رئیس دانشکده مطالعات جهان گفت: شورای امنیت سازمان ملل متحد، حتی به تجاوز علیه کشورهایی مثل لیبی و یمن هم رأی مثبت داده است، این شورا در خصوص کشورهایی مثل فرانسه، آمریکا و انگلیس که عضو دائم شورای امنیت هستند و در مسئله تروریسم در ایران هم دخالت داشته‌اند، کار خاصی نکرده است.

به گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دومین کنگره بین المللی 17000 شهید ترور؛ "سیدمحمد مرندی" در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سازمان‌های بین‌المللی چه جایگاهی در حمایت از کشورهای قربانی تروریسم دارند؟ گفت: سازمان ملل تاریخچه‌ای نسبتاً روشنی دارد. این سازمان تا به حال از ایران به‌عنوان قربانی تروریسم، حمایت نکرده است. شورای امنیت سازمان ملل متحد، حتی به تجاوز علیه کشورهایی مثل لیبی و یمن هم رأی مثبت داده است. این شورا در خصوص کشورهایی مثل فرانسه و آمریکا و انگلیس که عضو دائم شورای امنیت هستند و در مسئله تروریسم در ایران هم دخالت داشته‌اند، کار خاصی نکرده است. درآمریکای لاتین در دهه 80 وقتی که گروه‌های طرفدار آمریکا و حکومت‌های نظامی مردم را قلع ‌و قمع می‌کردند باز هم شورای امنیت و سازمان ملل کاری نکرد.

در نیکاراگوئه هم آمریکایی‌ها آن کشور را با شعله‌ور کردن جنگ داخلی بیچاره کردند که در نهایت مردم آن و ساندنیست‌های حاکم، تسلیم آمریکایی‌ها شدند. در این مقطع شورای امنیت کجا بود؟ بنابراین خیلی نمی‌شود روی آن‌ها حساب کرد. سازمان‌های مردم‌نهاد مهم دنیا هم همینطور هستند، مثلا عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر که دو سازمان بزرگ حقوق بشری هستند، پول‌هایشان را از بنیادهای مهم کشورهای غربی می‌گیرند. بنابراین زمانی‌که تأمین‌کننده بودجه‌های آن‌ها نزدیک به حاکمیت باشد طبیعتا گزارش‌هایشان نیز با حکومت آمریکا همسویی دارد؛ بنابراین نمی‌شود به این سازمان‌های بین‌المللی و سازمان‌های مردم‌نهاد مهم بین‌المللی که غربی‌ها در آن نفوذ بالایی دارند تکیه کرد.

نقش اتاق‌های فکر و مراکز مطالعاتی جهان در مواجهه با تروریسم یا حمایت از تروریسم چیست؟

در واقع این مراکز تکیه زیادی به حامیان مالی خود دارند. اکثر بنیادهای بزرگ، اگر نگوییم همه آ‌ن‌ها پشتشان پول صاحبان قدرت است. در سال‌های اخیر، رژیم‌های نفت‌خیز عربی مانند عربستان، عراق و کویت  پول‌های زیادی نه‌تنها به این مراکز و اتاق‌های فکر، بلکه به دانشگاه‌ها نیز پرداخت می‌کنند. این‌ کشورها چون به‌جای تکیه بر مردم خودشان، به کشورهای غربی متکی هستند، برای تثبیت جایگاه خودشان از حق و حقوق ملتشان زده و به‌غربی‌ها می‌دهند. به‌عنوان مثال خانم هیلاری نورد(Hillary Mann Leverett ) که منتقد سیاست‌های آمریکا است، به من گفت که وی را به دلیل این‌که دانشگاه از سوی رژیم‌های عربی خلیج فارس و افراد نزدیک به صهیونیست‌ها حمایت مالی می‌شد و آن‌ها از حرف‌های ایشان سرکلاس راضی نبودند، بیرون کردند. همسر ایشان نیز که در کاخ سفید کار می‌کرد هم از «بنیاد آمریکای نوین»( The New America Foundation) اخراج شد. این دو نفر علی‌رغم جایگاه بالایشان به‌علت موضعشان درقبال ایران، اخراج شدند. بالاخره اتاق فکرها فقط برای فکر نبوده و جهت خاصی را دنبال می‌کنند و با حاکمیت آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی همسویی دارند.

