همه ما عبارت ساده هوش را در بحث ها و گفتگوهای روزمره خود بکار می‌بریم؛ امروزه با گسترش بحث‌های روان‌شناسی در رسانه‌ها، اصطلاح‌ها و عبارت‌های زیادی از روان‌شناسی وارد فرهنگ عامه و گفتگو های روزانه شده است.

 
به گزارشخبرنگار شهری باشگاه خبرنگاران؛ اصطلاح هوش را اولین بار در سال 1990 میلادی، روانشناسی به نام "سالوی" برای کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد. 
واژه هوش عبارتی است که بسیاری از افراد تصور می‌کنند، دید درست و دقیقی درباره آن دارند اما به رغم تصور بسیاری از افراد هنوز هم تعریف مشخص و واحدی از هوش در روانشناسی وجود ندارد و در اکثر اوقات هنگامی که از بهره هوشی صحبت می‌شود در واقع منظور از بهره هوشی نمره بدست آمده افراد در آزمونی مشخص است. 

بسیاری از انسان‌ها ممکن است در صحبت‌های روزانه خود از اصطلاح IQ – آی کیو استفاده کنند، بدون آنکه از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشند. 

راستی واژه IQ – آی کیو به چه معناست...؟ 

واژه IQ مخفف کلمه Intelligence Quantiti  و معنای آن بهره هوش است. 

روانشناسان برای محاسبه بهره هوش از فرمولی ساده استفاده می‌کنند. در این فرمول ، سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می‌شود. 

اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده تر کنیم، می‌توانیم بگوییم اگر توانایی ذهن یک فرد کاملا برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدودیت سن دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود. 

البته کمی بالاتر یا پایین‌تر بودن از عدد 100 نمی‌تواند نشان دهنده هوش بیشتر یا کمتر محسوب شود و متخصصان درباره تفسیر عدد به دست آمده با احتیاط زیادی عمل می‌کنند، در واقع به صورت معمول حد فاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می‌گیرند.
در پیچیدگی تفسیر IQ همین بس که روان‌شناسان می‌گویند هر آزمودنی دارای مقداری خطا است. 

این بدان معنا است که به رغم دقیق بودن و اعتبار بالای یک آزمون بازهم ممکن است نتیجه بدست آمده صد در صد درست نباشد.
 
به همین دلیل در زمان تفسیر نتایج، لازم است کمی احتیاط کنیم و بر فرض اگر نمره به دست آمده 93 بود نباید نگران توانایی ذهن فرد شویم،‌ چرا که ممکن است خطای آزمون باعث پایین آمدن چند نمره شده باشد. 

به رغم همه انتقادهایی که به صورت تخصصی به آزمون های هوش وارد است، هنوز برخی از آزمون های هوش کانند" استنفورد – بینه" و یا "وکسلر" ابزرای کارآمد برای سنجش میزان بهره هوشی افراد است. 

این درست است که متخصصان تلاش می‌کنند تا سوالات آزمون‌های هوش شامل مواردی باشد که تحت تاثیر آموزشی نباشد اما در عمل همیشه درصدی از سوالات در آزمون‌های هوش وجود دارند که می‌توانند پاسخ درست آنها از طریق آموزش قبلی بدست بیایند. 

نکته مهم این است که آزمون‌های سنجش هوش همه جنبه‌های هوش را نمی توانند مورد سنجش قرار دهند. 

بعنوان مثال اگر نظریه گاردنر را درباره هوش های چندگانه در نظر بگیریم، هیچ کدام از آزمون‌های رایج نمی توانند همه انواع هوش‌های مطرح شده را تحت پوشش قرار دهند.
از سویی امروزه در روان‌شناسی انواع مختلف هوش، مانند هوش هیجانی، هوش اجتماعی یا هوش اخلاقی مطرح است که هر کدام از این نوع هوش‌ها آزمون و مقیاس نمره‌دهی خاص خود را دارند. 

بررسی‌ها نشان می‌دهد خلاقیت و هوش با هم همبستگی مثبت دارند، اما تلاش برای ارزیابی خلاقیت توسط آزمون‌ها تا کنون نتیجه مطلوبی نداشته است. 

شاید نکته‌ای که در روان‌شناسی این روزها اهمیت بیشتری دارد این است که بالا بودن نمره آزمون یک نفر در آزمون های هوش معیار محکم و دقیقی برای موفقیت فرد یا ارزشگذاری رایج محسوب نمی‌شود و درعلم روان‌شناسی انواع هوش در کنار یکدیگر معنا می‌یابند.
بد نیست بدانید که بر خلاف هوش ذهن که اثر ژنتیکی و زیستی در آن قوی است، درباره دیگر انواع هوش، اغلب روان شناسان معتقدند شرایط و محیط زندگی می‌تواند اثری قوی‌تر داشته باشد. 

گزارش از سید شایان جعفری

انتهای پیام/

برچسب ها: انسان ، باهوش ، هوش
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار