمیز موضوع هستهای و رسیدن طرفین به توافقی پایدار است.
با این همه، به نظر میرسد سازمان ملل میتواند با استفاده از همه اهرمها و ابزارهایی که در اختیار دارد، دامنه اقدام خود را وسیعتر سازد و نقشی پررنگتر در جریان مذاکرات ایفا کند. یکی از اولین پیشنهادها میتواند این باشد که دبیرکل نمایندهای برای حضور در مذاکرات تعیین کند و با اعطای اختیارات لازم و کافی به وی از جمله برای رایزنی با طرفین مذاکرات، فرایند نیل به توافق نهایی را تسریع و تسهیل کند.
انتهای پیام/
گزارش از حمیدرضا حیدرپور