انقلاب اسلامی و فرهنگ مهدویت و انتظار و تأثیر و تأثر متقابل این دو از یکدیگر آنچنان بارز و آشکار است که حتی پژوهشگران و تحلیل گران غربی، از نخستین سال های پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه تل آویو (۱۹۸۴ م.) به بررسی آن پرداختند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، ارتباط انقلاب اسلامی و فرهنگ مهدویت و انتظار و تأثیر و تأثر متقابل این دو از یکدیگر آنچنان بارز و آشکار است که حتی پژوهشگران و تحلیل گران غربی، کسانی چون مارتین کرامر، برنارد لوئیس، مروین زونیس، دانیل برومبرگ، مایکل ام. جی، فیشر که از نخستین سال های پیروزی انقلاب اسلامی در کنفرانس بین المللی دانشگاه تل آویو (1984 م.) به بررسی و تحلیل نقش آموزه های شیعی در انقلاب اسلامی ایران پرداختند، به این موضوع توجه و در مقالات خود بر آن تأکید کرده اند.

برای نمونه آقای مارتین کرامر در مقدمه مجموعه مقالات این کنفرانس می نویسد: «طرفداران پرشور امام خمینی  او را نایب امام، یعنی نماینده امام غایب می دانند. چنین عنوانی، به این معناست که پیروان امام خمینی  قدرت او را الهی و مشروع می دانند. جاذبه امام خمینی و علما، بازتابی از ستایش ائمه است. بدون داشتن چنین ستایشی، انسان نمی تواند بر نظریه امام خمینی درباره حکومت، صحه بگذارد». (تشیع، مقاومت و انقلاب: مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی دانشگاه تل آویو 1984، ص 17)

 *   ضرورت و آثار پرداختن به این ارتباط

تبیین و تفسیر این ارتباط و پیوند از هر دو دیدگاه یادشده ضروری است و می تواند هم در رشد و اعتلای انقلاب اسلامی و هم در گسترش و تعمیق هرچه بیشتر فرهنگ مهدویت و انتظار بسیار مؤثر باشد؛ زیرا از یک سو، انقلاب اسلامی ریشه در باور مهدوی و مبانی انتظار شیعی دارد و به همین دلیل هر چقدر در تبیین فرهنگ مهدویت و انتظار و تأثیر آن بر شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران بکوشیم، در واقع موجب تقویت پایه های ایدئولوژیک انقلاب اسلامی شده ایم.
از سوی دیگر، چون باور مهدوی و فرهنگ انتظار در ایران امروز به شدت متأثر از دیدگاه های بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس سره) است و احیای مجدد این باور و فرهنگ در ایران و سایر کشورهای  اسلامی در چند دهه اخیر به مدد جریان انقلاب اسلامی بوده است، پرداختن به نقش انقلاب اسلامی در احیای فرهنگ انتظار و تأثیرات نهضت امام خمینی بر این فرهنگ، می تواند موجب رشد و ارتقا و تعمیق انتظار پویا و سازنده در ایران و جهان شود. یعنی همان قرائتی از انتظار که تحت تأثیر اندیشه امام راحل در ایران احیا شد. بنابراین، جا دارد که پژوهشگران و دانش پژوهان حوزوی و دانشگاهی در پژوهش ها و پایان نامه های خود به این موضوع توجه و وجوه مختلف آن را با بهره گیری از علوم سیاسی، جامعه شناسی، فلسفه، تاریخ، کلام و علوم قرآن و حدیث بررسی کنند.


ارتباط دو سویه و پیوند جدایی ناپذیر انقلاب اسلامی ایران و فرهنگ مهدویت و انتظار را از دو دیدگاه می توان بررسی کرد: نخست، از دیدگاه تأثیر فرهنگ مهدویت و انتظار بر انقلاب اسلامی و نقش این فرهنگ در شکل گیری، پیروزی و استمرار انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ایران و دوم، از دیدگاه اثرات انقلاب اسلامی بر فرهنگ مهدویت و انتظار و نقش این انقلاب در گسترش، پویایی و نهادینه شدن فرهنگ مهدویت و انتظار در جامعه اسلامی ایران.


