این
می شود که به مرور زمان ما افرادی با عزت نفس کم و در خود مانده را شاهدیم
که برای بلند شدن و یا علی گفتنِ دوباره هیچ انگیزه و رغبتی از خود نشان
نمی دهند. به راستی تا چه حد سعی کرده ایم مهارت های مقابله با شکست را یاد
بگیریم تا در زمان های حساس زندگی از آن ها بهره ببریم. ما در اینجا به
چند مهارت که می تواند دید پویاتری در ما نسبت به مشکلات ایجاد کند اشاره
می کنیم.
از چالش ها فاصله بگیرید و خودتان را با مسأله یکی نکنید
بدترین
اتفاق وقتی به مشکلی برمی خوریم این است که خود را با آن یکی کنیم. به
عبارت دیگر چنان به آن مشکل بچسبیم که آرام آرام باورمان بشود خودمان بخشی
از آن مشکل هستیم. گاهی ما بر سر مشکلاتی چنبره می زنیم و غم و غصه می
خوریم که به واقع با یک چرخش ذهنی می توانیم از محاصره اش بیرون بیاییم.
سعی کنید وقتی با مشکلی روبرو می شوید یک مقدار خود را از دایره آن مشکل
بیرون آورید و با دید بازتری به آن نگاه کنید. تا زمانی که این فاصله گیری
میان شما و آن چالش یا گره اتفاق نیفتد این گمان در شما تقویت خواهد شد که
من و آن چالش با هم یکی هستیم.
ما گاهی به تعبیر ضرب المثل معروف از
کاه کوه می سازیم تا توقف خودمان در برابر آن چالش را توجیه کنیم. کسی
دوست ندارد نزد خود و دیگران ضعیف و زبون جلوه کند بنابراین تنها چاره ای
که می ماند این است که ما در بادکنک چالش یا مشکل بدمیم و آن را بسیار بزرگ
تر از حجم واقعی اش در نظر بگیریم تا توقف مان در برابر آن مانع بزرگ را
توجیه کنیم. از خود بپرسید آیا به واقع با معضلی روبرو هستید که هیچ گزینه
دیگری جز دست روی دست گذاشتن و غصه خوردن برایتان نمانده است؟ اگر متوجه
شدید مشکل پیش رویتان واقعا جدی است، پس باید مهارت های مقابله با آن را
بدانید، در غیر این صورت بر روی آن وقت و انرژی صرف نکنید. یادمان باشد نوع
ارزیابی های ما از مشکل می تواند منجر به برانگیختن احساسات متفاوتی در ما
شود. مثلا اگر مدام به خود بگوییم علت انجام نشدن فلان کار ناتوانایی من
بوده است، نهایتا احساس ایجاد شده چیزی جز بی کفایتی و تسلیم شدن نخواهد
بود. پس سعی کنید ارزیابی منطقی و درستی از مسئله داشته باشید.
فرافکنی
یکی از مهم ترین تکنیک ها در توجیه شکست های ماست. ذهن بسیاری از ما عادت
کرده موفقیت ها را صرفا به توانایی ها و استعداد ذاتی خودمان نسبت دهد و
دیگران را مسئول اول و آخر شکست هایمان معرفی کند. پس واقع بینی و تحلیل
همه جانبه و پذیرفتن نقش خود در شکست ها یک گام رو به جلو در روبرو شدن
درست با ناکامی های زندگی است. اگر علت شکست شما کم کاری و کم تلاشی شماست،
واقع بینانه آن را بررسی کرده با خود بگویید باید تلاشم را بیشتر کنم، یا
راه دیگری برای گذر از آن مسأله پیدا کنم. متاسفانه ما بسیاری از ناکامی
های خود را به بداقبالی، عوامل محیطی و اجتماعی نسبت می دهیم، اگرچه عوامل
محیطی و روابط انسانی می تواند در کامیابی ها و ناکامی های ما موثر باشد
اما نمی تواند تبدیل به همه صورت مسأله شود.
پشت صحنه زندگی قهرمان ها پر از رنج است
آنچه
ما برای ارزیابی یک مشکل به آن نیاز داریم حفظ آرامش است. وقتی آرامش از
دست می رود اولین و بزرگترین آسیبی که به ما وارد می شود ناتوانی در
ارزیابی آن چالش یا مشکل پیش آمده است. اما اگر ما نسبت به مشکلات پیش روی
خود صبوری به خرج دهیم می توانیم به تصویر درستی از صورت مسأله برسیم.
صبوری و استقامت یعنی اینکه به جای نگران شدن و اجتناب از مشکلات به موفقیت
های خود بیندیشیم و به این بنگریم که من قرار است در انتخاب هدف و راهی که
پیش رو دارم چه چیزهایی یاد بگیرم. خواندن سرگذشت افراد مشهور که برای
رسیدن به خواسته هایشان چه استقامتی از خود نشان دادند، می تواند در عملکرد
بهتر ما تأثیرگذار باشد. بسیاری از ما فقط زرق و برق زندگی یا ویترین
افتخارات قهرمان ها و ستاره ها را می بینیم اما رنج ها و شکست ها، زمین
خوردن ها و آسیب هایشان را نمی بینیم.