به گزارش
باشگاه شبانه (باشگاه خبرنگاران)، مردي 33 ساله هستم. ازدواج اولم با 2 فرزند به طلاق منجر شد. پس از مدتي دوباره ازدواج کردم. همسردومم قبول کرد که با بچه هايم زندگي کنيم، اما بعد از 6 ماه تغيير عقيده داد و منزل را ترک کرد و توافقي جدا شديم. چون سر کار مي روم مجبورم پسر و دخترم را پيش ديگران بگذارم، خانمي براي ازدواج مي شناسم که قبول کرده است با 2 فرزندم زندگي کند، اما مي ترسم اين بار نيز به مشکل بخورم.
در قدم اول شما بايد به بررسي دلايل ناموفق بودن ازدواج اول تان بپردازيد تا بتوانيد براي ازدواج بعدي تصميم بهتري بگيريد. چه بسا که اگر قبل از اقدام به ازدواج دوم اين کار را مي کرديد، الان در شرايط بهتري قرار داشتيد و احتمالا ازدواج دوم شما هم به جدايي منجر نمي شد. با اين حال، به احتمال زياد دلايل طلاق شما از همسر اول و دوم تان فقط خانم هاي شما نبوده اند و شما هم تا حدودي مقصر بوده ايد.
ازدواج يا راهي براي فرار از تنهايي؟
شما گفتيد که همسر دوم تان نيز در ابتدا، زندگي با فرزندان شما را پذيرفته بود و بعد از 6 ماه تغيير عقيده داد و در حال حاضر خانمي که براي ازدواج انتخاب کرده ايد نيز اين مسئله را قبول کرده است. حال مي خواهم از شما بپرسم که چه تضميني وجود دارد که اين خانم نيز بعد از مدتي نظرش درباره نگهداري 2 فرزند شما عوض نشود؟ بنابراين به جاي اين که عجله کنيد و براي فرار از تنهايي و پايان دادن به مشکلات نگهداري از بچه هايتان، به ازدواج هاي عجولانه و بدون تحقيق و بررسي روي آوريد، بهتر است که به خودتان زمان بدهيد تا مشکلات ايجاد شده در زندگي هاي قبلي تان را علت يابي و آن ها را به صورت ريشه اي حل کنيد.
حل ريشه اي مشکلات ازدواج قبلي
ممکن است برخي مشکلاتي که در زندگي هاي قبلي تان داشته ايد، مربوط به عملکرد خودتان بوده باشد که در اين صورت اگر 10 بار ديگر هم ازدواج کنيد و اين مشکلات همچنان باقي باشد، باز هم همين وضعيت تکرار خواهد شد و ازدواج ناموفق ديگري را تجربه خواهيد کرد. توجه داشته باشيد که هر قدر آمار اين ازدواج ها و طلاق هاي شما بيشتر شود، شرايط شما و وضعيت رواني فرزندان تان وخيم تر خواهد شد؛ بنابراين به شما توصيه مي کنيم از عجله کردن در ازدواج بپرهيزيد و با بررسي بيشتر و همه جانبه به يک سري توافقات کامل و جامع با طرف مقابل، ازدواج تان را قطعي کنيد.
ويژگي هاي همسر مورد نظرتان را روشن کنيد
درخور ذکر است که بررسي شرايط سني، موقعيت خانوادگي و اجتماعي همسر مورد نظر شما و همچنين دلايلي که آن خانم حاضر به ازدواج با شما شده، بسيار مهم است؛ به عنوان مثال مطمئن باشيد فردي که به خاطر فرار از مشکلات زندگي پدري و از روي ناچاري با شرايط شما کنار مي آيد و حاضر به ازدواج مي شود، به هيچ عنوان همسر مناسبي براي شما و مادر خوبي براي فرزندان شما نخواهد بود.