الف) تأثیر فرهنگ مهدویت و انتظار در شکل گیری، پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی

درباره انقلاب جهانی امام مهدی(ع) همواره این پرسش مطرح بوده است که آیا ما افزون بر انتظار فرج و چشم به راه بودن برای ظهور آن حضرت، وظیفه ای در زمینه آماده سازی زمینه ظهور داریم یا خیر؟ برخی بر این باورند که ما وظیفه ای در این زمینه نداریم؛ زیرا ظهور امام مهدی(ع) تنها در گرو اذن خداوند است و هر زمان که اراده الهی به این امر تعلق گیرد، ظهور واقع می شود. بنابراین انسان ها نقشی در پیش افتادن یا پس افتادن ظهور و زمینه سازی برای  آن ندارند. در مقابل این دیدگاه، برخی معتقدند که زمینه سازی برای ظهور و فراهم آوردن شرایط تشکیل حکومت جهانی  منجی موعود از وظایف انکارناپذیر منتظران است و مردم می توانند با اعمال شایسته خود، ظهور امام مهدی(ع) را نزدیک تر کنند. حضرت امام خمینی(ره) معتقد به این دیدگاه بود و در سراسر دوران مبارزه خود همواره بر وظیفه و تکلیف همگانی برای زمینه سازی ظهور تأکید می کرد. دقیقا بر اساس همین دیدگاه بود که ایشان نهضت اسلامی را در سال 1342آغاز کرد و سرانجام هم با رهبری خود به پیروزی رساند.

برای تبیین بهتر دیدگاه امام خمینی(ره) در این باره، به گزیده ای از رهنمودهای ایشان در سه بخش اشاره می کنیم. در بخش اوّل، دیدگاه امام راحل(ره) را در زمینه وظایف منتظران در عصر غیبت و تکلیف آن ها در زمینه فراهم کردن شرایط ظهور، در بخش دوم، دیدگاه ایشان را درباره نقش انقلاب اسلامی در زمینه سازی ظهور امام مهدی(ع) و در بخش سوم دیدگاه آن رهبر فرزانه را در زمینه ضرورت تشکیل حکومت جهانی اسلام به عنوان یکی از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی تحلیل و بررسی می کنیم.


 +  وظایف منتظران

درباره دیدگاه امام خمینی(ره) در زمینه وظایف منتظران در عصر غیبت باید گفت: حضرت امام(ره) با ژرف اندیشی تمام، انتظار فرج را «انتظار قدرت اسلام» معنا کرده و فراهم آوردن مقدمات ظهور را یکی از وظایف منتظران می دانست و می فرمود: «همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود». (صحیفه نور، ج 7، ص 255)

ایشان در یکی دیگر از سخنان خود با نقد دیدگاه های موجود درباره انتظار، دیدگاه خود در این زمینه را این گونه بیان می کند: «البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم. اگر می توانستیم، می کردیم، امّا چون نمی توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، امّا نمی توانیم بکنیم. چون نمی توانیم، باید او بیاید تا بکند، ولی باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت». (همان، ج 20، ص 198)


 +  زمینه سازی ظهور

از این سخنان، دیدگاه امام راحل(ع) درباره زمینه سازی ظهور به خوبی روشن می شود. دیدگاه امام راحل درباره نقش انقلاب اسلامی در زمینه سازی برای ظهور امام مهدی(ع) را نیز می توان از ورای سخنان ایشان در مقاطع گوناگون به دست آورد. از سخنانی که حضرت امام(ره) در دوره های مختلف ایراد فرمودند، به خوبی استفاده می شود که ایشان برپایی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران را دو منزلگاه در طریق رسیدن به   سرمنزل مقصود و تشکیل حکومت عدل مهدوی می دانست و بر این باور بود که باید با اجرای کامل احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور امام مهدی(ع) فراهم آورد.

