یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریت‌های ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.

زن خیانتکار مرد مورد علاقه‌اش را وادار به قتل همسرش کرد/ زنده ماندن پدر بی‌گناه یک معجزه بود
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، حدود دو سال قبل در پلیس آگاهی شهرستان شبستر خانمی به هویت "مریم .ر" با مراجعه به کلانتری اعلام کرد، همسرش به نام "نوروز .ع" شب گذشته برای احیاء از خانه خارج و تاکنون مراجعه نکرده است.

بلافاصله بعد از وصول پرونده، مفقودی نامبرده در سیستم جامع اطلاعاتی پلیس آگاهی به همراه عکس او ثبت شد و پرونده تحت رسیدگی قرار گرفت که حوالی نیمه شب برابر اعلام یکی از منابع خبری مبنی بر حضور "مریم. ر" به همراه دو فرزندش در باغ شخصی به نام "احد.ش"، با هماهنگی به عمل آمده، نامبردگان دستگیر شدند و با توجه به مشکوک بودن موضوع تحت نظر قرار گرفتند.

این اقدام حدس وجود رابطه‌ای بین موضوع فقدانی همسر متهم و قضیه پیش آمده را تقویت می کرد و احتمال وقوع جنایت می‌رفت.

در تحقیقات مقدماتی انجام شده از متهمین هر دو از محل حضور فقدانی و اوضاع و احوال او اظهار بی‌اطلاعی کردند و علت حضور خود در باغ را آشنایی قبلی و ترس "مریم.ر" از مأمورین و پناه آوردن به "احد.ش" بیان کردند.

بازجویی‌های متعددی از هر دو متهم انجام گرفت، اما همچنان موضوع سربسته باقی مانده بود؛ در این حین صدای گریه کودکی از داخل بازداشتگاه همه را متوجه خودش کرد، بچه‌ها را که در داخل بازداشتگاه تازه از خواب بیدار شده بودند؛ و با توجه به نبود مادر در کنارشان داشتند گریه می‌کردند به دفتر رییس پلیس برده شدند و پس از کمی بازی و جلب اعتماد و راحتیشان در مورد موضوع سوالاتی از آنان پرسیده شد.

بچه بزرگ‌تر گفت پدرم دو شب قبل با دایی "احد" سوار موتور شدند و از خانه بیرون رفتند اما بابام دیگر برنگشت، با شنیدن این حرف از زبان کودک مطمئن شدیم متهمین چیزی را انکار می‌کنند و دوباره از متهم زن به صورت تخصصی، جداگانه، البته با اعلام اظهارات کودک، بازجویی انجام گرفت.

در ادامه بازجویی‌ها بالاخره متهم "احد.ش" لب به اعتراف گشود و اعتراف کرد: من با آقای "نوروز علی . پ" دوست بودم؛ طوری که به خانه او رفت و آمد می‌کردم، پس از چندین بار رفت و آمد و حضور در جمع خاتواده او با همسرش رابطه برقرار کردم. طوری که روزانه چندین بار تلفنی با هم صحبت می‌کردیم و حتی گاهی همدیگر را می‌دیدیم، تا زمانی که به همدیگر علاقمند شدیم و "مریم.ر" به من گفت که می‌خواهم از "نوروز" طلاق بگیرم و با تو ازدواج کنم؛ ولی نوروز طلاقم نمی‌دهد؛ باید کاری کنیم.

متهم ادامه داد:او چندین بار از من خواست "نوروز" را از بین ببرم تا بتوانیم با هم ازدواج کنیم؛ ولی من قبول نمی‌کردم. تا دو شب قبل حوالی ساعت۱۱:۰۰ که به من زنگ زد و گفت که امشب زمان مناسبی است. "نوروز" مریض است و به او قرص خواب آور خورانده‌ام. کاملاً گیج است به راحتی می‌توانی سر به نیستش کنی، من باز بهانه آوردم و قبول نکردم؛ ولی او مرا تهدید کرد و گفت که خودم و بچه را می‌کشم و کاغذی می‌نویسم که علت آن "احد . ش" است و گرفتارت می‌کنم، ناچار قبول کرده و به در خانه‌شان رفتم.

