17 بهمن‌ سال 60 بود. در عملیات چزابه با اصابت چندگلوله به ناحیه گردن مجروح و قطع نخاع شد. مجروحیت اش به حدی بود که تصور می کردند او شهید شده‌است اما تقدیر چنین بود که پیکرش در بین اجساد شهدا زنده یافت شود،حالا نه پایی برای رفتن دارد و نه دستی برای نوشتن.

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران از مشهد؛ گروه سین جیم با شگاه خبر نگاران مشهد به سراغ این شهید زنده رفت واز او در باره زندگی اش سوال کرد.

سین: سردار سیدغلامحسین صفایی را در یک جمله معرفی کنید؟

جیم: بنده کوچک خدای متعال.

سین: اهل کجایید و متولد چه سالی هستید؟

جیم: متولد سال 1335 اهل روستای دهبار از توابع طرقبه در خراسان رضوی هستم.

شغل پدرتان چه بود؟

جیم: پدرم کشاورز بود.

سین : در چه خانواده ای بزرگ شدید؟

جیم:در خانواده ای که پدر و مادر هردو سید بودندو ریشه ای مذهبی داشتند به دنیا آمدم . پدرم متولی مسجد و هیئت بود ،بنا براین از کودکی همراه پدر به مسجد رفته و تقریبا در آنجا بزرگ شدم.

سین: دوران نوجوانی را چگونه گذراندید؟

جیم: دوران نوجوانی بسیار سختی داشتم پدرم سکته کرد و مادرم مریض شد و تقریبا میشه گفت دوران نوجوانی از سخترین لحظه های زندگی ام بوده است.

سین: چند سالگی ازدواج کردید؟

جیم: 18سالگی نامزد کردم و یک سال بعد ازدواج کردم.

سین:ثمره زندگیتان چند فرزند است؟

جیم: 2 فرزند دارم یک دختر و یک پسر، دخترم معلم و پسرم در اداره تعاون مشغول به کار است.

سین: چه سالی به جبهه رفتید و در چه عملیاتی حضور داشتید؟

جیم: سال 1360 به جبهه رفتم و در عملیات های چزابه، طریق القدس حضور داشتم که نهایتا در عملیات چزابه مجروح شدم.

سین: از لحظه مجروح شدنتان برایمان بگویید؟

جیم: پنج،شش ساعت از مجروحیتم می‌گذشت. زمانی که می‌خواستند شهدا را به اصطلاح بسته‌بندی کنند و عطر و گلاب بزنند، متوجه شدند صورت من با بقیه فرق می کند و زنده ام،آنجا متاسفانه از کاروان شهدا جدا شده و به بیمارستان منتقل شدم.

سین: وقتی فهمیدید مجروح جنگی شدید چه حسی داشتید؟

جیم: یک دفعه انسان چشمش را باز میکند و متوجه می شود دست، پا و اعضا بدنش از کار افتاده و زندگی ای کاملا متفاوت با قبل دارد، حس و حال خاصی پیدا می کند.باعهده دار بودن مسئولیت چند خانواده نمیتوان گفت از این موضوع شاد بودم اما پیشینه مذهبی خانواده توانست کمک خوبی برایم باشد. مادرم عاشقم بود من فکر میکردم زمانی که به مادر خبر مجروحیتم را بدهند طاقت نیاورد اما لحظه ای که مرا دید صحنه ای عجیب بود، مادرم کاملا آرام و متواضع بود.

سین: خاطره به یاد ماندنی از جبهه دارید؟

جیم: همه لحظات جبهه به یاد ماندنی است ولی زیباترین لحظات برای من شب های جبهه است، من مسئول خط بودم ، در جبهه فرمانده مثل پدر می ماند، وقتی از بخش های مختلف سرکشی می کردم ،می دیدم یک جوان در دل شب داخل قبر ، مناجات و گریه می کند و نماز شب می خواند،در این لحظات به یاد ماندنی مانند پدری که فرزندش را در این حال و هوا می بیند حسی به انسان دست می دهد که هیچ وقت فراموش نمی شود.

سین: از لحظه دیدار با رهبر برایمان بگویید؟

جیم: شب قدر سال 91 بود گریه کردم و از خداوند خواستم یا زیارت آقامون حضرت حجت را نصیبم کنید،یا زیارت نائب برحقشان را ،که همان سال من را دعوت کردند . ملاقات یک مرید در برابر مراد ، حسی است که قابل وصف نیست.

سین: در ایام ماه مبارک رمضان هستیم از این ماه زیبا برایمان بگویید؟

جیم: ماه مبارک رمضان ماه خداست ماه مهمانی او، نفس کشیدن و خوابیدن در این ماه عبادت است ، خواندن یک آیه قرآن در این ماه برابر است با ختم قرآن ولی شبهای قدر از زیبا ترین لحظه هایی است که باید در طول سال خود را برای این شب آماده کنیم.

سین: چه لحظاتی ازاین ماه مبارک را بیشتر دوست دارید؟

جیم: لحظه سحر به خصوص سحر شبهای قدر.

سین: سردار چه قدر اهل صله رحم است؟

جیم: من از طرفداران اصلی صله رحم هستم در حالی که برای سوار ماشین شد ن نیاز به کمک دارم،ولی با این وجود حتما به دیدن اقوام می روم و به این خاطر در فامیل معروف هستم. ( با لبخند)

سین: فکر می کنید در حال حاضر چرا روابط خانواده ها کمرنگ شده است؟

جیم: متاسفانه گرفتاری ها زیاده، گرفتاری های الان با قدیم فرق کرده و ماهواره ها و رسانه های دیجیتال باعث شده مردم سرگرم شوند، با این حال باید به صله رحم و دید و بازدید بیشتر توجه کنیم تا از مشکلات هم آگاه شویم، خیلی از مشکلات خانواده ها با همین صله رحم برطرف می شود.

سین: به عنوان یک سردار چه توصیه ای دارید؟

جیم: از نماز غافل نشوند نماز اول وقت بخونن و به آن بیشتر توجه کنند، رواج این همه گناه، معصیت و بی تقوایی ، اثر گذاشتن تهاجم فرهنگی دشمن در جامعه و شکسته شدن حرمت های خانوادگی ،به خاطر کمرنگ شدن اقامه نمازدر خانواده ها است.

سین: چه آرزویی برای جوانان دارید؟

جیم: غیرت، همت و مردانگی یکی از خصلتهای جوانان ایرانی از گذشته تا کنون است، آرزو دارم این غیرت و مردانگی در وجود جوانان ما باشد همانطور که در زمان انقلاب اسلامی در وجود جوانان ایرانی بود.

انتهای پیام/ح

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۰ ۰۴ تير ۱۳۹۴
این ها جا نمانده اند ما جا مانده ایم...