در اینجا برخی از این سخنان را مرور می کنیم: «امیدوارم که این انقلاب، یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای  ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء باشد». (همان، ج، 16، ص 88) «امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء منتهی شود». (همان، ج 15، ص 75). «من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر(ع) هست». (همان، ج 12، ص 175) «ان شاءالله اسلام را آن طور که هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ارواحنا له الفداء». (همان، ج 15، ص 170). «خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فروریختن کاخ های ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملت ها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما». (همان، ج 20، ص 118) «خداوند همه ما را از قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به  سرمنزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، حضرت مهدی موعود ارواحنا لمقدمه الفداء رد کنیم». (همان، ج 19، ص 11)

+  حکومت جهانی اسلام، هدف دراز مدت

 دیدگاه بنیان گذار انقلاب اسلامی درباره ضرورت تشکیل حکومت جهانی اسلام به عنوان یکی از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی را نیز می توان این گونه تبیین کرد: حضرت امام خمینی(ره) در سراسر دوران مبارزه، هرگز هدف خود را در از بین بردن استبداد داخلی و مبارزه با استعمار خارجی در کشور ایران محدود نکرده بود. ایشان در پی  گسترش حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه کردن دست ابرقدرت ها از همه کشورهای اسلامی بود. ایشان، حرکت خود را در راستای قیام جهانی موعود(ع) می دید و انقلاب اسلامی ایران را مقدمه ای برای انقلاب عظیم مهدوی ارزیابی می کرد. از همین رو، تشکیل حکومت اسلامی در ایران هیچ گاه سبب نمی شد ایشان از حرکت بازایستد و حکومت جهانی مهدی موعود را به فراموشی سپارد. بر همین اساس بود که ایشان می فرمود: «جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه ای روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک تر می نماید. گویی جهان مهیّا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکّه معظّمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و می رفت تا عربده شوم «أنا ربّکم الأعلی» از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایه حکم رانی  جبّاران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون گونه ستم شاهی به  دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراج گری ها و حکم فرمایی های شیطان بزرگ و شیطانک های وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود، ولی تحوّلی که کمتر از صد سال بعید به نظر می رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایّام معدود و ساعات محدود تحقّق یافت و جلوه ای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد: «و لیس من الله بمستنکر» که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الأعظم، صاحب العصر أرواحنا له الفداء روشن فرماید و پرچم توحید و عدالتی الهی را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز درآورد. «و ما ذلک علی الله بعزیز». (همان، ج 18، صص 11 و 12)

امام راحل با ژرف اندیشی تمام و با پشتوانه عظیم اعتقاد به انقلاب جهانی حضرت حجت(ع)، مسؤولان نظام را از این که تنها به ایران بیندیشند، برحذر می داشت و می فرمود: «مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجّت ارواحنا له الفداء است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی  و مادی اگر لحظه ای مسؤولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آن ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند». (همان، ج 21، ص 108)

از این رهنمود به خوبی استفاده می شود که امام خمینی(ره)، تشکیل حکومت جهانی اسلام را یکی از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی می دانست. از همین رو، معتقد بود که مسؤولان نظام جمهوری اسلامی باید همه تلاش خود را برای ایجاد این حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامه های توسعه، حتی یک لحظه، آن ها را از این هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد».

 *   دیدگاه امام، برگرفته از روایات

یکی از وظایفی که به تصریح روایات، در دوران غیبت بر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ع) است، کسب آمادگی های نظامی و فراهم کردن تسلیحات مناسب هر عصر برای یاری امام غایب است. در روایتی که نعمانی  از امام صادق(ع) نقل کرده، آمده است: «هر یک از شما باید برای خروج حضرت قائم(ع) سلاحی آماده کند، هر چند یک تیر باشد. خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد، امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند و از یاران و همراهانش قرار گیرد». (محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص 320، ح 10)

در روایت دیگری، شیخ کلینی از امام ابوالحسن موسی کاظم(ع) نقل می کند: «... هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که او منسوب به ماست، خداوند روزی اش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته هایش یاری کند». (محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 6، ص 535، ح 1)

هم چنین شیخ کلینی از ابوعبدالله جعفی، روایتی را نقل می کند که توجه به مفاد آن سودمند است: «حضرت ابوجعفر محمدبن علی (امام باقر)(ع) به من فرمود: منتهای زمان مرابطه (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولی مرابطه ما مرابطه ای است که همیشه هست...». (همان، ج 8، ص 381، ح 576)

علامه مجلسی در شرح این فرمایش امام می فرماید: «بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری اش آماده باشند». (محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 26، ص 582). شیخ محمدحسن نجفی نیز در کتاب «جواهرالکلام» در شرح این روایت می فرماید: «مرابطه در این روایت به معنای اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنان که در بعضی  از روایات نیز به این معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه». (جواهر الکلام، ج 21، ص 43). شاید بتوان گفت کلام صاحب جواهر نیز در نهایت به همان کلام مجلسی برمی گردد که فرمود: مرابطه در این روایت به معنای آمادگی برای یاری امام منتظر است.