وی افزود:او "نوروز" را در حالیکه تلوتلو می‌آمد راهی کرد. ظاهرا گفته بود که من زنگ زده‌ام و گفته‌ام دنبالش می‌آیم تا بیرون برویم، "نوروز" تلو تلو خوران و بی‌حال سوار موتور شد. من او را به اراضی جنوب شبستر بردم، حدود یک کیلومتر به سمت جاده خاکی راندم، آنجا جایی بود که پیش‌تر در آنجا گوسفند چرانده بودم و می‌شناختم و می‌دانستم چند حلقه چاه عمیق در آنجا هست. کنار یکی از چاه‌ها از موتور پیاده شدیم و با هم به بلندی کنار چاه رفتیم و در حالی که دیگر کاملا بی‌حال بود او را به داخل چاه هل دادم، زمان سقوط به داخل چاه فریادی کشید و من دیگر صدایی نشنیدم و از محل دور شدم.

متهم در ادامه گفت: مریم می‌گفت که می‌روم اعلام مفقودی می‌کنم و چند ماه بعد که پیدا نشد، غیاباً طلاق می‌گیرم و با هم ازدواج می‌کنیم.

با اتمام تحقیق از متهم و به محض اقرار و اعتراف صریح به اقدام او به قتل فقدانی، به سرعت با هماهنگی به عمل آمده با مقامات قضایی به اتفاق رییس پلیس آگاهی با راهنمایی متهم، در حضور بازپرس و دادستان در پی کشف جسد فقدانی، به همراه متهم، به محل اعلامی عزیمت و چاه را شناسایی کرده که هنگام مراجعه به دهانه چاه با توجه به شیب خاک‌های اطراف چاه به داخل آن امکان نگاه کردن به درون آن مقدور نبود و گروه‌های امدادی و آتش نشانی به محل آمدند که ناله آرامی شنیده شد کسی درخواست کمک می‌کرد.

کسی که قصد جانش را کرده بودند و پلیس دنبال کشف جنازه‌اش بود، حدودسه شبانه روز بدون آب و غذا در داخل چاه زنده مانده و درخواست کمک می‌کرد که توسط عوامل امداد و نجات شهرستان او در حالی از داخل چاه بیرون آورده شد که دیگر بیهوش شده بود.

مصدوم به وسیله آمبولانس به اورژانس بیمارستان شبستر منتقل و تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت. بعد از بیرون آوردن قربانی این توطئه و معاینه پزشک اعلام شد در صورتی که یکی دو ساعت دیر‌تر بیرون می‌آمد؛ مرگش حتمی بود.