تعاریف متفاوتی در بحث تروریسم وجود دارد. قاعدتا تروریسمی که آمریکا تعریف می‌کند با تروریسمی که ایران تعریف می‌کند تضاد دارد. از شما می‌خواهم که تروریسم از منظر آمریکا را با تروریسم از منظر ایران مقایسه‌ کنید!

بحث این نیست که چه تعریفی باشد، بحث این است که آمریکایی‌ها چه تفسیری از انسان و گروه‌ها و کشورها ارائه می‌دهند. آمریکا‌ به‌عنوان قدرت اصلی جهانی در دهه‌های گذشته، افراد را براساس منافع خود تعریف می‌کند؛ به‌طورمثال در رابطه با نیکاراگوئه، به‌خاطر اینکه منافع آمریکایی‌ها ایجاب می‌کند، تروریست‌های کنترا جنگجویان آزادی‌خواه  و پینوشه در شیلی به‌اصطلاح رئیس‌جمهور مشروع و حامی دموکراسی معرفی می‌شود، درحالی‌که وی یک جنایتکار و کودتاچی بود.

هر تعریفی بگذاریم آن‌ها آخر سر براساس نیاز‌های خودشان بازتعریف می‌کنند. از نظر آنها اسرائیل، که غزه را بمباران و عربستان سعودی که مردم را قلع و قمع می‌کند تروریسم نیست. نه‌تنها تروریسم محسوب نمیداند، بلکه از آن‌ها حمایت می‌کند. این جانیان، آدم‌های خوبی محسوب می‌شوند وآن زن و بچه‌هایی که جنازه‌هایشان روی زمین افتاده و فیلم‌ها و عکس‌هایشان هست ارزشی ندارند. در حقیقت آن‌ها هدف بزرگ‌تری دارند؛ مثلا حمایت از قانون و حقوق بشر و امنیت جهانی، بالاخره یک اسمی را می‌سازند برای اینکه کار خودشان را موجه جلوه بدهند. کشور ما مثل خیلی از کشورهای دیگر تلاش می‌کند تا استقلال خودش را حفظ کند. حالا آمریکا به‌گونه‌ای ایران را حامی تروریست می‌داند درصورتی‌که در این 36 سالِ پس از انقلاب نشده یک نفر در آمریکا به‌خاطر یک عملیات نظامیِ مورد تأیید ایران کشته شده باشد؛ ولی ما هزاران ایرانی داریم که در شهر تهران و در شهرهای دیگر کشورمان ترور  و کشته‌شده‌اند. قاتلین یا رهبران تروریست‌های کشورمان، در آمریکا هستند.

تفاوت دولت اوباما و بوش در مبارزه با تروریسم یا تقویت آن در کشورهایی که منافعشان به خطر می‌افتد چیست؟

هردو، به نظر من باعث ترویج تروریسم شدند. دولت بوش با حمله کردن به عراق و نابود کردن کشور به نظر من یک مصیبت و بدعت بزرگ را به‌وجود آورد. ولی دولت اوباما به‌طور خاص باحمایت از سعودی‌ها و ترک‌ها و قطری‌ها باعث ترویج افراط‌گرایی ابتدا در لیبی بعد در سوریه و حالا در یمن شد، چون سعودی‌ها دارند از القاعده در یمن حمایت می‌کنند. رشد بی‌سابقه گروه‌های مختلف القاعده و داعش به‌عنوان یک جداشده از القاعده در دوران اوباما بی‌نظیر است. اصلا قابل مقایسه با گذشته نیست و آمریکایی‌ها اجازه این کار را دادند تا منافع کوتاه مدتی را به دست بیاورند ولی از کنترل خارج خواهد شد و تا حدودی زیادی هم شده است.

