به گزارش
خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران، بازاری که در زیرپوست شهر و به دور از هیاهوی رسانهها روز به روز فربهتر میشود از انسانهایی که محتاجند؛ یکی محتاج به عضو و دیگری محتاج به پول عضو.
بازار خرید و فروش کلیه، کبد، قرینه، مغز استخوان به طور کلی اعضای بدن انسان امروزه در جامعه ایرانی پا را از مرز دغدغه فراتر گذاشته و تا سرحد فاجعه خط شکنی کرده است.بازاری قانونی که تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گل درشتی برای جامعه ما به همراه داشته است.
رابطه اعضای بدن و مشکلات اقتصادی
در پس پرده هر خرید و یا فروشی نیازی وجود دارد اما این احساس نیاز برای خریداران و البته فروشندگان اعضای بدن بسیار قابل تامل است.
بررسی سطحی دستنوشتههای مردان و زنانی که عضو خود را به همراه که یک شماره تماس و مختصر اطلاعاتی از اوضاع جسمانی و زندگیشان تبلیغ میکنند نشان میدهد که چنین اقدامی ریشه در مشکلات اقتصادی دارد.
بیشترین فراوانی فروشندگان متعلق به معتادان و قشر ضعیف شده جامعه است که عمدتا از روی ناچاری اعضای بدن خود را به حراج گذاشتهاند.
هر چند افرادی نیز وجود دارند که برای شروع یک فعالیت اقتصادی از بدن خود وام میگیرند! برای مثال جوانی با گروه خونی +O کلیهاش را 70 میلیون تومان قیمت گذاشته تا بلکه اینگونه بتوانند مغازهای بخرد و کار و کسبی راه بیندازد. عدهای دیگر نیز در قراردادهای کاری از اعضای بدنشان به عنوان یک ضامن معتبر یاد میکنند.
برای عدهای پول حاصل از فروش کلیه، کبد و ... بهای استقلال از خانه و خانواده است و برای عدهای دیگر مرهمی است بر زخمی از زخمهای زندگی به طور مثال: پرداخت هزینه عمل و بیمارستان، پول رهن خانه، پرداخت دیه، ازدواج و ...
گویا قفلهای عظیم الجثه که هنوز کلیدی برای گشایش آنها طراحی نشده است این افراد را وادار به آخرین راه یعنی تکهتکه کردن پازل وجود خود کرده است.
اصولا این آدمها از بین بد و بدتر، بد را میپسندند البته با چنین پولی فقط چند ماهی میتوانند خوش باشند چون با این پول دست به کار مولدی نمیزنند و فقط اصطلاحا زخمی را دوا میکنند.
متاسفانه فروش اعضای بدن تبدیل به نوعی تشویق شده است برای کسانی که به خاطر مشکلات مالی در سکانسهای بعدی زندگی خود واماندهاند.
قائله به همین جا ختم نمیشود. در این بین متقاضیانی پیدا میشوند که با بخش پیوند بیمارستانها تماس میگیرند و تقاضای فروش چشمها یا قلب خود را دارند! گویا این افراد اصلا متوجه گفتههایشان نیستند.
خرید و فروش اعضای بدن زمانی شکل تازهای پیدا میکند که دلالان نقش اصلی را داشته باشند یعنی شناسایی سوژه و رساندن آن به متقاضی اهدا عضو.
این افراد سودجو که در فضای مجازی نیز آزادانه و بدون هر گونه محدودیتی بازاریابی میکنند حتی در صورت عملی نشدن پیوند، به دلایل پزشکی یا پشیمانی یکی از طرفین حقالزحمه خود را خواهند داشت.
مسلما آن چه که در این بازار اتفاق میافتد سود کلان دلالان و سواستفاده آنها از نیاز فروشندگان و خریداران است که نبود سیستم نظارتی قوی از سوی دولتیها باعث شده تا آنان پولهای کثیف بیشتری به جیب بزنند.
نکته جالب اینجاست که قیمتها به تورم، نوسانات ارز و حتی مذاکرات وابسته هستند.
وجود آگهیهایی در خصوص فروش اعضای بدن میتواند هر کسی را به وسوسه بیندازد که برای حل مشکلش به این راه رو بیاورد. به قول شهروندی معترض نسبت به این بازار، فقط کم مانده است مردم یک بر چسب قیمتی بر روی اعضای بدن خود بچسباند و در خیابان قدم بزنند و تبلیغ کنند.
بیتعارف باید بگوییم خرید و فروش اعضای بدن دیگر تبدیل به یکی از معضلات اجتماعی کشور شده است به طوری که در جامعه ما در حال مُد شدن است و این گونه جامعه ایرانی در حال ضرر دادن است.
گزارش:علی سرمستی امامی
انتهای پیام/
گزارش تكان دهنده اي بود. اميد است مسيولان ذيربط بتوانند ساماني براي اين نابساماني اجتماعي اقتصادي و فرهنگي بيابند.