انتهای پیام/
برچسب ها: خاطره ، کارآگاهان ، قتل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
rohollah
۲۱:۰۶ ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴
ناشناس 12:44
قبلا نه اینکه نبوده باشه بوده، اما امروز با ورود ماهواره و سرم شدن خانواده در شبکه های مجازی باعث شده صمیمیت و نشاط در خانواده ها کم بشه و یا از بین بره.
فیلم هایی ماهواره ای از طرفی خیانب مرد و زن به همدیگر و داشتن رابطه ی خارج از عرف و شرع و ترویج روابط دوست پسر- دختری که امروزه تاثیر زیادی در خانواده های ایرانی گذاشته و مردم خیلی با علاقه این فیلم ها رو نگاه میکنن و در بعضی از صحنه ها که قداست خانوداه های ایرانی حفظ نمیشه و کودکان هم در کنار بزرگسالان این فیلم ها رو تماشا میکنن از تاثرات منفی و سوء آن در خانواده ایرانی غافل نشید.
شبکه های اجتماعی متعدد هم باعث شدن به اینها دامن بزنن و دختر و پسر و خانوده های ایرانی بدون حد و مرز در شبکه ی مجازی و در گروه های مختلف با هم ارتباط داشته باشن که رفته رفته تاثیراتش در صورتی حد روابط کنترل نشه، گذاشته میشه.
بنده جند سال سابقه ی عضویت در شبکه های مجازی مختلف بوده ام و همه نیز به موضوع های فیلم های فارسی زبانی ماهواره ای مشرف هستن.
پس خودتون در موردش فکر کنید که استفاده از شبکه های مجازی بجز اتلاف وقت چه سودی داره و با دیدن اون نوع فیلم ها چه چیزی عاید انسان میشه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۶ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
دوستان حواستون باشه اینو از من قبول کنید هیچ وقت هیچ وقت با همکارا و دوستاتون رفت و امد خانوادگی نداشته باشید مخصوصا همکار من شاهد ی اتفاق تلخ بودم.
Iran (Islamic Republic of)
amir shiraz
۱۲:۴۲ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
حضرت محمد فرمود : کسی را به سبب گناه یا مشکلی شماتت نکن ...زیرا نمیمیری مگرا ان اتفاق برای تو روی دهد.... این ها پاشون لغزیده و گناه بزرگی مرتکب شدن..ابروشون رفته و دیگه مجازاتی بدتر از این وجود نداره...خدا به همه ما رحم کنه..ما هم خطا کردیم و فقط خدا بخاطر لطفش گناه ما رو پوشنده...شماتت نکنید که به سر ما هم میاد ..فقط پند بگیریم و سکوت کنیم
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۱۲:۱۶ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
چی بگم اخروزمان امده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۰۶ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
تورو خدا اینقدر ازین داستانای خیانت زن و شوهر نذارید!
خوبه که یه چیزایی بنویسید که مردم حواسشون جمع باشه
اما واقعا جوونا بی اعتماد میشن!
-
ناشناس
۱۱:۰۳ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
وقتي خداوند فراموش شود،ايمان از بين برود،شيطان جاي وجدان را بگيرد،لقمه ي حرام خورده شود از اين اتفاقات رخ مي دهد.
Iran (Islamic Republic of)
مهسا
۱۰:۵۸ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
زن کثیف
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۰:۵۷ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
زن بد بخت,مرد قاتل از اون هم بدبختتر.آخه مرد قاتل فکر نکرد چنین زنی ممکنه با دیدن یکی دیگه نقشه قتل اون رو هم بکشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۹ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
مرد نباید دوستاشو بیاره خونه همینطور بر عکسش نفس اماره همه کاری میکنه وموجه جلوه میده .
Iran (Islamic Republic of)
مريم
۱۰:۲۳ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
احسنت ،اين ماهواره لعنتي همش خانه ها را ويران کرده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۷ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
طالبان هم در افغانستان يه زماني آتيشش تند بود ميگفت تلوزيون حرامه ! داعش فوتبال هم حرا كرده !
بجاي اين حرفها بايد به جوانها تقوا و ايمان بخدا آموخت .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۷ ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴
واقعا ماهواره مثل کرم هست که تنه درخت رو از داخل میخوره....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۳۱ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
چرا عاقل کند کاری که باز اید پشیمانی.چنین موضوعاتی در جامعه ما خیلی فراوان شده است باید فکری به حال این موضوعات شود.
Iran (Islamic Republic of)
فریبرز
۱۲:۱۸ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
عاقل ! آخه همچین فاسدی عقلش کجا بوده ؟
Iran (Islamic Republic of)
نسیبه
۰۸:۴۰ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
وایییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همه این اتفاقات به خاطر دیدن ماهواره است.
زن به شوهرش و مرد به خانمش خیانت می کند.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۴ ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
يعني قبلا نبود ؟!
در ضمن دستور بده در همه چاه ها را هم ببندند ! چون چاه عامل مرگ ميشود ! همه چاقو سازي ها رو هم تعطيل كنند تا چاقو كشي نشه ! همه كاخانجات اتومبيل سازي را هم تعطيل كنند تا تصادف نشه ! و ......