به‌نظر شما نقش آمریکا در ایجاد زمینه برای به‌وجود آمدن گرو‌های تروریستی به‌خصوص داعش چیست؟

آمریکایی‌ها بدون شک در به‌وجود‌ آوردن داعش نقش داشتند؛ رئیس‌جمهور آمریکا اخیرا گفته که متحدین ما داعش را به‌وجود آوردند. وی از ترکیه، امارات و عربستان نام برد. طبق گزارش نیویورک‌تایمز که به حاکمیت آمریکا نزدیک است، آمریکا از همان اوایل حوادث سوریه دخیل بوده است. خود آمریکاییان در انتخاب فرماندهان معارضین دخالت کرده و در ایجاد پل هوایی برای رساندن تسلیحات از طرف ترکیه و اردن نقش فعالی داشتند. این‌طور نبود که این کار متحدین از چشم آمریکا پنهان بماند. بنابراین آمریکایی‌ها به‌شکل غیرمستقیم، درحال کمک به داعش هستند.

آمریکا ابتدا برای منافع کوتاه‌مدت و احمقانه خودش علیه ایران، سوریه و دولت مرکزی عراق از داعش حمایت کرد؛ اما در ادامه از کنترلش خارج شد و این باعث دغدغه آمریکایی‌ها شد. برای همین آمریکایی‌ها دوست دارند داعش را مهار کنند؛ اما بعید می‌دانم که دوست داشته باشند از بین ببرند. واقعیت این است که وهابیت یک بیماری است یا مثل میکروب یا ویروسی است که دارد پخش می‌شود؛ یعنی بیماری سعودی الان در کشورهای آفریقایی نیز وجود دارد. بوکوحرام در نیجریه،. در شمال آفریقا شعبه‌های مختلفی از انصارالشریعه هست. این‌ها همه القاعده‌اند. الان در یمن القاعده حضور دارد. درحال‌حاضر سعودی‌ها، در جزیره العرب با یکی از خطرناک‌ترین شعبه‌های القاعده، علیه ارتش یمن و کمیته‌های مردمی درحال همکاری هستند. بخش زیادی از سیاست آمریکایی‌ها ناشی از کوتاه‌بینی و حماقتشان است و بخش دیگرش ناشی از فشار عربستان و وابستگی آمریکا به پول‌های نفتی عربستان و خریدهای تسلیحاتی عربستان است.

افزایش افراط‌گرایی در آمریکا و اروپا بعد از 11 سپتامبر چه دلیلی دارد؟

گسترش افراط‌گرایی چند دلیل دارد؛ یکی تجاوز آمریکایی‌ها به افغانستان و دیگری هم تجاوز به عراق بود که با جنایت و قتل‌عام‌ همراه بود و باعث شد در منطقه نوعی عصبانیت علیه آمریکا تشدید شود. ورود آ‌ن‌هابه عراق هم به بهانه‌های واهی و دروغ سلاح شیمیایی و القاعده بود. از طرفی هم حملات اسرائیل به غزه و قتل‌عام‌های متعددی که در لبنان صورت گرفت، این‌ها باعث عصبانیت بیشتر شد. به‌طورکلی بیداری اسلامی هم بعد از انقلاب در ایران، در منطقه و گرایش مردم به اسلام بیشتر شد. در این میان سعودی‌ها نیز سرمایه‌گذاری فراوانی کردند. الان دنیای اهل سنت دچار بحران است؛ چون پول در دست تکفیری‌ها و افراطیون است و افراطی‌ها بودجه خود را از کشورهای دیکتاتورِ خلیج فارس می‌گیرند. می‌بینید که در اروپا و خیلی جاهای دیگر، در لندن، مالزی و نیجریه ...، مفتی‌ها حرف‌های سعودی‌ها را تکرار می‌کنند، کتب وهابی و نگاه تکفیری‌ها را ترویج می‌دهند. بنابراین در میان اقشار کم سواد یا ساده‌لوح یا اقشاری که تحت فشارهای مختلف هستند یا مشکلی را تجربه می‌کنند، نگاه تکفیری رشد کرده و  باعث رشد تکفیری‌ها شد.

