سرانجام افتاد اتفاقی که نباید می افتاد. حالا می تواند تا پایان عمرش بگوید:« ما مردم ایران اسطوره کش هستیم. از مصدق تا خود من» بهترین مربی تاریخ استقلال که خودش با افتخار می گوید 5 قهرمانی از 6 جام قهرمانی اش را بدست آورده در میان فریاد حیا کن ، رها کن بدترین شکست خانگی استقلال در آزادی برابر تیمی شهرستانی را رقم زد.
این پایانی بود بر 2 فصل کابوس وار برای هواداران بی پناه استقلال. چیدن بهانه ها برای توجیه حقیقت کار سختی نیست. بهانه هایی از اقبیل بی پولی ، یارگیری بد و کج بودن زمین. چه آنکه وقتی می گوید استقلال به دلیل بی پولی نتوانست بازیکنانی چون حسن زاده یا کاوه رضایی و محسن مسلمان را جذب کند از خود می پرسند آیا هر یک از این 3 بازیکن برای استقلالی که یکی مثل کرار را بیش از 1.3 میلیارد خریده ، چقدر برایش آب می خوردند.
تیمی که از سقف مجاز 15 میلیارد تومان برای خرید بازیکن گذشته است چطور برای خرید 3 بازیکنی که خیلی هم در میان گران های لیگ نبودند و تازه دارند گل می کنند ، هزینه زا بودند. وقتی استقلال بازیکنی چون امید ابراهیمی را که گل بازار نقل و انتقالات فصل بوده با 1.2 میلیارد خریده یا شهباززاده که مشتریان بسیاری داشته را با کمتر از 700 میلیون تومان خریده ، چه کسی برای حسن زاده رقمی بیشتر از هزینه میلیاردی که به پای خریدن گلر برزیلی دود شد ، می ریخت یا 700 تا 800 میلیونی که به پای بازیکنانی چون کریمیان هزینه شد. روندی که سال قبل هم ادامه داشت.
اصلا چرا تیمی مثل استقلال باید در نیم فصل هزینه ای برابر با نیمیه از بودجه سالش را در تعطیلات زمستانی به بازار نقل و انتقالات بریزد. کدام تیم معتبر دنیا چنین کاری می کند که قلعه نویی هر سال انتظار دارد این اتفاق برایش بیفتد؟ چه حکمتی در این آزمون و خطای بازار نقل و انتقالات نهفته است که او این قدر به رفتن به بازار علاقه دارد. این ها البته تنها بخشی از ابهام ها درباره تصمیمات بدون تمرکز مرد روی نیمکت استقلال است. مردی که روزی همه از دوست و دشمن روی یک ویژگی اش نقطه نظر مشترک داشتند ؛ ذکاوت.
قلعه نویی حالا می تواند از این بگوید که کروش ، فردوسی پور،چند روزنامه نگار، بازیکنان بی معرفت ،کجی زمین و بد عهدی زمان دست در دست هم دادند و ناکامش گذاشتند اما آیا او یکبار، فقط یکبار سعی می کند زاویه نگاهش را تغییر دهد. آیا از خود می پرسد چرا ههمین حالا در همین لحظه تقریبا با همه دنیبا درحال جنگ است؟
دستاوردش از این همه جنگ و اختلاف نظر چه بوده؟ چه رسالتی به دوش کشیده؟ از چه حقیقتی دفاع کرده و چه به پای این همه دعوا از دست داده است. دیگر چه کسی یادش هست او پرافتخارترین مربی آبی هاست؟ او حالا وارث تمام ناکامی هاست.
قلعه نویی مردی که روزی همه هواداران استقلال به پایش می ایستادند و تعظیم می کردند چرا حالا باید حیاکن رها کن بشنود و با بدترین شراتیط در آستانه وداع با استقلال باشد؟
آقای قلعه نویی شما با این همه موفقیت ، در روزهای خوش خوشان تان چه کاشته ای که حالا داری توفان درو می کنید؟
کوبیدن یکی مثل قلعه نویی ، امروز همین امروز که بع زعم بسیاری او افتاده ، خیلی ساده است که حالا اگر نگاهی به دورش کند ، همین امروز ، بسیاری از مجیزگویان دیروز به سیل حیاکن ، رهاکن ها پیوسته اند. او مانده و لشکر خسته فدایی هایش که تعداد شان حالا دیگر بسیار نیست.
به یک رسم ثابت ، او تا ساعتی دیگر مصاحبه ای آتشین خواهد داشت و باز با همان ادبیات گزنده همه منتقدانش را عمروعاص ،اجنبی پرست ،چشم آبی دوست ،پول پرست و ... می خواند اما ای کاش لحظه ای تنها لحظه ای درنگ می کرد و با خود می اندیشید چه کرده که روزگار امروزش این است. او بی شم به استراحت نیاز دارد. به آرامش فکری . به فضایی جدید. سکوت می خواهد . شاید برای یک ماه یا حتی یک سال و ممکن است بیشتر. باید برود با خودش خلوت کند.
اینکه پایان قلعه نویی اینجا باشد و اینچنین تلخ ، دردناک است. واقعا به قول خودش یک فرصت سوزی ست. او نیاز دارد که نو شود. پوست بیاندازد و قلعه نویی باشد یک مربی همیشه برنده اما باید خود را بشکند و از این حصار امروزش بگذرد. ادبیات تند ، گزنده و این سر جنگ داشتنش با دنیا را همین جا بگذارد و از نو شروع کند. آیا می تواند؟ این پرسشی است که شاید باید نزدیکان و خانواده اش کمکش کنند که برایش اتفاق بیفتد. باشد که انشالله ، قلعه نویی جدیدی به فوتبال ایران بیاید . مردی که بتواند با دلی پاک در فوتبالی پاک ، برای قهرمانی بجنگد.
انتهای پیام/