به گزارش
باشگاه شبانه، داریوش فرضیایی با انتشار عکسی در فضای مجازی نوشت:
خانه کودکی من همان کلبه چوبی قدیمی است که درونش صفا بود و وفا و دوستی.
اسب آرزوهایم شاخه خشک شده درختی بود که سوار بر آن به دشتِ رویاهایمان میتاختیم و با غولِ جنگل مبارزه میکردیم.
حیاط کلبه ام را گلهای رنگارنگ و متنوعی پوشش داده بودن که شبیه نقاشیهایم بود.
همبازیهایم برادر و خواهری بودند که هرگز به کوچکیِ کلبه مان نگاه نمیکردند ؛ چرا که وجودشان همچون اقیانوسی مملو از گذشت و مهربانی بود.
ما بزرگ شدیم و خواسته هایمان از ما بزرگتر؛ اما کلبه کوچک هم چنان پابرجا ماند.
حال همه چی داریم ولی بازم دلتنگ کلبه ايم.
همان کلبه ای که خانه بازیهایمان بود.
همان کلبه ای که بهترین بهانه شادیهای مان بود.
همان کلبه ای که به اندازه همه ادمهایِ خوب روی زمین جا داشت.
همان کلبه ای که تمام خاطراتِ کودکیم را در خود جای داده بود...
انتهای پیام/