شرايط خود را براي همسر آينده تان شرح دهيد
بنابراين با فردي ازدواج کنيد که با آگاهي کامل از سختي هاي زندگي با شما و 2 فرزندتان ، از روي اختيار به سمت شما مي آيد و راضي مي شود تا کنار شما، يک زندگي مشترک تشکيل دهد. ضمنا مراجعه به يک مشاور مجرب خانواده هم به صورت فردي و هم با فردي که قرار است همسر شما بشود، ضرورت دارد و توصيه مي شود حتما قبل از ازدواج اين کار را انجام دهيد.
وقتي همه چيز آرام نيست
پسري ۲۳ ساله هستم. تقريبا آرام، ولي بعضي وقت ها کنترل خودم را از دست مي دهم و کاري انجام مي دهم که دردسر ساز است و پشيمان مي شوم؛ پشت فرمان خودرو اصلا نمي خواهم به کسي باج بدهم و با آدم هاي ديگر وقتي بلند حرف مي زنم از کوره در مي روم و ... زندگي ام آرام نيست چه کار کنم؟ هميشه استرس دارم.
دوست عزيز، عواملي که در زندگي انسان را تحت فشار و نگراني قرار مي دهد ممکن است، يک يا تعدادي از عوامل زير باشد:
1 - ناکامي: همه انسان ها در طول زندگي خود، ناکامي را تجربه مي کنند. وقتي که راه رسيدن به يک هدف براي فرد بسته مي شود يا دستيابي به آن به تاخير مي افتد ناکامي رخ مي دهد. موانع گوناگوني بر سر راه کوشش هاي فرد براي رسيدن او به هدفش قرار دارد؛ بعضي از آن ها بيروني هستند مثل راهبندان در خيابان ها، صف هاي طولاني براي خريد يا ديگر محدوديت ها . برخي موانع دروني هستند مثل نرسيدن به شغل دلخواه يا خجالتي بودن که باعث نرسيدن به همسر دلخواه مي شود.
2 - احساس تحت فشار بودن: اين احساس، عبارت است از حالت هيجاني که وقتي به شخص مسئوليتي داده مي شود که از توانايي او بيشتر است، به وجود مي آيد.
3 - تعارض: تعارض يک حالت هيجاني منفي است که به علت ناتواني فرد در انتخاب حداقل يکي از دو هدف مورد نظر او به وجود مي آيد. اين نوع تعارض در زندگي بارها اتفاق مي افتد و همه افراد فشار رواني حاصل از آن را تجربه مي کنند. در مقابله با اين فشار رواني، افرادي که در تصميم گيري انعطاف پذيري بيشتري دارند نسبت به آن ها که تنها به يک روش متکي اند موفق ترند.
توصيه هايي براي کنترل فشارهاي رواني
1 - استفاده از منبع کنترل دروني: به اين معنا که فرد شانس و تصادف را قبول نکند و معتقد باشد که سرنوشت انسان به دست خودش رقم مي خورد. اين عامل مي تواند رويدادهاي موثر بر زندگي را تحت کنترل در آورد و بهتر با فشار رواني مقابله کند.
2 - توکل به خدا: اين مورد، يک نوع کنترل بيروني است که ريشه در کنترل دروني دارد؛ زيرا فرد مي داند که براي توکل و توسل به خدا، بايد خود تلاشي صادقانه داشته باشد.
3 -حمايت اجتماعي: استفاده از حمايت دوستان، خانواده و سازمان هاي اجتماعي و مذهبي براي روبه رو شدن با فشار رواني کمک هاي خوبي هستند. به طور کلي، مورد پذيرش قرار گرفتن در جمع هاي دوستانه، خانوادگي و يا در محل کار، باعث افزايش اعتماد به نفس مي شود که خود عاملي موثر براي جلوگيري از فشارهاي رواني است.
4 - تقويت در نگرش مذهبي و اعمال مذهبي: مذهب و دين باوري نقش مهمي در سلامت رواني دارد همان طور که قرآن کريم، ذکر خداوند را بهترين وسيله براي آرامش بندگان دانسته است.
انتهای پیام/