رمز این که شیعه باید هر لحظه آماده یاری امام خود باشد، این است که زمان ظهور مشخص نیست و هر آن  که اراده خداوند تعلق گیرد، ممکن است ظهور رخ دهد. بنابراین، شیعیان باید همواره در حال آماده باش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود برای مقابله با مستکبران و ستم کاران جهان به پا خیزند.

با نگاهی به تاریخ شیعه می توانیم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگی همیشگی آن ها برای این موضوع پی ببریم. ابن بطوطه در سفرنامه خود می نویسد: «ندبه شیعیان حِلّه برای امام زمان:... در نزدیکی بازار بزرگ شهر، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را «مسجد صاحب الزمان» می خوانند. شب ها پیش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته... اسبی یا استری زین کرده می گیرند و به سوی مسجد صاحب الزمان روانه می شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده می شود. سایر مردم در طرفین این دسته حرکت می کنند و چون به مسجد صاحب الزمان می رسند، در برابر در ایستاده و آواز می دهند که: «بسم الله، ای صاحب الزمان، بسم الله بیرون آی که تباهی  روی زمین را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است که برآیی تا خدا به وسیله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همین ترتیب، به نواختن بوق و شیپور و طبل ادامه می دهند تا نماز مغرب فرا رسد...» (ابن بطوطه، سفرنامه، ج 1، ص 272)

بنابراین، با توجه به روایات، سخنان فقها و سیره پیروان اهل بیت(ع) در زمان های مختلف، به روشنی می توان دریافت که زمینه سازی برای ظهور و آماده باش همیشگی برای این رویداد بزرگ از وظایف شیعیان است.

ب) تأثیر انقلاب اسلامی بر فرهنگ مهدویت و انتظار

به مدد اندیشه ژرف و افکار بلند رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) فرهنگ مهدویت و انتظار که تا پیش از آن زمان هم معنا با سکون و سکوت، پذیرفتن وضع موجود و بی تفاوتی در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی بود، به عنوان فرهنگی پویا و حرکت آفرین و پشتوانه نظری مستحکم برای تشکیل حکومت صالحان در عصر غیبت مطرح شد.

در این مجال، فرصت بررسی تفصیلی نقش انقلاب اسلامی در تحول و پویایی فرهنگ مهدویت و انتظار نیست و تنها به مقایسه اجمالی شاخصه های رویکرد مهدوی در پیش و پس از انقلاب اسلامی بسنده می کنیم. شاخصه های رویکرد مهدوی در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران کاملاً با یکدیگر متفاوت است. تا پیش از اوج گیری نهضت امام خمینی(ره) شاخصه های رویکرد مهدوی غالب عبارت بودند از:


1. توجه به امام مهدی(ع) تنها به عنوان «منجی موعود» و نجات بخشی که در آینده ای نامشخص می آید و به همه دردها، رنج ها و نابرابری ها پایان می دهد؛


2. تمرکز نگاه بر «عصر ظهور» بدون داشتن هیچ چشم انداز روشنی برای اصلاح امور و بهبود وضع جامعه در «عصر غیبت»؛


3. خلاصه شدن «وظایف منتظران» در دعا برای تعجیل فرج و نزدیک تر شدن ظهور منجی موعود؛


4. تأکید صرف بر «ولایت ورزی» (تولّی) و بی توجهی به «برائت جویی» (تبرّی) از همه مظاهر کفر، شرک و نفاق در عصر حاضر.


حضرت امام خمینی(ره) با طرح دیدگاه ها و نظرات بدیع خود، باب جدیدی را در حوزه مهدویت و انتظار گشود و شاخصه های رویکرد مهدوی را دستخوش دگرگونی و تغییر اساسی ساخت. مطالعه آثار و سخنان امام راحل(ره) نشان می دهد که در دیدگاه ایشان مهم ترین شاخصه های رویکرد مهدوی عبارتند از:


1. توجه به امام مهدی(ع) به عنوان آخرین «حجت خدا» و امام حی و حاضری که نسبت به وضعیت حال مسلمانان نیز بی تفاوت نیست؛


2. از نظر دور نداشتن «عصر غیبت» و تلاش برای اصلاح وضع موجود با هدف زمینه سازی برای ظهور؛


3. توسعه وظایف و تکالیف منتظران و منحصر نشدن این وظایف به دعا برای تعجیل فرج و درخواست ملاقات با آن حضرت؛


4. توجه به «برائت جویی» به عنوان مقدمه و شرط «ولایت ورزی» واقعی.


با مقایسه این شاخصه ها به خوبی می توان به عمق و گستره تحولی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در باور مهدوی  و فرهنگ انتظار ایجاد شد، پی برد.


توجه به سخنان و رهنمودهای امام خمینی(ره) در سال های قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درباره مفهوم انتظار، وظایف منتظران و نسبت جامعه اسلامی عصر غیبت با جامعه عصر ظهور، که به برخی از آن ها اشاره شد، به خوبی ما را با شاخصه های مهدویت و انتظار در قرائت آن رهبر فرزانه آشنا می کند.

ج) جوان، انقلاب اسلامی و مهدویت

+  جوانان و انقلاب اسلامی

 نهضت اسلامی و آرمانهای بلند امام(ره) موجب آگاهی و بیداری جوانان شد، آنان هویت از دست رفته خویش را در این نهضت یافتند و امام(ره) به آنان شخصیت و هویت بخشید، آنان که می دیدند منابع سرشار کشور، پیش چشمان ملت توسط اجانب به یغما برده شده و دولتمردان وقت تنها به فکر عیش و نوش خویش هستند و توجهی به کشور و مردم ندارند، سعادت و رهایی از چنگال ظلم و بی عدالتی را در آرمانهای بلند امام یافتند و نهضت اسلام خواهی و عدالت طلبی امام را با دل و جان همراهی کردند و به تعبیر زیبای شهید مطهری، ندای امام خمینی(ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر می خاست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر... و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند، علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود تشخیص دادند.

 +  جوان، مسجد، حوزه، دانشگاه

حضور جوانان در مساجد و فعالیت های مختلف مبارزاتی آنان و نقش محوری مساجد در پیشبرد اهداف نهضت اسلامی، موجبات نگرانی رژیم را فراهم نمود از این رو تلاش می نمود که با ترفندهای مختلف ازجمله ایجاد پایگاه های موازی برای تجمع جوانان مثل سینماها، کانون های به اصطلاح هنری و رواج فساد، دستگیری روحانیون و ائمه جماعات، تحت کنترل درآوردن برنامه های مساجد و نظارت شدید بر مساجد، شکستن حرمت مساجد و مسدود کردن و تعطیل نمودن مساجد و... در نقش مساجد خلل ایجاد نماید و آن را از محوریت مبارزات دور نموده و جوانان را از مساجد بازدارد.

یکی دیگر از عرصه های حضور جوانان در نهضت اسلامی، حوزه های علمیه و مدارس علوم دینی بود که جوانان متدین و آگاه را خود پرورش داده بود و آنان تحت هدایت و راهنمایی علمای بزرگ به مقابله و مبارزه با رژیم می پرداختند. حوزه با همه موجودیت خود از مراجع تقلید گرفته تا اساتید و طلاب جوان پشت سر رهبری نهضت قرار گرفت و حمایت بی دریغ خود را بنا بر رسالت خویش نثار نهضت کرد. طلاب حوزه علمیه با ایجاد شبکه های ارتباطی مستقیم با اقشار و گروه های مختلف، پیام نهضت و رهبری آن را در سطح جامعه منتشر نمودند و نقش زیادی در پیشبرد اهداف نهضت ایفا کردند.

در این سنگر فعالیت جوانان در زمینه های مقابله با «انقلاب سفید» و رفراندم رژیم، حمله  رژیم به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 42 و همزمان به مدرسه طالبیه تبریز، طرح اعزام طلاب به  سربازی، دستگیری امام(ره) و قیام خونین پانزده خرداد، انتشار نشریه های مانند «فریاد»، «بعثت»، «انتقام» و... بود.

گوشه ای از فعالیت های دانشجویان نیز در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی عبارتست از: پیوستن دانشجویان به نهضت اسلامی با مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، در مخالفت با انقلاب سفید و رفراندم رژیم، تظاهرات دانشجویان در مراسم چهلم پهلوان تختی، رویارویی دانشجویان با طرح اسلام زدایی و گسترش فساد و فحشاء در دانشگاه ها، واکنش دانشجویان به بازداشت امام خمینی و قیام پانزده خرداد، مقابله دانشجویان با کنسرسیوم سرمایه گذاری آمریکا در ایران، اوج فعالیت های مذهبی دانشجویان طی سالهای 1352 - 1356، سیزده آبان 1357 و تظاهرات دانشجویان و دانش آموزان و کشتار آنان توسط رژیم، تشکل های دانشجویان خارج از کشور نیز از کانونهای مبارزه دانشجویی محسوب می شد.

 +  تناسب جوان با عناصر انتظار


1. جوان «سنت گریز» است و این خصلت را خداوند در وجود جوان گذاشته است. این که مُدهای جدید لباس توسط جوان ها اجرا می شود، به خاطر همین سنت گریزی است و اگر جوان را به خاطر سنت گریزی سرزنش کنی و اذیت شود، «سنت شکن» هم خواهد شد. جوان دوست دارد به وضع موجود اعتراض کند و باید پاسخ این اعتراض به وضع موجود را در جامعه ی مهدوی بیابید وگرنه خراب می شود.


2. «تصور وضع مطلوب» تخیل، کار جوان است. جوانان بهتر از هر کس می توانند با استفاده از قدرت تصورسازی  خود، وضع مطلوب را برای خود تصویر کنند. چرا خداوند جوان ها را اینقدر خیال پرداز آفریده و آغاز دین داری و رسیدن به سن تکلیف را در سنی قرار داده است که قدرت خیال پردازی، بسیار قوی است؟ چرا خدواند در آغاز دین داری، به جای خیال پردازی، کمی عقل و دقّت بیشتر به جوان ها عطا نفرموده، بلکه خیال پردازی به آن ها داده است؟ چون جوان قبل از هر چیز باید بتواند آن «وضع مطلوب» را «تصور» کند. خداوند هم قدرت تخیّل را به جوان داده است تا این اتفاق بیفتد. اگر نتواند وضع مطلوب را تصور کند، نسبت به آن میلی پیدا نخواهد کرد و برای رسیدن به آن اقدامی نخواهد کرد؛ قدرت خیال پردازی، لازمه ی آغاز دین داری است.


3. روح بلند جوان، اموری را «تصدیق» می کند که دیگران نمی توانند باور کنند. جوان، راحت تر به تصور وضع مطلوب می رسد و در نتیجه راحت تر هم وضع مطلوب را تصدیق و باور می کند. به عبارتی، «تصدیق وضع مطلوب» مقدمات ظهور و جامعه مهدوی هم بیش از هر کسی مال جوان هاست.


4. «تمنّا و آرزو کردن» نیز بیش از هر گروه سنی با جوانان تناسب دارد. تقاضای گسترده، تمناهای بزرگ، جامع نگری ها و آرمان گرایی ها همه اش مال دوران جوانی است؛ تمناهای بلند مال جوانی است. آن هم تمناهایی که سود آن برای دیگران است. مثل تمنای مسلمان شدن و نمازخوان شدن تمام اروپایی ها، ژاپنی ها و...، که یکی از تمناهای هر منتظر واقعی است.


5. «عمل» براساس جامعه ی مهدوی و زمینه سازی برای تحقق آن، جرأت می خواهد. امام باقر علیه السلام به جابر می فرماید: «اگر همه ی مردم شهر، جمع شوند و بگویند: «تو آدم بدی هستی» و تو از این حرف ناراحت شوی، یا این که بگویند: «تو آدم خوبی هستی» و تو از این سخن خوشحال شوی، تو از دوستان ما نیستی» .البته مراد این نیست که کارهای ناپسند انجام داده و برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنیم و بعدش، از اعتراض مردم هم ناراحت نشویم. نه، بلکه مراد این است که اگر وظیفه ات را انجام می دهی، اما کسی تحویلت نمی گیرد، نباید به تو بَر بخورد. این قدر باید مستقل باشی! جامعه ی مهدوی چنین استقلالی را می خواهد. منتظر کسی است که می تواند بر اساس این استقلال، «عمل» کند و این استقلال و جرأت، با روحیه ی جوان خیلی تناسب دارد.

منبع: خبرگزاری تسنیم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.