نظرتان درباره تروریسم دولتی علیه ایران چیست؟ عوامل و فاکتورهای آن چیست؟

بحث دانشمندان هسته‌ای که آقای رئیس‌جمهور اخیرا به آن اشاره کرد نمونه‌ای از تروریسم دولتی است. وقتی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اطلاعات را به سرویس‌های غربی می‌دهد و آن‌ها خودشان یا با همکاری رژیم صهیونیستی، افراد ما را به شهادت می‌رسانند، این تروریسم است. تروریسم صرفا به این معنا نیست که طرف حتما حمله کند. هم اینکه، دولت آمریکا و دولت غاصب اسرائیل، مدام مردم ایران را تهدید به بمباران می‌کنند تروریسم است. این بدان معناست که آن‌ها می‌خواهند وحشت ایجاد کنند. زمانی‌که اوباما، وزیر دفاع یا معاون او مردم ایران را تهدید می‌کنند در واقع هدف، ترویج وحشت و ترساندن مردم است. رژیم اسرائیل هم همینطور، وقتی حکام رژیم اسرائیل چنین ادبیاتی را به‌کار می‌برند، هدفی جز ایجاد وحشت ندارند. بنابراین چه در حرکت تروریستی مانند ترور دانشمندان هسته‌ای و چه تهدیدهای لفظی،  همه ترور یسم دولتی‌اند.

به‌نظر شما عوامل شکل‌گیری تروریسم تکفیری چیست؟ کدام عامل در مقایسه با عوامل دیگر وزن بیشتری دارد؟

بالاخره تروریسم تکفیری هم با کارهای فرهنگیِ گروه‌های وهابی در سراسر جهان ترویج می شود. این کارها با حمایت مالی عربستان، امارات، کویت، قطر و تا حدودی بحرین که گرچه از منابع مالی کمتری بهره می‌برد انجام شده است. از طرفی هم اکثر رسانه‌های عربی در جهان، با پول عربستان یا قطر فعالیت می‌کنند و الان ده‌ها شبکه تکفیری در جهان عرب وجود دارد که به صراحت از کشتن اقلیت‌ها، مسیحی‌ها، علوی‌ها و دیگران سخن می‌گویند.

 به‌راحتی از کشتن زن‌ها و غنیمت محسوب شدن زن‌ها می‌گویند. این‌ها در تلویزیون و دفاترشان در اردن، عربستان و مصر یا بالای منبر فتاوی می‌دهند. برخی از این‌ها در این سه‌چهار سال اخیر در رسانه‌های تکفیری منعکس شده است. کتاب‌هایشان و تبلیغاتی که شبکه‌های سعودی و قطری علیه ایران، شیعه‌ها یا کردها یا مسیحی‌ها یا علوی‌ها می‌کنند و مردم عادی کشورهای اهل سنت را علیه آن‌ها تحریک می‌کنند. این‌ها توام با ادبیات مفتی‌های وهابی که در محله‌های مختلف کار می‌کنند باعث می‌شود که کینه و نفرت غیرمنطقی ایجاد شود و بنابر فتوای آن‌ها این حرکات غیر انسانی مجاز محسوب شود.

نقش کشورهای اروپایی و آمریکا در حمایت از گروهک تروریستی منافقین چیست؟

یکی از مشکلاتی که برخی از جوانان ما دارند این است که متوجه نیستند کشورهای اروپایی چه حرکات عجیب و غیرانسانی را به‌طور مداوم انجام می‌دهند. اروپایی‌ها بیش از دیگران به منافقین کمک کردند. این‌ها حتی وقتی در عراق بودند در پاریس دفاتر خود را داشتند. اصلا رجوی از پاریس به عراق رفت، نه برعکس. سران منافقین در اوج ترورهایشان در پاریس بودند. یادم می‌آید زمانی‌ بمبی در نزدیکی منزل ما در خیابان شریعتی انداخته شد و یک خانواده ارمنی کشته شدند. زن و مرد بی‌گناهی که درحال بردن فرزندشان به مدرسه بودند، قربانی این جنایت شدند. این‌که در اوج ترورها رجوی در پاریس بوده را اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به‌خوبی می‌دانند. حتی در دورانی که این‌ها مجبور شدند رسما منافقین را به‌عنوان یک گروه تروریستی بپذیرند نیز چند سال، منافقین به اسم دیگری در این کشورها به فعالیتشان ادامه ‌دادند.

آن‌ها همه این‌ها را می‌دانستند و به قول معروف خود را به تجاهل می‌زدند، وگرنه بیشترین جنایتی که در کشور ما شده بعد از جنایت صدام که آن‌هم با حمایت غرب بود و سلاحشان را غربی‌ها می‌دادند توسط منافقین انجام شده بود. درحالی‌که این‌ها هم در غرب مستقر بودند و از غرب عملیات‌های داخل ایران رهبری می‌شد و الان هم این گردهمایی‌ها را با پول‌های هنگفت آن‌ها برگزار می‌کنند. خیلی جالب است که کشورهای غربی پول می‌دهند به منافقین، بعد منافقین این پول‌ها را می‌دهند به سران و آدم‌های نزدیک به حاکمیت که آن‌ها از این‌ها حمایت کنند؛ یعنی منافقین به سناتورهای آمریکایی و دیگر صاحب‌نفوذان، توسط خود دولت آمریکا پول می‌دهند، این چیز عجیبی است.

دلایل اینکه به‌نظر می رسد بین دولت آمریکا و مؤسسات این کشور در حمایت از منافقین تضاد وجود دارد چیست؟

خیلی مخالفت با منافقین در آمریکا جدی نیست. رسانه‌های گروهی و اتاق فکرهای نزدیک به حاکمیت، غالبا موضع منفی نمی‌گیرند. آن‌هایی که اطلاعات دارند یا حاضرند بودجه‌شان کم شود یا اصلا بودجه‌ای ندارند که کم شود، علیه منافقین موضع می‌گیرند. این‌ها انسان‌های عاقلی‌ هستند که می‌دانند ترویج و کمک کردن به تروریست‌ها در بلندمدت به آمریکا کمک نمی‌کند، اگر مشکلات ایران با آمریکا زیاد است به‌دلیل سیاست‌های آمریکا در گذشته بوده است. اگر آمریکا از اول نسبت به مردم ایران اینگونه جنایات را انجام نمی‌داد خیلی راحت‌تر از حالا می‌توانست با ایران تفاهم کند.

 همین مشکل در کشورهای دیگر ازجمله سوریه، یمن، عراق، ویتنام و سایر کشورهای دیگر نیز وجود دارد. هر چه بیشتر علیه مرم دیگر کشورها جنایت می کند، مردم جهان را که شاهد این جنایات هستند بیشتر از خود متنفر می‌کند. این باعث می‌شود بازسازی رابطه آمریکا با دیگر مردم به کندی پیش برود. از طرفی وقتی‌که این گروه‌های تروریستی را حمایت می‌کند، در نهایت برای خود آمریکا دردسر می‌شود. درحال‌حاضر دولت و مردم عراق نسبت به منافقین نفرت فوق‌ا‌لعاده‌ای دارند و وقتی مردم عراق می‌بینند که آمریکایی‌ها چگونه از منافقین حمایت می‌کنند، این در دل مردم نسبت به آمریکا نگاه منفی ایجاد می‌کند. بنابراین عقلا در آمریکا با کمک آمریکا به تروریسم مخالفند.

برگزاری دومین کنگره بین‌المللی 17هزار شهید ترور کشور چگونه می‌تواند فضای رسانه‌های جهانی و داخلی و همچنین مجامع حقوقی و سیاسی بین‌المللی را نسبت‌به احقاق حقوق این شهدا تحریک کند؟

بستگی دارد به کیفیت برگزاری و حرفه‌ای‌گری برگزارکنندگان کنگره، اینکه چه رسانه‌هایی را دعوت کنید و آن رسانه‌ها به چه شکلی این برنامه را پوشش بدهند. چه بسا اگر خبرنگاران غیر غربی بیشتر دعوت کنید از آسیا از آفریقا از آمریکای لاتین، برای پوشش دادن اخبار این کنگره راغب‌تر باشند. پوشش خبری توسط رسانه‌های غربی بعید است؛ ولی سعی کنید خبرنگاران خارجی را تا جایی که می‌توانید درگیر کنید.
 
 انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار